در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: مجله اندیشه حوزه » مهر و آبان 1385 - شماره 60، اصغری، محمود ؛


جایگاه واقع گرایی در آموزه های دینی

با توجه به اهمیت واقع گرایی است که بسیاری از آموزه های اسلامی در صدد هستند که با طرح توحید عبادی در گستره ی تکوینیات و تشریعیات نوعی هماهنگی ساختاری در رفتارهای اختیاری فرد مسلمان ایجاد کنند که انتخاب وی اولاً با قوانین کلی تکوینیات منافات نداشته باشد و ثانیا با توجه به هدایت

(صفحه 160)

الهی، سعادت و تکامل انسان، که همانا در کسب بیشترین بهره مندی ها است، تعیین شود.

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله تأثیرگذاری توحید عبادی تشریعی را در رفتار اقتصادی انسان مسلمان این گونه مطرح کرده است:الکاد علی عیاله فی الحلال کالمجاهد فی سبیل اللّه  (صدوق، 1408 ق ، 168)

مسلمان اگر با توجه به مجاری کسب حلال، که این قید به توحید عبادی تشریعی وی اشاره دارد، کار و تلاش کند، افزون بر کسب بهره مندی هایی در این دنیا که به سبب تلاشش به طور تکوینی مستحق آن می شود، بهره مندی آخرتی وی نیز تضمین شده است. بهره مندی آخرتی وی همانند بهره مندی آخرتی مجاهد در راه خداست که در آموزه های اسلامی از بالاترین بهره مندی های آخرتی به شمار می آورد.

نویسنده ی کتاب مباحثی در اقتصاد خرد نگرشی اسلامی، یکی از تفاوت های ساختاری میان «انسان اقتصادی» و «انسان اسلامی» را به متغیر جدیدی مربوط می داند که در تابع مطلوبیت ظاهر می شود. این متغیر جدید «پاداش» یا «جزا» در آخرت نام دارد. از آنجا که وی در تبیین نظریه ی مصرف خود، تابع مطلوبیت فرد را به صورت جزء درون زای سیستم مطرح می کند، معتقد است دستورهای اسلام تلاش بی وقفه ای را برای تغییرات در این تابع سبب دور شدن از مسیر انحرافی که در «انسان اقتصادی» مشاهده می شود به عمل آورده است. تحریم های بی شمار، شعائر گوناگون، پاداش ها و تهدیدها برای انتقال تابع مطلوبیت فرد به سوی انطباق با تابع رفاه صحیح و نیز قرار دادن این تابع به صورت تابعی افزایشی از رفاه اجتماعی است. (سیزده نویسنده، 1375، 119)

به نظر می آید مهم ترین عاملی که از طریق آن می توان به این واقع گرایی دست یافت عبارت است از هماهنگی بین انگیزه های ذاتی انسان و مصالح اجتماعی.

(صفحه 161)

بی تردید مکتبی که قوانین آن با توجه به فطرت انسان شکل گرفته است، توانمندی آن را دارد که مصالح اجتماعی را با انگیزه های درونی آدمی هماهنگ سازد. زیرا برای تأمین یک زندگی سعادتمند برای انسان دو چیز نیاز است:

1 ) شناخت مصالح اجتماعی و طبیعی؛

2 ) انگیزه و خواسته ای که انسان را در انجام و اجرای آن مصالح تشویق و تحریک کند.

انسان در طول حیات پر فراز و نشیب خود تا اندازه ای توانسته است علم و آگاهی و شناخت خود را در مورد مصالح اجتماعی بارور کند و این سیر و حرکت همچنان با شتاب ادامه دارد. و هر روز دانشی نو، پا به عرصه ی حیات علمی بشر می گذارد. اما مشکل اساسی تنها در این خلاصه نمی شود که انسان شناخت خود را نسبت به نیازها و مصالح اجتماعی کشف کند، بلکه مشکل اساسی تر این است که چگونه انسان در اجرای شناخت و به کارگیری این مصالح برانگیخته شود، و در برابر تعارض و تضاد بین منافع فرد و جامعه، که از خود خواهی و حب ذات آدمی برمی خیزد هماهنگی به وجود آورد. (ر. ک. به: جاسبی، 1364 ، 203)

