در
کتابخانه
بازدید : 671462تاریخ درج : 1391/03/27
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
جلد پنجم
مقدمه
Collapse حرف زحرف ز
زبان- لغتهای فارسی در زبان عربی
زبان عربی و قرآن
زبان و آفات آن
زبان فارسی و لغات عربی
زبان فارسی
زبان عربی
زبان عربی و زبان فارسی
زرارة، حاجب بن زرارة
زرارة بن اعین
زردشت
زمان- انواع زمانها
زمان و مقتضیات آن- ادوار تاریخ از نظر روح عصرو طرز تفكر
مقتضیات زمان
زمان و مقتضیات آن
زمستان
زن
مسائل مربوط به زن
نهضت زن و علل و ماهیت آن
زن در آمریكا
زنان آمریكایی
زن- اخلاق جنسی
زن- اخلاق جنسی در میان راهبان و ارباب دیرها
زن- سقط جنین- تنظیم خانواده
خانواده و لزوم آن از نظر اجتماع- عقیده ی راسل
خانواده
خانواده- نظر ارسطو
خانواده- اخلاق خانوادگی
اهمیت خانواده و اهمیت زن از این نظر
حقوق خانوادگی- ولایت پدر بر دختر
حقوق خانوادگی- ولایت پدر بر فرزند
حقوق خانوادگی- مسئله ی ولایت پدران بر فرزندان
حقوق خانوادگی- زن- ولایت پدر بر دختر باكره
حقوق خانوادگی- حق ولایت پدر بر فرزند
حقوق خانوادگی- مسئله ی حضانت
یادداشت خانواده در اسلام
تنظیم خانواده پیشگیری یا سقط جنین
خانواده، تطورات تاریخی زندگی خانوادگی، انواع ازدواجها
آیا اجتماع خانوادگی طبیعی است یا نه؟
خانواده
فلسفه ی زندگی خانوادگی
زن- خانواده
زن- شركت زن در فرزند با مرد
زن- بلوغ دختران- نه سالگی
زن، خانواده، ماركسیسم
خانواده یا اشتراك جنسی
زن در اسلام
زن و حكومت مرد بر او
زن- حكومت و قوامت مرد بر زن
حكومت و قوامت مرد بر زن- زدن زن- خشونت عمردرباره ی زنها
زن- نشوز، شقاق، قسمة
زن- اختلافات خانوادگی (شقاق)
زن، اختلافات خانوادگی
زن- دو زن مساوی یك مرد در عتق
زن
زن- حیض
زن- شركت در مجامع
زن- نظر عمر درباره ی زن
زن- نزول آیه ی حیض
زن- انواع نكاح در جاهلیت- مبادله ی زنان
تاریخ حقوق زن از نظر مالی
تاریخ زن- زن در یونان و ایران قدیم
تاریخ حقوق زن در قدیم
تاریخ حقوق زن- مَثَلها
تاریخچه ی حقوق زن
تاریخ حقوق زن در دنیای قدیم
حقوق زن در اروپای قدیم
تاریخ حقوق زن در اروپا، زن و كار خارج
تاریخ حقوق زن، حقوق زن در اروپا
زن در تورات- تاریخ زن
زن- مظالم مرد بر زن و تفسیر تاریخ
حقوق زن- زن در كتاب السیاسة ارسطو
یادداشت مبانی حقوق زن- مسجد ارك، خرداد 54
مبانی حقوق زن از نظر اسلام
یادداشت مبانی طبیعی حقوق خانوادگی
حق مرد بر زن و حق زن بر مرد
یادداشت درباره ی حقوق زن
مبانی حقوق زن از نظر اسلام
حقوق خانوادگی
مسائل مربوط به زن كه قابل بحث است
زن در اجتماع ما
زن- متعه
زن- نكاح منقطع، بحثهای مربوطه
زن- نكاح منقطع، منابع
زن- مهر
زن- فلسفه ی مهر و انفاق
مهر- صَدُقه- نحله
زن- نفقه
زن- یادداشت نفقه
زن- اجرت بضع
زن- مذمت زن
مدح و ذمّ زن
زن- احترام زن (دختر)
زن- عامة اهل النار النساء
مدح و ذمّ زن در اسلام
مدح و ذمّ زن در روایات
زن
زن و مرد از نظر فروید
زن در تمدن اسلامی
زن
اسلام و زن- حق زن بر مرد
اسلام و زن- جنس لطیف
اسلام و زن
نظر اسلام درباره ی زن
خدمات اسلام به زن
زنان مبرّز مسلمان
زن در میان مسلمین- انحطاط مقام زن در دوره ی تركها
زن- روحیه ی زن از نظر یك شاعر جاهلی، پول و جوانی
زن در نهج البلاغه
مدح و ذمّ زن
زن- دفن دختران از نظر باخرزی
زن- دخترداری
یادداشت زن در قرآن
زن در قرآن
یادداشت قرآن و مسائل مربوط به زن
زن- عشق
زن- رابطه ی جنسی از نظر اسلام پلید نیست (اخلاق جنسی)
زن- مسئله ی غیرت (اخلاق جنسی)
زن- حیا و عفت و رابطه ی آن با تكامل فردی و اجتماعی
زن به حسب غریزه بیش از مرد، اجتماعی یعنی خادم مقاصد اجتماع است
