در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: www.rasekhoon.net، دکتر علی مطهری ؛


یکی از عوامل عقب ماندگی جهان اسلام، پس از دوران درخشان تمدن اسلامی، به حاشیه رفتن مقام علم و عالمان است. البته خود آن هم معلول عوامل متعددی است که پرداختن به آنها از حیطه موضوع این بحث خارج است.جهان اسلام پس از دوران طلایی شکوفایی خود، در سده های نخستین، به سبب بعضی مشکلات مانند حاکم شدن برخی نظامهای ظاهرگرا و خود ستیز از قافله علم، رشد و بالندگی؛ عقب نگه داشته شد. بعدها هم، در بهترین وضعیت خود در تمنای دستیابی به داشته های پیشین خود از غربِ بیگانه، عصر ترجمه را پشت سر گذاشت که در برخی حوزه های نظری، حاصلی جز واپس گرایی نوین و ایجاد تزلزل در بنیانهای فکری نوآموختگان نداشت.برون رفت از وضع موجود، نخست در گرو درک ضرورت گذار از مرحله کنونی و سپس در پرتو نهضت فراگیر علمی و جنبش نرم افزاری ممکن است.درک ضرورت، چیستی، شناخت پیش فرضها، ویژگیها و مؤلفه های جنبش نرم افزاری، یگانه راه برون رفت از وضعیت رکود فعلی در حوزه نظریه پردازی علوم انسانی است. همچنین، یافتن راهبردهای مناسب برای تحقق آن، از بایسته های این راه ناهموار ولی بدون جایگزین است.

یکی از مؤلفه های مهم در تحقق نهضت نرم افزاری، فراگیر شدن آن است. از این روست که اگر حرکتهای فردی به امواجی فراگیر نینجامد، با تحقق جنبش نرم افزاری فرسنگها فاصله خواهد داشت.البته، در طول دوران رکود علم در جهان اسلام، همواره شخصیتهای برجسته ای پا به عرصه وجود نهاده اند که عظمت هر یک به تنهایی، موجی نظری، در سطح راکد محافل علمی ایجاد کرده است. ولی نبود زمینه های مناسب و برخی معضلات و مشکلات، از شکل گیری جریانی فراگیر و امواجی همه گیر جلوگیری کرده است.باید توجه داشت، بحث درباره جنبش نرم افزاری، اختصاص به علوم انسانی ندارد و سایر علوم را نیز در بر می گیرد؛ اما از آنجا که بسیاری از علوم تجربی رشد و شکوفایی خود را وامدار نظریه پردازیهای موجود در حوزه علوم انسانی اند، از این رو اهمیت توجه و اهتمام به نظریه پردازی و ایجاد نهضت نرم افزاری در این ساحت، به وضوح روشن می شود.

یکی از شخصیتهای مؤثر و موج آفرین در دهه های اخیر، فقیه و فیلسوف نامدار استاد مطهری است. ایشان موقعیت جهان اسلام و مقتضیات آن را درک کرد. او با اعتقاد به لزوم بهره گیری از منابع اصیل اسلامی در مواجهه با اندیشه های انحرافی و نیز ایجاد موجی نو، برای تولد جنبش نرم افزاری، در این راه دشوار قدم نهاد.سیره علمی و عملی استاد، شناخت دقیق ایشان را از ضرورت، ویژگیها و مؤلفه های نهضت نرم افزاری نشان می دهد. ایشان دراین باره، زمینه پاسخ به سؤالها و شبهات را، به زبان روز، ایجاد کرد. همچنین در برگزار کردن مناظرات علمی و نظریه پردازیهای روشن و توأم با امکان داوری، پیشگام بود. از این روست که می بینیم در مواجهه با هتاکی یکی از اساتید ملحد دانشکده الهیات در دانشگاه تهران، و با وجود فضای مناسب، هرگز او را تکفیر نکرد؛ بلکه در نامه ای از ریاست دانشگاه درخواست نمود برای مناظره ای علمی، در برابر همگان و با قضاوت وجدانهای بیدار و منصف از او دعوت کند.بدون تردید، یکی از پیش فرضها و ضرورتهای نهضت نرم افزاری، توجه به عناصر فکری و نخبگان جامعه است. با عنایت به دو قطبی بودن نظام آموزشی علوم انسانی در ایران، یعنی حوزه های علمیه و دانشگاه ها، لزوم ایجاد پل ارتباطی میان این دو و همفکری آنها، بسترساز شکل گیری نطفه آغازین نهضت نرم افزاری خواهد بود که مرحوم شهید مطهری از طلایه داران برقراری این ارتباط است.باید توجه داشت، همان گونه که شناخت ویژگیها و مؤلفه های نهضت نرم افزاری و نیز پیش فرضها و ضرورتهای آن، اهمیت والایی دارد، ارائه راهبردهای زمینه ساز هم، نقش تعیین کننده ای در شکل گیری آن دارد.