نقش اخلاق در ایجاد هماهنگی در انگیزه های ذاتی و مصالح اجتماعی

اسلام و به طور کلی تمام ادیان الهی کوشیده اند تا از طریق ایمان و باوری که در نوع انسان به وجود می آورند، به حل این معضل بپردازند. از این رو، برای اخلاق در زندگی اجتماعی انسان جایگاه ویژه ای را قائل اند، زیرا از طریق باورهای اخلاقی است که انسان می تواند به آسانی بین انگیزه های فردی و مصالح اجتماعی رابطه برقرار کند، و لذا به عنوان مثال وقتی اسلام از حقوق یک کارگر به دفاع بر می خیزد آن را تجسم یک ارزش عملی می داند که اخلاق اسلامی انجام آن را ضروری می سازد. با توجه به اهمیت این مسأله است که شهید مطهری

(صفحه 162)

می گوید:

تز اسلام این است که: «منبع درآمد، تمایلات و خواسته های مردم نباید باشد، مصالح عمومی باید باشد»؛ ... این اقتصاد اقتصادی است واقع بینانه و مرتبط با اخلاق و تربیت بشر. پس در عین این که اسلام طرفدار ازدیاد ثروت است و ثروت را وسیله ی تامین هدف های خود می داند، به همین دلیل که هدف، عالی تر از خود ثروت است، راه درآمد را تمایلات و تقاضا نمی داند، مصلحت را راه می داند؛ اما در اقتصاد جدید این گونه محدویت ها وجود ندارد؛ خصوصا اقتصاد سرمایه داری. (مطهری، 1368 ، 23-24)

ب - نگاه آرمانی به انسان در اندیشه ی توحیدی

بی تردید انسان در اندیشه ی دینی از جایگاه رفیعی برخوردار است. بر این اساس، انسان در نگاه ادیان موجودی آرمانی و آرمان گراست که دارای عزت و کرامت می باشد. قرآن کریم در آیات متعددی به این حقیقت تصریح دارد، که این آیات را می توان به طور خلاصه در دوازده بخش جای داد.

1 ) آیاتی که سخن از کرامت و شخصیت انسان به میان می آورند.

«وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلی کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِیلاً» (اسراء، 70)، و نیز آیات سور (بقره، 21 ؛ اسراء، 62 و...)

2 ) آیاتی که آدمی را مسجود ملائکه می دانند.

«فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ ساجِدِینَ» (ص 72 ؛ حجر، 29 ؛ سجده، 9 ؛ شوری، 42 ؛ فاطر، 39 و...)

3 ) آیاتی که سخن از آفرینش زمین برای انسان ها دارند.

«وَ الْأَرْضَ وضع ها لِلْأَنامِ» (رحمن، 10) و نیز آیات سوره های (نمل، 62 ؛ لقمان، 10 و 20 ؛ بقره، 22 و...)

4 ) آیاتی که به بیان آفرینش تمامی آنچه را که در زمین است برای انسان،

(صفحه 163)

می پردازند.

«هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً» (بقره، 29) و نیز آیات سوره های (جاثیه، 13 ؛ غافر، 64 ؛ حج، 65 و...)

5 ) آیاتی که سخن از خلقت آب و باد و ابر برای زیست انسان بر روی زمین دارند.

«وَ أَرْسَلْنَا الرِّیاحَ لَواقِحَ فَأَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَسْقَیْناکُمُوهُ وَ ما أَنْتُمْ لَهُ بِخازِنِینَ» (حجر، 22)، و نیز آیات سوره های (غافر، 13 ؛ بقره، 22 و...)

6 ) آیاتی که شب را پوشش و زمان آرامش آدمی می دانند.

«وَ هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ لِباساً وَ النَّوْمَ سُباتاً وَ جَعَلَ النَّهارَ نُشُوراً» (فرقان، 47)، همچنین آیات سور (روم، 23 ؛ غافر، 61 ؛ انعام، 60 ؛ یونس، 67 و...)

7 ) آیاتی که سخن از نرمش و مسخر شدن دریاها برای تأمین نیازهای انسان دارند.

