در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: نگاه حوزه 49-50، جلالی، غلامرضا ؛


مطهرّی از درخشانترین چهره های روحانیت پیشرو در قرن اخیر بوده است و به جامعیّت او کمتر کسی را می توان در میان معاصرینش یافت.در این ویژه نامه که اختصاص به جوانه های جوان جامعه دارد ما به پاس خدمات معنوی بی بدیلی که مطهّری به نسل اندیشمند و متعهد ایران داشته است،یاد پاک او را گرامی می داریم.
استاد شهید مرتضی مطهّری روز 13 بهمن سال 1298 ه.ش.برابر با 12 جمادی الاولی سال 1338 ه.ق.در فریمان از توابع مشهد چشم به جهان گشود.پدرش مرحوم شیخ محمّد حسین مطهّری از تحصیل کردگان نجف و انسانی پارسا و پرهیزکار بود.
سال 1311 ه.ش.مطهّری درحالی که 13 سال بیشتر از عمرش سپری نشده بود،به منظور آموزش علوم اسلامی به مشهد آمد.آمدن او مصادف بود با آغاز دیکتاتوری رضاخان و فروپاشی حوزه های علمی،بیشتر طلبه ها به دلیل وضعیتی که رضا خان به وجود آورده بود،از درس و بحث دست می کشیدند.او پس از آشنایی با مقدّمات، در سال 1316 ه.ش.روانهء قم شد و ضمن فراگیری ادبیات و مبادی علوم اسلامی،سال 1319 با شرکت در درسهای اخلاق امام خمینی،گمشدهء خود را پیدا کرد و پس از سقوط رضاخان،در شهریور 1320 و آمدن آیت اللّه بروجردی به قم در سال 1323،حوزه قم رونقی دیگر یافت و شهید مطهّری با کوشش بیشتر به فعالیتهای علمی خود ادامه داد.

صفحه 188



جستجوی گمشده های اصیل
حضور نظامی ارتش سرخ در بخشهای شمالی ایران و ترویج فلسفهء ماتریالیسم و اندیشه های مارکسیسم از سوی حزب توده،جایگاه بلند علم کلام و فلسفهء اسلامی را در پاسداری از حریم دین به خوبی نشان می داد و مطهّری که خود اندیشه های دغدغه آوری را از زمان حضور در مشهد،دربارهء«خدا»در خود احساس کرده بود و حسّاسیت عجیبی نسبت به مسائل مربوط به خدا داشت، برای جستن پاسخ به پرسشهایی که یکی پس از دیگری به اندیشهء او هجوم می آوردند و ساعتها در گوشهء حجره در قم او را به تأمّل وا می داشتند.