مهمترین راهبردهای زمینه ساز جنبش نرم افزاری و تولید علم، همان گونه که در پاسخ مقام معظم رهبری به نامه جمعی از فضلا و طلاب حوزه علمیه قم اشاره شده است، عبارتند از:

1. تبدیل جنبش به ارزش عمومی

2. پاسخ به سؤالها و شبهات

3. مناظرات علمی و نظریه پردازی روشن همراه با داوری

4. آزادی، اخلاق و منطق

5. ایجاد فضای انتقادی سالم

6. ایجاد فرصت برای نظریه سازان

7. اجتناب از سیاست زدگی و سیاست زدایی

با توجه به راهبردهای فوق، سیره علمی و عملی شهید مطهری در حیات علمی ایشان بسیار قابل توجه است. همین امر، لزوم بررسی مجدد آثار و جنبه های مختلف زندگی ایشان را اجتناب ناپذیر می کند...مطلب ذیل، نوشتاری است از دکتر علی مطهری که مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه قم در اختیار گروه فرهنگی روزنامه قدس قرار داده است.

 

سیره علمی؛ تقویت قوه تعقل، محور تعلیم 

وجود برخی ویژگیها در افراد باعث تمایز آنان از سایرین شده و به گونه ای این سؤال را در ذهن ایجاد می کند که چرا این شخص نسبت به سایرافراد متمایزاست؟ شهید مرتضی مطهری از این دسته افراد است.مساله مهمی که درباره شخصیت ایشان مطرح است وجهه علمی استاد و توجه خاص ایشان درباره تعلیم وتعلم است.نکته ا ی که ایشان در روش تعلیم و تعلم بر آن تأکید داشتند، مسأله تقویت قوه تعقل و تجزیه و تحلیل بود. از دیدگاه وی تقویت قوه تعقل، محور تعلیم است استفاده درست از سرمایه های انسانی و استعدادهایی که خداوند در نهاد انسان قرار داده است، هنری بزرگ و نشانه رشد استفاده از سرمایه های فردی است. همان طور که رشد استفاده از سرمایه های اجتماعی نوعی رشد است و به مسأله مدیریت و رهبری بر می گردد؛ در واقع هر انسانی باید قوا و استعدادهای خودش را رهبری کند.

استاد معتقد است: اگر ما علم و تعلیم را فقط به معنای انبار کردن مطالب بگیریم، در این صورت عالمان خوبی نخواهیم بود. عالم خوب کسی است که از بیرون، فرآورده هایی را می گیرد، روی آنها کار و تلاش و سپس تولید علم می کند.در همین رابطه ویکن انگلیسی می گوید: "علما سه دسته اند: برخی از آنها مانند مورچه فقط انبار می کنند؛ علومی را فرا می گیرند و در انبار ذهن خودشان ذخیره می کنند. برخی بدون اینکه از بیرون چیزی را فرا بگیرند، می خواهند از درون خودشان تارهایی را بتنند و برخی مانند زنبور عسل، شهد گلها را می مکند و روی آن کار می کنند و با یک سری فعل و انفعالها، ماده جدیدی به نام عسل به وجود می آورند."

