عاشق چو رو به كعبه صدق و صفا كند
[1]احرام خود ز كسوت صبر و رضا كند
در پیش راه بادیه گیرد غریب وار
ترك عشیره و بلد و اقربا كند
مگریزد از شداید و رنج مسافرت
در طی ره تحمل خار جفا كند
بگشاید آن زمان دو لب از بهر تلبیه
گوش سپهر كر ز صلای بلی كند
از صدق چون قدم بنهد در منای عشق
اول به پای دوست سر و جان فدا كند
جلد سوم . ج3، ص: 115
آنجا كه موقف عرفات محبت است
برجای سنگریزه سر از كف رها كند
از بهر استلام حجر چون كند نزول
تن را نشان ناوك سنگ و عصا كند
برگرد خیمه گاه بگردد پی وداع
با چشم اشكبار طواف النسا كند
از پرده خیام شتابان به قتلگاه
رو آورد به هروله قصد صفا كند
از ركن تا مقام شهادت به پای شوق
طی طریق از سر مهر و وفا كند
پس در كنار زمزم اخلاص تشنه لب
بنشیند و به زمزمه یاد خدا كند
آنگاه دست و روی بشوید ز خون خویش
برخیزد و نماز شهادت ادا كند
قربان عاشقی كه حدیث مصیبتش
كاخ وجود را همه ماتم سرا كند
گسترده شد بساط عزایش به روزگار
تا عیش روزگار بدل بر عزا كند
بی اختیار خون چكد از دیده جلی
هر دم كه یاد واقعه كربلا كند
تقدیم حضور دانشمند معظم حضرت آقای مطهری (دامت بركاته) می گردد.
الاحقر سید جواد الیاسی
[1] [این اشعار به خط استاد شهید نیست. ]