مجال را برای آموزش فلسفهء مناسب دید و از سال 1323 ه.ش.که سطوح را آموخته بود،همزمان باشرکت در درسهای خارج فقه و اصول،به آموزش فلسفه و علوم عقلی روی آوری و اسفار اربعهء آخوند ملاّصدرا را نزد امام خواند و با افکار حکیم صدرا،پایه گذار حکمت متعالیه آشنا شد و الهیات شفای ابن سینا را نزد علاّمهء شهیر حاج سیّد محمّد حسین طباطبایی فرا گرفت کرد و تفکّر در حوزه های تخصّصی فیلسوفان،عارفان و متکلّمان را برتر از هر چیز دیگری یافت. او از فیلسوف نامدار میرزا مهدی آشتیانی نیز بهره های علمی زیادی برد.
در سال 1325 ه.ش.با کتاب های مارکسیست ها که از سوی حزب تودهء ایران به زبان فارسی و یا احزاب چپ کشورهای عربی به زبان عربی منتشر می شد،آشنا گردید و کتاب های دکتر تقی ارانی را که از متفکّرین احزاب چپ شمرده می شد،به دقّت خواند.
* او همزمان با درس فلسفه و عرفان، چندین سال فقه و اصول را از محضر آیات عظام حجّت کوه کمری،سیّد محمّد داماد، سیّد محمّد تقی خوانساری،سیّد احمد خوانساری،سیّد محمّد رضا گلپایگانی، حاج سیّد صدر الدّین صدر،بخصوص آیت اللّه العظمی بروجردی و امام خمینی، آموخت و به مرتبهء اجتهاد دست یافت.
در آن زمان درس امام خمینی در مسجد کوچهء حرم،واقع در خیابان ارم دایر می شد و امام با همهء شاگردان خود دسته جمعی از مدرسهء فیضیه یا مسجد عشق علی،در درس اصول آیت اللّه بروجردی حاضر می شد.این در حالی بود که بیش از چهارصد نفر از فضلا در بحث خارج فقه و اصول امام شرکت می کردند.
یکی از خوشبختی های شهید مطهّری این بود که تابستان 1320 با حکیم طبیب و فیلسوف فقیه،حاج میرزا علی آقا شیرازی اصفهانی(متوفّی 17 دی ماه 1334)آشنا شد و این آشنایی به تدریج به ارادت تبدیل گردید.شیرازی کسی بود که با نهج البلاغه همدم بود و قلبش با این کتاب می طپید و از خود و خودی رسته و به حق پیوسته بود و همهء دنیاهای گوناگون نهج البلاغه را می شناخت و استاد مطهّری را با جهان شگفت اگیز نهج البلاغه مأنوس ساخت، در سال های میان 29 تا 31 جلسات هفتگی بسیار شبهای پنجشنبه که از سوی علاّمه طباطبایی هدایت می شد، دایر بود.علاّمه کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم خود را در این جلسات می خواند و بسیاری از متفکّرین جوان حوزه را این جلسه های به خود جلب کرد و مطهّری از کسانی بود که مرتّب در این نشستها شرکت می نمود و بعدها کتاب یاد شده با حواشی وی به چاپ رسید.

