در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: نشریه اقبال، صدیقی، نادر ؛


 


نسل متقدمی که حافظه تاریخی آن هنوز هم ته مایه ای از فضاهای«انقلابیون حرفه ای»دهه پنجاه را در پس زمینه ذهن خود حمل می کند،با مشاهده ویدیوهای مربوط به وصیت نامه اعضای القاعده در شبکه الجزیره،بی اختیار به یاد دفاعیات اعضای سازمان های چریکی آن دوره خواهد افتاد و آنچه که در اعماق ذهنش انبار شده.فعال شده و به سطح خواهد آمد.
به این اعتبار،مطهری را می بایست در زمره پیشتازان نقد تفکراتی به حساب آورد که تروریسم توجیه نهایی خود را وامدار آن بود.حتی چند سال قبل از آنکه سازمانی به نام «مجاهدین خلق»تأسیس شده و با اندکی تأخیر نسبت به«سازمان چریک های فدایی خلق»،ظهور عملی خود را در پس عملیات دهه 50 تثبیت نماید،مطهری در نقد اندیشه های متفکری عراقی به نام دکتر علی الوردی مطالبی نوشته که عینا در مورد تئوری های راهنمای عمل سازمان مذکور انطباق دارد.در آن ایام نقد تفکرات و تئوری های راهنمای عمل تروریستی،شهامت زیادی در بین صفوف نیروهای مخالف شاه می طلبید.از سوی دیگر رژیم شاه با ابداع گفتمان«مارکسیسم اسلامی»،کارزار روانی بزرگی برضد اسلام سیاسی به راه انداخته بود.به طوری که در آن فضای قطبی شده،شکل گیری یک مقاومت مستقل برضد دیکتاتوری سخت دشوار می نمود.مارکسیسم دست چندم و جهان سومی آن ایام خود را در پس«علم مبارزه»پنهان کرده بود و هرکسی که عزم مبارزه داشت به سختی می توانست خود را از جاذبه های این«علم»رها کند.بسیاری از موحدین و مسلمین آزادیخواه آن دوره در عین اینکه با ماتریالیسم مارکسیستی مرزهای روشن اعتقادی و ایمانی داشتند، در عرصه دانش و متد مبارزه تحت تأثیر آن بودند درست در چنین ایامی است که مطهری چنان منطقی و کوبنده به نقد آن نوع شیوه ها می پردازد که گویی القاعده را نقد می کند.به عنوان مثال او شیوه مبارزه ابوذر را با شیوه سقراط مقایسه کرده و می گوید اگر کسی با یک دستگاهی و حکومتی در حال جنگ بود،دلیل ندارد که قوانین حاکم بر زندگی روزمره شهروندان را نقض کند.(مطهری فلسفه تاریخ جلد سوم)مطهری به این ترتیب الگویی از مبارزه را ارائه می دهد که برخلاف تروریسم برگفتمان مرگ استوار نشده بلکه در سازگاری تام و تمام با گفتمان زندگی و اصلاحات تنظیم گردید.همچنان که در آن ایام، نقد مطهری از تروریسم به مثابه و دانش مبارزه پشتوانه فکری بزرگی برای رهایی توامان از شبهه«مارکسیسم اسلامی»(ابداع شاه)و شبهه«انفعال»و«وادادگی در مقابل رژیم(برچسب افراطیون زمانه)بود،امروز نیز مطهری و بلکه مطهری های دیگری لازم است تا به جنگ فکری با گفتمان«تروریسم اسلامی»(ابداع جرج بوش)برود و در همان حال اشکال مقاومت مدنی برضد تجاوز آمریکا را فراروی افکار عمومی جهان اسلام و نسل تشنه تحول و دموکراسی قرار دهد.مطهری در مقام متفکری که پیکر پاک خود را در این مسیر گذاشت و به محبوب پیوست،آغازگاه مناسبی برای نقد درونی(درون جهان اسلام) تروریست های قرآن خوان است.چنین نقدی برای گذار استعلابی از گفتمان جرج بوش ساخته(تروریسم اسلامی) ضرورت دارد و با ایجاد پالایش اندیشگی در صفوف اسلام سیاسی،انرژی بزرگی را به سود مقاومت مدنی و دموکراتیک برضد جنگ افروزی های آمریکا آزاد خواهد نمود.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است