«وَ هُوَ الَّذِی سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکُلُوا مِنْهُ لَحْماً طَرِیًّا وَ تَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْیَةً تَلْبَسُونَها وتری الْفُلْکَ مَواخِرَ فِیهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ» (نحل، 14)، همچنین آیات سور (ابراهیم، 32 ؛ جاثیه، 12 و...)

8 ) آیاتی که به آفرینش همسران و آرامش و الفت بین آنها می پردازند.

«وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً» (روم، 21)، و نیز آیات سوره های (نحل، 72 ؛ شوری، 11 و...)

9 ) آیاتی که خانه ها و منازل را جایگاه آرامش انسان می دانند.

«وَ اللّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ بُیُوتِکُمْ سَکَناً وَ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ جُلُودِ الْأَنْعامِ بُیُوتاً» (نحل، 80)، و نیز آیات سور (نور، 27 ؛ ابراهیم، 45 و...)

10 ) آیاتی که بازگشت همه ی انسان ها را به خدا می دانند.

«اللّهُ یَبْدَوءُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ» (روم، 11 ؛ فصلت، 21 ؛ زمر، 44 ؛ مومنون، 115 ؛ مریم، 40 و...)

11 ) آیاتی که ادیان الهی را در انحصار هیچ گروه و نژادی نمی دانند.

(صفحه 164)

 

«وَ قالُوا لَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاّ مَنْ کانَ هُوداً أَوْ نَصاری تِلْکَ أَمانِیُّهُمْ قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ بَلی مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ» (بقره، 62)، همچنین آیات سور (نساء، 125 ؛ جن، 14 ؛ بقره، 112 و...)

12 ) آیاتی که رعایت قسط و عدل را حق تمامی انسان ها می دانند.

«کُونُوا قَوّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلّهِ وَ لَوْ عَلی أَنْفُسِکُمْ أَوِ الْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبِینَ» (نساء، 135) و نیز آیات سور (مائده، 8 ؛ انعام، 152 ؛ نساء، 58 ؛ نحل، 90 و...)

از نگاه قرآن کریم آنچه که از حقوق مشترک انسان ها برشمردیم، در واقع، حقوقی است که به نوعی بیان گر نگاه آرمانی به انسان را نشان می دهد. به تعبیر استاد شهید مطهری: «اسلام با ارج نهادن به زندگی دنیوی و دعوت انسان ها به کار و کوشش و تلاش برای بهره برداری از منابع طبیعی، جهانی آباد و پر از نشاط و شادی را برای انسان ها خواستار است، و آن را به ارمغان می آورد. البته این آبادی جهان و این شادی و نشاط آن گاه به حد مطلوب خود می رسد که همراه با ایمان دینی باشد. بدین جهت است که به تعبیر امیرالمؤمنین علی علیه السلام : «بالایمان یرتقی الی ذروره السعادة و نهایة الحبور» (آمدی، 1366 ، 24). به سبب ایمان و باور به خدا، انسان به رفیع ترین مدارج و قله های سعادت نایل و از شادی و سرور کامل برخوردار می گردد. از آنجا که بی تردید ایمان جز در پناه محاسن و مکارم اخلاق بارور نمی گردد، بدین جهت است که گواه بر ایمان حقیقی افراد چیزی جز بسیاری تقوی و تسلط بر شهوات و پیروزی بر هوای نفس نیست. (همان، 864)

در توضیح بیشتر این مطلب می توان به کارکرد عوامل غیر اقتصادی اندیشه ی دینی در اقتصاد اشاره کرد.

عوامل غیر اقتصادی و کارکرد آن در اقتصاد

به طور خلاصه این عوامل را می توان به دو بخش تقسیم نمود. یک دسته عواملی هستند که کارکرد آن ها سبب رشد و شکوفایی و کارایی اقتصاد می گردد. دسته ی

(صفحه 165)

دیگر عواملی هستند که نتیجه و کارکرد آن ها رشد منفی اقتصادی و در نتیجه فقر و ناکارامدی و به هدر رفتن سرمایه هاست.