آغاز فعالیتهای علمی و فرهنگی
استاد مطهّری 15 سال در حوزهء قم حضور داشت و پس از فراگیری دانشهای رایج آن روز حوزه و کسب تخصص در این علوم در سال 1331 ه.ش.به تهران رفت و همان سال ازدواج نمود و در مدرسهء مروی به تدریس فلسفهء الهی روی آورد و سال 1334 از طرف دانشگاه تهران برای تدریس در دانشکدهء الهیات و معارف اسلامی،دعوت شد و تا سال 1356 به مدّت 22 سال استاد و سالیانی دراز سرپرست گروه فلسفه و حکمت اسلامی در این دانشکده بود.ایشان به حکمت سینوی پورسینا احاطهء کامل داشت و متن شفا،نجات و اشارات شیخ را برای دورهء دکتری و نیز شرح منظومهء حاج ملاّهادی سبزواری و شواهد الرّبوبیّه ملاّصدرا را تدریس می نمود.

صفحه 189


 از سال 1331 فعالیتهای استاد مطهّری ابعاد گسترده تری به خود گرفت. اوّلین مقالهء ایشان در سال 1332 در نشریهء«حکمت»قم منتشر گردید و اوّلین اثر مهمّ وی به صورت مقدّمه و پاورقی بر جلد اوّل اصول فلسفه و روش رئالیسم، اسفند 1332 از چاپ درآمد.این کتاب که بقیهء مجلّدات آن تا سال 1350 به چاپ رسید،تأثیر بسیار سازنده ای در پاسخ گویی به شبهات مادیون داشت.
وی در سال 1334 به منظور سخنرانی در انجمنهای اسلامی دانشجویان دعوت شد.او مسائل مورد نیاز جوانان و روشنفکران آن روز جامعه را مورد بحث قرار می داد.کتاب های امدادهای غیبی در زندگی انسان،خورشید دین هرگز غروب نمی کند و علل گرایش به مادیگری، محصول این سخنرانی ها است.چنان که نام این آثار نشان می دهد،تمام کوشش شهید مطهّری،در این سال ها مصروف یافتن پاسخ و راه حل به نیازهای اصیل جوانان جستجوگر و روشنفکران فرهیخته شد.ایشان با ایراد سخنرانی در مراکز علمی،انتشار مقاله های ارزشمند و نوشتن آثار پر بهای دینی،در فاصلهء سال های 1351-1332 خلأهای فکری جامعه را بخصوص در میان تحصیل کردگان پر می کرد.
مطهّری از عناصر اصلی تأسیس حسینیهء ارشاد بود و خود بارها در این حسینیه به سخنرانی پرداخت،هرچند سرانجام از مسؤولیت آن کناره گیری نمود و فعالیتهای ارزشمند دینی و فکری وی در مسجد الجواد نیز از سوی رژیم پهلوی منع شد.
وی در شمار شخصیتهای و پیشروان کاروان تقریب روحانی و دانشجو قرار داشت و از پایه گذاران مطبوعات حوزوی به شمار می رود و سال ها با مطبوعاتی چون حکمت،مکتب تشیّع و مکتب اسلام همکاری می نمود.او با سازمان دادن به روحانیّت مبارز و ایجاد رابطه میان روشنفکران مسلمان و روحانیّت و بین امام و گروههای مبارز در سال های اختناق و سال های تبعدی امام،تأثیر عمیقی در شکل گیری انقلاب اسلامی ایران ایفا نمود.

همسویی با امام خمینی
در طول مبارزه،مطهّری با امام هماهنگ عمل کرد.او در جریان 15 خرداد 1342 از بازداشت شدگان بود و مدّتی در زندان بسر برد.با هیأتهای مؤتلفه اسلامی همکاری نزدیک داشت و از سوی امام همراه تنی چند از چهره های برجستهء روحانی،عهده دار ارشاد این سازمان بود.
او پس از مهاجرت امام به پاریس،به این شهر رفت و مسائل جاری کشور را به ایشان گزارش کرد.امام پیش از پیروزی انقلاب،مسؤولیت شورای انقلاب را به عهدهء ایشان نهاد.همواره در دبیرستان علوی کنار امام حضور داشت و شب 11 اردیبهشت 1358 پس از اتمام جلسهء شورای انقلاب که آن شب در منزل دکتر سحابی تشکیل شده بود،داخل کوچه به دست یکی از عناصر وابسته به گروه فرقان به شهادت رسید و همهء دوستداران خود را به سوگ نشاند.جنازهء استاد،صبح روز پنجشنبه 13 اردیبهشت از دانشگاه تهران تشییع و در مسجد بالاسر مرقد پاک حضرت فاطمهء معصومه دفن گردید در پی شهادت استاد،شخصیتهای برجسته ای پیام فرستادند.در پیام امام آمده بود:«مطهّری که در طهارت روح و قوّت ایمان و قدرت بیان کم نظیر بود،رفت و به ملأ اعلا پیوست،لکن بدخواهان بدانند که با رفتن او شخصیت اسلامی و علمی و فلسفی اش نمی رود».

پایه گذاری کلام جدید
گسترش اندیشه های التقاطی و هجوم فلسفه های سکولار و تفکّرات لائیک به ایران از ویژگی های دوره ای است که شهید مطهّری در آن زندگی می کرد.او راه برخورد با این اندیشه را کلام جدید یافت و به همین دلیل کلام جدید را پایه گذاشت.او در این فکر بود که دین را