استاد کسی را عالم واقعی می داند که این دو خصلت را دارد؛ یعنی هم فرا می گیرد و هم درمورد آنها تحقیق می کند.بر اساس همین عقیده، در آثار وگفتار ایشان می بینیم که می گوید: ملاک، زیاد استاد دیدن نیست چرا که اتکا به تحصیل بدون تحقیق، باعث کاهش خلاقیت در محصل می شود لذا او یک عالم مبتکر و مولد نیست. این خصوصیت در شیوه تحصیلی استاد به چشم می خورد. عدم پذیرش بدون چون وچرای مباحث وتحلیل ذهنی، از مشخصه های ایشان در یادگیری وآموزش است.یکی دیگر از روشهای تعلیمی و تعلمی ایشان، پی گیری وریشه یابی مطالعاتی در هر دو حوزه تعلیم وتعلم است.هدفمندی درمطالعات وتحقیقات، با هدف تحقق اصلاحات فکری واجتماعی درجامعه، از دیگر ویژگیهای ایشان در این عرصه است. درواقع، استاد تحصیل وتعلم را مقدمه ای برای حل مشکلات جامعه می دانستند. به همین دلیل، "رسائل"، "مکاسب"، "کفایه" و "اسفار" برای ایشان هدف نبود و تفاوت ایشان با بعضی از افراد همین است.درحالی که برخی افراد تحصیل این دروس را رسیدن به قله معارف اسلامی می دانستند وی همه اینها را مقدمه اصلاحات می دید. ملاک فعالیتهای استاد، تحقق ایده مصلح بودن است. ایشان یک مصلح اجتماعی بود.

البته نباید زحمات کسانی را که مطالعات بنیادین انجام داده اند، نادیده گرفت.

 

سیره عملی استاد مطهری

 

الف) سیره فردی

از خصوصیات بارز اخلاق فردی استاد مطهری، تقید به عبادت تهجد وشب زنده داری ودعوت دیگران به این رویه بود.اخلاص در عمل نیز یکی دیگر از صفاتی بود که می توان از خصوصیات منحصر به فرد ایشان دانست.استاد باوجود مناسبات خوبی که با دیگران داشتند، گاه چنان درمسائل فکری وعملی تعمق داشتند که حضور اطرافیان را متوجه نمی شدند واین نشانه اهمیت تفکر در سیره عملی ایشان است.شهید مطهری در عین توجه به تهجد وعبادات، هیچ گاه خود را از بهره مندی از مواهب الهی محروم نمی ساختند. به عنوان مثال، در زمانی که تفکرات مارکسیستی در دانشگاهها رواج یافته بود وداشتن ظاهر آشفته وزندگی سخت امتیاز محسوب می شد، ایشان همواره با ظاهری آراسته در دانشگاه حاضر می شدند.استاد در هر حرکتی که داشتند، نکته ای برای آموزش دانشجویان در نظر می گرفتند. بنابراین، ایشان علاوه بر رد نظرات مارکسیستها در کلاسهای درس ودر قالب مباحث تئوری در شیوه زندگی، رفتار و کردار وشیوه زندگی آنان را به باد انتقاد می گرفتند.

 

ب) سیره اجتماعی 

آنچه در باره سیره اجتماعی استاد قابل طرح است بیان این نکته است که ایشان در ادوار مختلف مبارزات خویش شیوه های متفاوتی را متناسب با همان زمان اتخاذ می کردند.