برخی از عوامل دسته ی اول عبارتند از:

1 ) شکر گذاری در برابر نعمات الهی؛

2 ) جود و بخشش؛

3 ) دوری و پرهیز از گناه و محرمات الهی؛

4 ) پرداخت حقوق مالی و انفاقات واجب؛

5 ) داشتن انگیزه ی سالم و الهی در کارها و فعالیت ها.

عوامل دسته ی دوم را می توان در واقع نبود عوامل دسته ی اول دانست:

1 ) عدم شکرگذاری در برابر نعمات الهی؛

2 ) بخیل و حریص بودن؛

3 ) بی پروایی نسبت به گناه و محرمات الهی؛

4 ) فرار از پرداخت حقوق واجب مالی؛

5 ) نداشتن انگیزه ی سالم در فعالیت های اقتصادی. (ر. ک. به: عاملی، 1403 ، ج 12-13 ؛ نوری، 1383 ، ج 15 ؛ مجلسی، 1363 ، ج 72 ؛ کلینی، 1378 ، ج 5 و آمدی، 1360 ، 69)

ج - نقش ارزش ها در رشد و توسعه ی انسانی و اقتصادی

توسعه ی انسانی

بر مبنای آنچه گذشت، با توجه به جایگاه آرمانی انسان در اندیشه ی توحیدی است، که توسعه ی انسانی از یک سو خود به منزله ی فرایند است و از سوی دیگر بخشی از موفقیت استراتژی توسعه را نشان می دهد. بر این اساس، توسعه ی انسانی گرچه بر رشد ظرفیت های مادی در کنار پرورش استعدادهای ذهنی تأکید دارد، رشد اقتصادی را نیز ابزاری در خدمت «زندگی بهتر انسان» می داند.

(صفحه 166)

توسعه ی اقتصادی

در علم اقتصاد همان گونه که گذشت، هم روابط - یا علت و معلول- میان موجودات حقیقی مطرح است و هم روابط در پدیده های اعتباری. مثلاً در یک تابع تولید، رابطه ی حقیقی و جسمانی نهاده ی تولید با محصول، مطرح است. در عین حال، چگونگی توزیع محصول به دست آمده میان صاحبان نهاده ی تولید نیز مطرح می باشد که یک مسأله ی ارزشی است. برای مثال، اگر ماهی گیری یک تور از بافنده ای به عنوان ابزار کار تهیه کند و به ماهی گیری بپردازد، از یک طرف در علم اقتصاد، رابطه ی میان نوع تور و مهارت صیاد با حد اکثر مقدار ماهی قابل صید مطرح است، و از طرف دیگر نحوه ی تقسیم ارزش ماهی به دست آمده، میان ماهی گیر و صاحب تور مد نظر است. سؤال مورد نظر از جنبه ی تحقق عدالت در این مثال این است که چقدر و به چه نسبتی باید محصول به دست آمده بین نهاده های تولید تقسیم شود تا عدالت برقرار گردد. آیا عدالت اقتضا می کند که به نسبت مساوی تقسیم گردد؛ یا این که نیروی کار سهم بیشتری را بردارد.

مبانی سه گانه ی عدالت و کاربردهای آن در بخش های مختلف اقتصاد

شهید مطهری در کتاب عدل الهی به بیان سه تعریف برای عدالت می پردازد.

عدالت عبارت است از وجود توازن و تناسب در ترکیب و اجزاء یک مجموعه. بی عدالتی در این تعریف به معنی عدم توازن و بی تناسبی است. البته این توازن و تناسب با توجه به مصلحت مجموعه یا کل مورد نظر مطرح است.

در تعریف دوم، ایشان عدالت را عدم تبعیض و رعایت مساوات هنگام برخورد با استحقاق های مساوی، و بی عدالتی را برخورد یکسان و مساوی با شایستگی های متفاوت می داند.

تعریف سوم عدالت که متکی بر «حقوق» است، عبارت است از اعطا کردن به هر صاحب حقی، آنچه را که استحقاق آن را دارد.

(صفحه 167)

آنچه از این سه تعریف بر می آید این است که تعریف اول مربوط می شود به وجودهای مرکب و حقیقی، تعریف دوم نیز شامل حال افراد می شود، تعریف سوم که در واقع مبنای حقوقی و اعتباری دارد، در روابط اقتصادی اعم از فردی و گروهی مطرح است.