صفحه 190


احیا کند و با بد دینی مقابله نماید.لذا طیّ سه دهه حلّ مشکلاتی را که در زمینهء مسائل اسلامی در عصر وی مطرح بود، هدف خود قرار داد.او از همهء رسانه های عصر خود اعم از مطبوعات،رادیو و سخنرانی به منظور تنویر افکار نسل بالنده و نقش آفرین آن دهه های پرفراز و نشیب بهره جست.
از مختصّات آثار قلمی او هماهنگی با نیازها،استواری حماسه آفرینی،ابتنا بر پژوهش،جامعیّت،حسن اسلوب و نوگرایی دینی است.
افکار مطهّری به دلیل نوگرایی که در همهء آثار او به خوبی دیده می شود،با طرز تفکّر روحانیّت سنّتی وفق نداشت.او در واقع در سه جبهه مبارزه می کرد:جبههء سیاسی،جبههء طرفداران اسلام سنّتی و جبههء همرزمان بی باک یا خام.نظر مطهّری این بود که عظمت اسلام و مسلمین در گرو بازگشت به سنتهای اصیل و پرهیز از خرافات و آداب و رسوم تحریف یافته است.در همهء حیات خود از اسلام و باورهای راستین اسلامی حمایت می کرد و خود جهانی از معارف و دنیایی از عشق به اسلام بود.به اسلام وفادار بود و اسلام با همهء زلالی و صافی خود تا اعماق روح پاک مطهّری راه یافته بود و نسبت به آرا و باورهای خود تصلّب داشت.
می اندیشید که اسلام در متن خود هم دین است و هم دولت.هم دین است و هم زندگی و لازم است با زلال اندیشه های جاری،غبار کهنگی را از روی باورهای دیرین دین سترد و با بهره گیری از این میراثهای ثمین،چشم اندازهای زیبایی را در پیش روی نسلهای بعد قرار داد و فهم شفافی از جهان بینی اسلامی،را برای   جوانان فراهم ساخت.هرچند در آثار خود کمتر به مسألهء جوانان پرداخت ولی در شکل گیری مؤثرترین اندیشه های جوانان متعهد،در طول چندین دههء گذشته نقش سازنده ای داشت.او با آثار گرانسنگ خود نه تنها سنگرهای اعتقادی را استحکام بخشید،بلکه شیوه های اندیشه ورزی در راستای حقایق دینی را به سبکی نوین و نوگرایانه و منطقی،برای آیندگان هموار کرد.

سیری در سیرهء شیخ شهید
علاّمه مطهّری نزد ارباب زر و زور و تزویر فروتن نبود،در جمع مال و ثروت حریص نبود،انسانی رازدار و سرنگه دار بود و این راه را به منظور آرمانهای اصلاحی خود دنبال می کرد.تماسهای خود را با شخصیتها و رجال سیاسی و روحانی صاحب نفوذ که از لحاظ طرز تفکّر و خطّ مشی و سلیقه،گوناگون و در قطب های متّضاد قرار داشتند،پنهان می کرد و این تماسها هیچگاه خارج از خطّ اصلی و راه و رسم اصلاحی او نبود.وی این سعهء صدر را داشت که میان این عناصر گوناگون و دوستی با آنان را جمع کند.
حیات شهید مرتضی مطهّری تجسّمی از حیات معقول بود.او مردی خیرخواه و مشکل گشا بود.به دوستانش بها می داد.هیچ کاری را بدون تمهید مقدّمات لازم آغاز نمی کرد.همواره به مناسبات خود با دیگران می اندیشید. در برابر اهل فضل فروتن بود و نکات مثبت دیگران را کتمان نمی کرد.اهل مدارا بود و از غیبت دوری می کرد.به دانش اندوزی و پژوهش دلبسته بود و تا به عمق مطالب رخنه نمی کرد،آرام نمی گرفت.به حریت و آزادگی ارج می نهاد و در برابر بی عدالتی ساکت نمی نشست.از روشهای عوامفریبانه یا روشنفکر مابانه دوری می کرد.به نظم بها می داد و از افراط و تفریط دوری می کرد،به اساتید احترام می گذاشت و با دوستان فروتنانه عمل می نمود.

 

 


کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است