رجوع شود به جزوه ی سؤال و جواب از سلسله مسائل
ایدئولوژیك (شماره ی 3) از انتشارات ابوذر.
معمولاً می گویند در برابر حركت زمان و تحول اجتماع دو نظریه
وجود دارد: نظریه ی محافظه كاران كه سنت گرا هستند و طرفدار حفظ
سنتها، و سنتها را نگهدارنده ی بنیاد و اندام اجتماع می دانند و انهدام
سنتها را مساوی هرج و مرج و درهم ریختگی و آشفتگی و احیاناً فنا
و انهدام اجتماع، و نظریه ی انقلابیون كه سنتها را به منزله ی قید و بند و
قالبهای متحجر می دانند و معتقدند كه سنت گرایی باعث ركود و
توقف و تحجر و كهنگی و پوسیدگی و تأخر و انحطاط است.
محافظه كار به خطر مرگ جامعه می اندیشد و انقلابی به خطر جمود و
تأخر و انحطاط و توقف.
پس دو نظریه از نظر سنتها بیشتر در كار نیست: نظریه ی حفظ و
نگهداری سنتها و نظریه ی درهم كوفتن و شكستن و دور ریختن آنها.
ولی نظریه ی اسلام مبتنی بر دو گونه سنت است: سنتهای ثابت و
نگهداشتنی و قابل انطباق با همه ی زمانها، و سنتهای متغیر و وابسته به
تاریخ و زمان. ثابتهای اسلامی همه از نوع محتوا و حقیقت نیست،
قشرها و قالبها هم برخی ثابت است. مثلاً روح و حقیقت نماز ذكر اللّه
است اما اندام و قالب مشخص دارد و همچنین است حج، اما جهاد با
شمشیر یك قالب ثابت نیست.
رجوع شود به ورقه های اخلاق و تربیت زنان و همچنین
ورقه های تعلیم و تربیت اسلامی- منزل صادقی، شب هفتم.