سخنرانی شدیداللحن ایشان علیه شاه در 15 خردادسال 42باعث شد تا استاد تا مرحله اعدام پیش برود. بازهم در همان ایام سخنرانی معروف استاد در باره فلسطین موجب شد تا ایشان بازداشت شوند. اما پس از سال 49 شیوه مبارزاتی ایشان نسبت با گذشته کمی تفاوت پیدا می کند زیرا احساس کردند که تلاشها و فرد کاریهای توده مسلمانان به نفع گروه های التقاطی و کمونیسم و زحمتهای مردم به نفع گروه های مارکسیست تمام می شود.در آن زمان، جوّ غالب در دانشگاه ها و بین جوانها، جوّ التقاطی و مارکسیستی بود. خیلی از نیروهای مسلمان انقلابی و موجّه، افکار انحرافی را پذیرفته بودند. حتی در حوزه های علمیه هم افکار مادی نفوذ کرده بود. شهید مطهری در نامه ای به امام (ره) در سال 56 اشاره می کنند که این افکار مادی حتی در میان برخی از ارادتمندان شما و دوستان ما نفوذ کرده است. بنابراین، ایشان احساس خطر کردند که نهضت به سمت دیگری می رود. امام هم در نجف بودند و آینده، روشن نبود. ظاهر این بود که اگر در ایران نهضتی و حرکتی انجام و رژیم شاه سرنگون شود، حکومت در دست کمونیستها خواهد بود، ولی بعدها مسأله شکل دیگری گرفت. بنابراین، می بینیم در آن سالها، بیشتر فعالیت ایشان روی کارهای فکری و عقیدتی متمرکز شد. حتی ایشان در هفده شهریور "مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی" را می نوشتند. برای بعضی این سؤال مطرح می شد که در این دوره و وضعیت، شما چه چیزی می نویسید، الان وقت فریاد زدن است. ایشان می فرمودند: "مهم این است که ما نهضت را در مسیر خودش حفظ کنیم وگرنه، هدف ما انقلاب صِرف نیست؛ یعنی هدف این نیست که فقط رژیم شاه را سرنگون کنیم. بلکه پس از آن مهم است." بنابراین ایشان برای حفظ اصالت تفکر مبارزاتی پیروان حضرت امام(ره) ومبارزان مسلمان، به تقویت بنیانهای فکری می پرداختند.

پس از پیروزی انقلاب هم مشارکتهای اجتماعی ایشان به صورت جدی به چشم می خورد وتاثیر گذاری استاد درتصمیم گیریها وخط دهی به انجام صحیح امور در آن موقعیت حساس، قابل تامل وبررسی است.ایشان می دانستند وقتی انقلاب پیروز شود، درگیری فکری شروع می شود پس ما باید مواد لازم را داشته باشیم.استاد انحراف و بدعت را خوب تشخیص می داد و شجاعت اظهار نظر را داشت. این وظیفه یک عالم دین است که با خرافات و نقاط ضعف جامعه مبارزه کند ، برای تبلیغ اسلام از نقاط ضعف جامعه استفاده نکند، بر موج سوار نشود، بلکه با جهالتهای مردم مبارزه کند. به عبارت دیگر، عالم نباید از وسیله نامقدس برای هدف مقدس استفاده کند؛ تمام این صفات در ایشان جمع شده بود.

 

روش برخورد با انحرافهای فکری 

استاد مطهری در برخورد با انحرافهای فکری، عامل مهم صداقت فرد یا غرض ورزی اورا در نظر می گرفت.این طور نبود که هر کس مخالفت یا اشتباهی می کرد بلافاصله او را منکوب کنند؛ بلکه اگر احساس می کردند صداقت وجود دارد، ولی شخص در اشتباه است، آن جا خیلی ملایم برخورد می کردند.ولی آنجا که نفاق فرد در بیان سخنان وعقایدش برای او روشن می شد به شکل دیگری برخورد داشتند.مثل اینکه شخص، ابتدا یک اصل دیالکتیکی را پذیرفته و سپس چند آیه و روایت پیدا کرده است و با استفاده از آیه ها و روایات می خواهد حرف خودش را به کرسی بنشاند؛ یعنی پوسته ای از مفاهیم اسلامی را دور فکر واقعی خودش کشیده و نفاق می ورزد. خلاصه اینکه هر جا می دیدند فریب و نیرنگ در کار است، خیلی تند برخورد می کردند. شیوه برخورد ایشان با انحرافهای فکری با توجه به هجمه این نوع تفکرات، می تواند ملاک ما در برخورد با منحرفان باشد. [1]

 


- روزنامه قدس تاریخ نشر 30/08/1385 [1


کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است