زن- عفاف- كمونیسم جنسی
زن و مرد، عفاف، و لزوم ارضاء تمایل جنسی درمحیط خانوادگی
زن- زنای زن و زنای مرد (عفاف)
شغل و كار زن
اخلاق و تربیت زن
زن- جلوگیری از آبستنی- نظریه ی پزشكی رازی و بوعلی
زن- آثار و فواید ازدواج، خانواده
زن- ماده ی 170 قانون مدنی
زن و مرد- مسئله ی قصاص
زنان در غزوات
زن، ازدواج- رسوم هند و عرب و یهود و مجوس درشركت چند مرد بر یك زن در ازدواج
زن- انواع ازدواجهای جاهلی كه اسلام منسوخ كرد
زن- مسئله ی ولایت پدر بر دختر
زن- اهمیت مقام مادری
زن- برتری مردان بر زنان
زن- خواستگاری
زن مسلمان و مقایسه ی وضع او با زن اروپایی
تاریخ حقوق زن در اروپا و میان اروپاییان قدیم
مبدأ خلقت زن و مرد از نظر داستانهای ایرانی و تلمودی
زن- انواع ازدواجهایی كه در جاهلیت بوده است
تزیّن مرد برای زن
زن و سیاست
زن و سیاست- پناه دادن (جوار) زن
زن- قضا و سیاست
زن و جهاد- سیاست
زن- حاكم عهد- سیاست
زن و كار خارج از خانه
شهادت زن
زن و شهادت
زن و شهادت و قضاء
زن و شهادت و قضاء- مدارك
زن- تعدد زوجات- شروط و قیود
زن- تعدد زوجات- شروط و قیود
زن- تعدد زوجات- شروط و قیود- عدد قبل از اسلام
زن- تعدد زوجات- شروط و قیود- كفائت در دین و در مال
تعدد زوجات- شروط و قیود- شرط جنسی
زن- تعدد زوجات- شروط و قیود-
زن- تعدد زوجات- شروط و قیود- آیه ی «و ان خفتم »
زن- تعدد زوجات- شروط و قیود- عدالت
زن- معایب تعدد زوجات
زن- معایب تعدد زوجات- ایراد بر تعدد زوجات
زن- علل تاریخی تعدد زوجات
زن- علل تعدد زوجات
زن- علل تعدد زوجات- زیادی عدد زنان
زن- تعدد زوجات- مسئله ی چندهمسری و یاكمونیسم جنسی
زن- خانواده یا كمونیسم جنسی
زن- حرمسرا در شكل فرنگی- تعدد زوجات
تعدد زوجات و حرمسراداری در شكل فرنگی
زن- تعدد زوجات، علل فزونی مرگ و میر در مردان
زن- علل تعدد زوجات، روحیه ی تنوع طلبی در مرد
زن- علل تعدد زوجات- روحیه ی زن (غیرت یا حسادت)
زن- علل تعدد زوجات-
زن- تعدد زوجات به شكل اروپایی
زن- تعدد زوجات
زن- یادداشت تعدد زوجات
زن- حرمسرا
زن- تاریخ تعدد زوجات و سیر آن در میان مسلمین
زن- تاریخ تعدد زوجات در ایران قدیم
زن- تاریخ تعدد زوجات- فحشا در ایران قدیم
زن- تعدد زوجات- مدارك
زن- فلسفه ی طلاق
زن- طلاق در اروپا و آمریكا
رسول اكرم- هبه ی زنها
تزویج صغیر و صغیرة
زن- تمكین
زن- قتل دختر در میان رومیان
زن، عده ی وفات
زن- طلاق
زن- طلاق- امساك بمعروف او تسریح باحسان
زن- طلاق- یادداشت بحوث فقهیه
زن- طلاق- تمتیع مطلّقه
زن- طلاق- طلاق مفقودالاثر
زن- حق طلاق حاكم
زن- طلاق حاكم به خاطر عدم انفاق
زن- طلاق قضایی
زن- مبغوضیت طلاق- توصیه به عدم مبادرت
زن- طلاق- عامل تربیت
زن- طلاق- شرط وكالت طلاق برای زن
زن- خلاصه ی مقاله ی «زن مسلمان و محدودیتهایش» در مجله ی زن روز شماره ی 42
زنا
زنادقه
زنادقه و دهریین در اسلام
زندان
زندان و حبس
فلسفه ی زهد، عبادت، اخلاص
زهد، ترك دنیازدگی
تعریف زهد: برداشت كم و بازدهی زیاد
یادداشت فلسفه ی زهد
زهد
زهد و معرفت- فلسفه ی زهد
ماهیت و هدف و فلسفه ی زهد
زهد، رهبانیت، ریاضت- تیرماه 51
زهد، رهبانیت، ریاضت
زهد و ریاضت نفس و آمادگی برای معنویت
زهد و ریاضت
زهد و ریاضت- حق بدن، حق چشم، حق همسر
یادداشت زهد و ریاضت نفس
مسائل زهد
زهد
تعریف زهد
زهد، آزادی
زهد و استغنا
زهد- تجمل
فلسفه ی زهد
زهد در اسلام غیر از رهبانیت است
زیارت شهدا و اولیا
زیارت قبور اولیا
Expand حرف سحرف س
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
محمد محیی الدین عبدالحمید در الاحوال الشخصیة، صفحه ی 283 می گوید:

بر مردی كه بیش از یك زن دارد عدالت میان زوجات واجب است، به دلیل آیه ی قرآن كه می فرماید: اگر خوف از عدم عدالت دارید به یكی اكتفا كنید. ابوهریره از رسول اكرم روایت كرده است [1]: من كانت له امرأتان یمیل لاحدیهما علی الاخری جاء یوم القیمة یجر احد شقیه ساقطاً
جلد پنجم . ج5، ص: 306
عدالت واجب در امور مقدوره یعنی امور عملی است از قبیل انفاق، بیتوته. اما در اموری كه تحت قدرت نیست یعنی میل قلبی، تكلیفی نیست. بخاری از عایشه روایت كرده است:

قالت: كان رسول اللّه صلی الله علیه و آله یقسم فیعدل و یقول: اللّهم هذا قسمی فی ما املك فلا تلمتی فی ما تملك و لا املك [2] ایضاً از عمر روایت كرده است: قال: قلت یا رسول اللّه، لو رأیتنی و دخلت علی حفصة نقلت لها لا یغرنك ان كانت جارتك ارضی منك و احب الی النبی صلی الله علیه و آله- یرید عایشة- فتبسم النبی صلی الله علیه و آله. . .

جایز نیست در نزد یكی از زنان بیش از دیگری اقامت كند مگر به رضایت دیگری. پیغمبر اكرم بعد از خدیجه با سوده ازدواج كرد و در مكه با او زفاف كرد (سوده بیوه و كهنه سال بود) و با او به مدینه مهاجرت كرد. تا آنكه سوده پیر شد و ترسید پیغمبر از او جدا شود، خودش نوبت خود را به عایشه بخشید.

در این جهت فرق نمی كند كه همه ی زنها مسلمان یا بعضی اهل كتاب باشند. . . اگر مرد به مسافرت برود، آزاد است هركدام را كه بخواهد و برای سفر مناسبتر است ببرد و افضل قرعه است، همچنان كه پیغمبر اكرم قرعه می زد. اما شافعی و احمد معتقدند واجب است قرعه مگر آنكه خود زنان رضایت دهند. مالك در این مسئله دو قول دارد.

. . . هدف از این قیود از نظر اسلام این است كه مرد یكی از زنها را به واسطه ی تقدیم دیگری آزار ندهد.

اگر مرد برخلاف رفتار كند، زن حق رجوع به قاضی دارد. به عقیده ی حنفیه حدود اختیار قاضی این است كه زوج را بخواهد و تحقیق كند و اگر ثابت شد، او را تنبیه نماید. اما به عقیده ی
جلد پنجم . ج5، ص: 307
مالك اگر زن مدعی مضارّه شد و خواهان طلاق شد و مطلب نزد قاضی به ثبوت رسید و قاضی نتوانست میان آنها اصلاح كند، قاضی شخصاً اقدام به طلاق می كند و این طلاق بائن خواهد بود.

در مصر قبلاً به مذهب ابوحنیفه عمل می شد اما از سال 1929 قانون رقم 25 بر طبق مذهب مالك وضع شد.

2. در كتاب المرأة بین الفقه و القانون پس از ذكر دو آیه ی سوره ی نساء، در صفحه ی 98 می گوید:

افادت الآیة الاولی اشتراط القدرة علی الانفاق علی الزوجة الثانیة و اولادها، بناء علی تفسیر قوله تعالی «ان لاتعولوا» ان لا تكثر عیالكم، و هذا هو التفسیر المأثور عن الشافعی رحمه اللّه. قال البیهقی فی احكام القرآن (ص 260) الذی جمعه من كلام الشافعی رحمه اللّه فی مصنفاته: و قوله الاّ تعولواای لا یكثر من تعولون اذا اقتصر المرأة علی واحدة و ان اباح له اكثر منها [3]. و هذا یفید ضمناً اشتراط القدرة علی الانفاق لمن اراد التعدد، الاّ انه شرط دیانة لا قضاء.