اما کدام تعریف از تعاریف ذکر شده در بخش های مختلف اقتصادی کاربرد دارد و می تواند دست یابی به راه های عادلانه را تحقق بخشد؟

الف - در بخش بازار و مبادلات

به نظر می آید در بخش بازار و مبادلات تعریف سوم از عدالت به خوبی قابل اجرا و تحقق است، زیرا اگر یک بازاری را تصور کنیم که تمام احکام معاملات، شرایط خریدار و فروشنده و شرایط کالا در آن بر مبنای شرع باشد، و در نتیجه هیچ گونه کسب حرامی در آن روی ندهد، در این بازار قیمتی که تعیین می شود نه تنها کارامد است، بدین معنی که هیچ قیمت دیگری را نمی توان یافت که رضایت خریداران و فروشندگان را بیشتر جلب کند و در نتیجه سبب سود یا رفاه بیشتری شود، بلکه عادلانه هم هست، زیرا حقوق خریداران و فروشندگان هر دو از نظر شرع کاملاً رعایت گردیده است. (ر.ک. به: صدر، 1362 ، 89)

ب - در بخش تولید

در رابطه با تولید، راهکارهای کارامد ایجاب می کند که فراوان ترین نهاده ها، که به طور طبیعی ارزان ترین هم هستند، بیشتر مورد استفاده قرار گیرند. از این رو، در ترکیب نهاده ها برای تولید رعایت عدالت، که همان تناسب میان آن ها باشد، شده است. چنین ترکیبی با توازن و تناسبی که مصلحت تولید کننده در شرایط رقابت کامل ایجاب می کند نیز همراه است، زیرا عواملی که از شرایط اشتغال کامل برخوردارند و در نتیجه دارای هزینه ی فرصت بالایی هستند، کمتر از عواملی که در اشتغال کامل نیستند و هزینه ی فرصت کمی دارند، بیشتر مورد استفاده قرار گرفته است. (همان)

(صفحه 168)

ج - در بخش توزیع

در بحث توزیع، که مسأله ی توزیع درآمد در میان صاحبان نهاده های تولید مطرح است، می توان از تعریف سوم عدالت، که متکی بر حقوق شرعی افراد در فعالیت های مجاز است، بهره جست. به عنوان مثال، در انواع قرادادهای شرعی نیروی کار، هم می تواند، بر حسب منافع خود، درخواست مزد ثابت کند و هم می تواند در فعالیت مورد نظر شریک شده و سهمی از درآمد را صاحب شود.همین امتیاز برای صاحبان نهاده ی تولید مانند بذر یا مواد خام دیگر موجود است. (رک. به: صدر، 1350 ، 108)

 

حال بعد از نقد و بررسی مولفه های نظام اقتصادی به اهداف و اصول مورد نظر این نظام می پردازیم.

اهداف زیر را می توان به عنوان اهداف نظام اقتصادی از منظر شهید مطهری دانست:

الف - عدالت اقتصادی، که در دو بخش به وجود می آید؛ رفاه عمومی و توازن اقتصادی.

ب - قدرت اقتصادی جامعه اسلامی، که در دو جهت امکان دستیابی به آن وجود دارد؛ رشد اقتصادی و استقلال اقتصادی.

اصول اقتصاد اسلامی

از آنجا که راه رسیدن به اهداف نظام اقتصادی از طریق اصول، مشخص و معین می شود، در هر نظام اقتصادی، تصمیم ها و سیاست هایی که جهت رسیدن به اهداف آن نظام صورت می گیرد، به طور معمول، براساس اصولی است که در آن نظام پذیرفته شده است. در نظام اقتصادی اسلام نیز ترسیم و اجرای سیاست های مالی، پولی و درآمدی برای رسیدن به اهداف مورد نظر آن به هر طریق، امکان پذیر نیست، بلکه محدود به اصولی است که شرع آن ها را تعیین کرده است. برخی از این اصول را می توان بر مبنای اندیشه ی شهید مطهری این گونه برشمرد:

- توجه به رشد و توسعه ی اقتصادی در پرتو ارزش های الهی؛

(صفحه 169)

- آزادی و اختیار انسان به عنوان سازنده ی تاریخ، نه صرفا تولید؛

- ایجاد هماهنگی بین انگیزه های فردی و اجتماعی؛

- پذیرش اختلاف قابلیت ها و قبول تفاوت ها؛

- تقدم مصالح جامعه بر منافع جامعه؛

- توجه به اخلاق در مبادلات؛

- رعایت حق و عدالت؛

- مالکیت مزدوج؛

- همبستگی نظام اقتصاد اسلامی با کل نظام اسلامی؛

- توجه به جایگاه دولت در برنامه ریزی.

بخش دوم

راهبردها

نقش و جایگاه حکومت در فرایند نظام اقتصادی

راهبردها را با این مقدمه که نقش حکومت و اهمیت آن در فرایند نظام اقتصادی به چه میزانی است آغاز می نماییم.

در بینش شهید مطهری فلسفه ی وجودی حکومت بدین جهت است که، چون جامعه بشری، به حکم نیازهای متنوع و متحول، افزون بر وجود قوانین ثابت و کلی و عمومی نیازمند به قانون گذاری، اجرای قانون، شناسایی مصالح کلی جامعه در مقابل مصالح فردی، تأمین امکانات اجتماعی، بهداشت، درمان، فضاهای لازم آموزشی، تفریحی - ورزشی، حفظ مواریث فرهنگی، دفاع از هجوم بیگانگان، جلوگیری از تجاوزات افراد در داخل و حفظ آزادی و امنیت اجتماعی است. بی تردید بستر سازی برای رشد استعدادها و دست یابی به کمال و ترقی و توسعه ی همه جانبه برای همه ی افراد، از نیازهای اصلی و اساسی جامعه ی بشری است، که این امور، جز با دولت و حکومتی قانونی، توانمند و مورد حمایت مردم امکان پذیر نیست. بنابراین، فلسفه ی وجودی حکومت، تأمین تمامی این نیازهای اساسی جامعه است. (مطهری، بی تا، 151)

(صفحه 170)

بر مبنای آنچه گفته شد می توان راهبردهای اصلی دستیابی به اهداف نظام اقتصادی را، بر مبنای واقعیت های اقتصاد ایران، با توجه به جایگاه دولت در این فرایند، این گونه برشمرد:

1 ) برنامه ریزی کارا و مولد در جهت استفاده از درآمدها در بخش عمومی

شرط اصلی به کار گیری درآمدها در تمامی بخش ها، به خصوص در بخش دولتی، که درآمدهای هنگفت نفتی را شامل می شود، این است که این درآمدها در مسیری کارا و مفید سرمایه گذاری گردد. چون هرگونه استفاده از این درآمدها در مسیر غیرمولد به منزله ی استقراض از منابع ملی و ثروت ملی به حساب می آید و لذا لازم است که در حسابی جداگانه ثبت و ضبط گردد، و برای بازگشت آن برنامه ریزی شود. چون امروزه در بحث توسعه ی پایدار یکی از اصول مهم، رعایت عدالت بین نسلی است.

2 ) سالم سازی فعالیت های اقتصادی

دستیابی به این امر مستلزم آن است که منطق اقتصادی مبنای تمامی تصمیمات اقتصادی قرار گیرد. زیرا رقابت در شرایط سالم اقتصادی سبب تعیین استحقاق ها می گردد. اما آنچه که در رابطه با سالم سازی فعالیت ها و برقراری موازین عدالت اجتماعی در اقتصاد ایران مطرح است دخالت دولت به عنوان مظهر اراده ی عموم جامعه در سالم سازی این ساز و کارهاست.

3 ) برخورد با انحصارات و ایجاد رقابت سالم

از آنجا که رقابت در فعالیت های اقتصادی سبب ایجاد اصل عدالت اقتصادی می گردد و این بدون تعیین و تصویب قوانین جامع و شفاف امکان پذیر نیست، از این رو، می طلبد که کارگزاران نظام اسلامی به طور جدی در پی تنظیم و تصویب چنین قوانینی برآیند.

4 ) مبنا قرار گرفتن قیمت های بازار در اتخاذ سیاست های اقتصادی

بی تردید واقعیت ها و ضرورت های اقتصاد ایران نشان از آن دارد که ادامه ی روند فعلی جز از طریق حاکمیت قواعد و ساز و کارهای بازار و ایجاد عرصه ی فعالیت مطمئن برای بخش خصوصی ممکن نخواهد بود. اگر چه یک نکته ی

(صفحه 171)

کلیدی را نیز در اینجا باید مد نظر داشت و آن این که اصلاحات اقتصادی در ایران بر مبنای بازار آزاد، بدون توجه به اصول اقتصادی اسلام، که عدالت و ایجاد فرصت های برابر و یکسان را مورد توجه قرار می دهد، کارامد نخواهد بود.

5 ) اصلاح نظام توزیع درآمد و برقراری نظام اجتماعی

آنچه مسلم است به کارگیری راهبردهای فوق ممکن است تبعاتی را بر برخی از اقشار کم درآمد و آسیب پذیر جامعه داشته باشد. در برخی از کشورها برای جلوگیری از این آسیب ها از نظام تأمین اجتماعی کارآمد بهره می گیرند. از این رو می طلبد که دولت در اولین گام حداقل با هدفمند نمودن یارانه ها گامی در جهت کارامد نمودن یارانه ها در ایجاد نظام توزیع درآمدی بر دارد.

6 ) توجه به سرمایه های انسانی

بی تردید دستیابی به آنچه گفته شد بدون توجه و تکیه بر عامل سرمایه ی انسانی و گسترش توانمندی های او میسر نیست.

توجه به اخلاق اجتماعی

از آنجا که بر مبنای نگرش اسلامی، رشد و توسعه ی اقتصادی منوط به حفظ کرامت های انسانی است. از این رو، در تمامی سیاست های اقتصادی توجه به اخلاق اجتماعی باید مورد دقت قرار گیرد.

تشویق به کار و ایجاد فرهنگ کار آفرینی

در نگرش دینی از کار به عنوان نیاز ضروری و حیاتی انسان نام برده می شود، و آن را لازمه ی وجودی انسان می داند. این بخش را با جمله ای از شهید مطهری در اهمیت کار به پایان می بریم، آنجا که می گوید:

خوشا به حال اجتماعی که سیستم اقتصادی اش به شکلی باشد که راه درآمد منحصر باشد به فعالیت. (مطهری، 1368 ، 24)

(صفحه 172)

نتیجه گیری

از آنچه گذشت می توان به این نتایج دست یافت.

1 ) از آنجا که نظام اقتصادی اسلام بخشی از نظام کلی اسلامی است، که رسالت تکامل انسان و حرکت صعودی او را به سوی بی نهایت برعهده دارد، وقتی در جامعه ی اسلامی معنا و مفهوم پیدا می کند که این نظام در کنار سایر مسائل اسلامی دارای این دو ویژگی باشد:

الف - به عنوان یک قانون کلی اسلامی نه نت ها بر مشروعیت اهداف سیاست گذاری توجه دارد، بلکه بر مشروعیت ابزار سیاست گذاری هم تأکید می ورزد، به گونه ای که این ابزار با اصول اولیه ی اخلاق اسلامی همخوانی داشته باشد، تا بیان گر این باشد که در پی دستیابی به آرمان های اسلامی است.

ب - در جایگزینی ابزارهای سیاست گذاری به جای یکدیگر باید توجه داشت که این جای گزینی صرفا یک امر مکانیکی نیست، بلکه از آنجا که اقتصاد با رفتارهای انسانی سرکار دارد، باید اصل کرامت انسان و آزادی او مد نظر باشد.

2 ) در نظام اقتصادی اسلام رشد اقتصادی باید به گونه ای باشد که بتواند بیشترین کمک را در جهت ایجاد فرصت های شغلی فراهم آورد. تا بدین وسیله بهره گیری کامل انسان ها را از مواهب آفرینش فراهم سازد.

3 ) در این نظام ضمن این که عواطف و انگیزه های درونی برای پذیرش واقعیات نادیده گرفته نمی شود، در عین حال، برای پیاده کردن آن، آن را به دست اتفاق و تقدیر نمی سپارد و برای آن قوانینی وضع می شود که اجرای آن را تضمین می کند.

4 ) با توجه به ویژگی واقع گرایی اقتصاد اسلامی، اهدافی که برای رسیدن به آن ها تلاش می شود اهدافی هستند که با فطرت و طبیعت آدمی سازگاری دارند، به نوعی که آدمی بدون اجبار و اکراه آن ها را می پذیرد.

مقالات مرتبط:

رهیافتی به نظام اقتصادی در اندیشه ی شهید مطهری بخش اول

منابع و مآخذ

1 ) قرآن کریم.

2 ) آمدی، عبدالواحد (1360)، غررالحکم و دررالکلم، تهران، انتشارات جامعه.

3 ) احمد، خورشید (1374)، مطالعاتی در اقتصاد اسلامی، ترجمه ی محمد جواد مهدوی، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی.

4 ) بناء رضوی، مهدی (1367)، طرح تحلیلی اقتصاد اسلامی، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی.

5 ) بی آزار شیرازی، عبدالکریم (1368)، نظام اقتصادی اسلام، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

6 ) جاسبی، عبداللّه  (1364)، نظام های اقتصادی، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی.

7 ) چارلز وست، چرچمن (1369)، نظریه ی سیستم ها، ترجمه ی رشید اصلانی، مرکز آموزش مدیریت دولتی، ج 1.

8 ) حرانی، حسن (1384 ق)، تحف العقول، ترجمه ی علی اکبر غفاری، تهران، انتشارات اسلامیه.

9 ) عاملی، محمد بن حسن (1403)، وسائل الشیعه، تهران، مکتبه الاسلامیه.

10 ) حسن، حسن ابراهیم (1362)، تاریخ سیاسی اسلام، ترجمه ی ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات جاویدان، چاپ سوم.

11 ) ساموئلسن، پل (1343)، اقتصاد، ترجمه ی حسین پیرنیا، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب.

12 ) سیزده دانشمند و اقتصاددان (1375)، مباحثی در اقتصاد خرد نگرش اسلامی، ترجمه ی حسین صادقی، تهران، دانشگاه تربیت مدرس، ج 1.

13 ) شیخ صدوق (1408 ق)، علل الشرایع، بیروت، مؤسسة الاعلمی، للمطبوعات.(صفحه 174)

14 ) صدر، کاظم (1362)، برداشت هایی از نظام اقتصادی صدر اسلام، تهران، دانشکده ی علوم اقتصادی و سیاسی.

15 ) صدر، موسی (1350)، اقتصاد در مکتب اسلام، با کوشش حجتی کرمانی، قم، جهان آرا.

16 ) کلینی، محمد بن یعقوب (1378)، فروع کافی، دارالکتب الاسلامیه.

17 ) مجلسی، محمد باقر (1363)، بحارالانوار، تهران، دارالکتب الاسلامیه.

18 ) مدنی، داود (1373)، مقدمه ای بر تئوری های سازمان و مدیریت، تهران، ج 1 .

19 ) مطهری، مرتضی (بی تا)، پیرامون انقلاب اسلامی، تهران، انتشارات صدرا، چاپ شانزدهم.

20 ) مطهری، مرتضی (1373)، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، چاپ پنجم، ج 1 .

21 ) مطهری، مرتضی (1368)، نظری به نظام اقتصادی اسلام، تهران، انتشارات صدرا.

22 ) موسویان، سید عباس (1379)، کلیات نظام اقتصادی اسلام، قم، انتشارات دارالثقلین.

23 ) میرمعزی، سید حسن (1381)، ساختار کلان نظام اقتصادی اسلام، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه ی اسلامی.

24 ) نمازی، حسین (1374)، نظام های اقتصادی، تهران، دانشگاه شهید بهشتی.

25 ) نوری، حسین (1383)، مستدرک الوسائل، تهران، المکتبه الاسلامیه.

26 ) هندی، علی بن حسام الدین (1409 ق)، کنز العمال فی سنن و الاقوال، بیروت، مؤسسة الرساله.

پایان مقاله

 


کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است