3. همان طور كه در ورقه های یادداشت تعدد زوجات شماره ی 3 گفتیم، آیه یان خفتم ان لاتعدلوا فواحدةدر واقع رسومی مانند رسم ایران قدیم را كه زنی را «پادشاه زن» و زن دیگری را «چاكر زن» و غیره قرار می دادند نفی می كند. رجوع شود [برای ] تفصیل این رسم به تاریخ اجتماعی ایران، سعید نفیسی، جلد 2 و كتاب تاریخ ایران ساسانی، تألیف كریستین سن.

4. وسائل، صفحه ی 117:

جلد پنجم . ج5، ص: 308
سئل ابوجعفر علیه السلام عن النهاریة یشترط علیها عند عقدة النكاح ان یأتیها ما شاء نهاراً او من كل شهر او جمعة یوماً او من النفقة كذا و كذا. قال: فلیس ذلك الشرط بشی ء. من تزوج امرأة فلها ما للمرأة من النفقة و القسمة ولكنه ان تزوج امرأة فخافت منه نشوزاً او خافت ان یتزوج علیها فصالحت من حقها علی شی ء من قسمتها او بعضها فان ذلك جایز لا بأس به.

این روایت خیلی با ارزش است.

5. در روایات شیعه و فقه شیعه مطلبی آمده است كه احتمال می رود از مجعولات راویان ایرانی باشد و نتیجه ی همه آنها این است كه در حدودی شخص می تواند یك زن را سوگلی و مورد عنایت بیشتر قرار دهد. مثلاً می گوید مرد می تواند یك زن را به نفقه و كسوة بر دیگران ترجیح دهد و برای دیگران به اقل واجب قناعت كند یا اینكه اگر كمتر از چهار زن دارد، می تواند یكی از آنها را از لحاظ بیتوته بر دیگران ترجیح دهد. وسائل روایاتی در این زمینه نقل می كند. طبق این روایات عدالت به معنی مساوات میان زوجات شرط نیست، بلكه زنان حقوقی واجب دارند كه باید رعایت شود. ولی این خلاف ظاهر آیه است. آیه، عدالت و عدم ترجیح را واجب می شمارد.

حدیث معروف كه پیغمبر فرمود: من كانت له امرأتان یمیل لاحدیهما علی الاخری (یا: فلم یعدل بینهما فی القسم من نفسه) . . . می رساند كه منظور رعایت به یك چشم نگاه كردن است، نه صرف ادای حق اقل واجب.

و همچنین آیه یو لن تستطیعوا ان تعدلوا بین النساءقرینه است كه مقصود رعایت مساوات است. به هرحال در اینجا ضعف و قصوری در روایات و فقه شیعه دیده می شود، هرچند در روایات شیعه خلاف آن هم دیده می شود.

اما روایاتی كه بر جواز تفضیل آمده است. از جمله وسائل، جلد 3، صفحه ی 116 بابی دارد تحت عنوان «ان للزوجة الحرة لیلة من اربع و للثنتین لیلتان و للثلاث ثلاث و للاربع اربع» . می گوید:
جلد پنجم . ج5، ص: 309
محمد بن الحسن باسناده عن الحسین بن سعید عن ابن ابی عمیر عن حماد عن الحلبی عن ابی عبداللّه علیه السلام قال: سئل عن الرجل یكون عنده امرأتان احدیهما احب الیه من الاخری أ له ان یفضل احدیهما علی الاخری؟ قال: نعم، یفضل بعضهن علی بعض ما لم تكن اربعاً. الحدیث. . .

وسائل در همان صفحه باب دیگری دارد تحت عنوان «باب جواز تفضیل بعض النساء علی بعض فی النفقة و استحباب التسویة» :

محمد بن الحسن باسناده عن احمد بن محمد بن عیسی عن علی بن الحكم عن عبدالملك بن عتبة الهاشمی قال: سئلت اباالحسن علیه السلام عن الرجل یكون له امرأتان یرید ان یؤثر احدیهما بالكسوة و العطیة، ایصلح ذلك؟ قال: لابأس، و اجهد فی العدل بینهما.

ما احتمال می دهیم كه كلمه ی «بأس» حشو و زاید است و بعداً عمداً یا سهواً داخل حدیث كرده اند.

ایضاً در صفحه ی 117، باب 9 تحت عنوان «باب جواز تفضیل بعض النساء فی القسم ما لم یكن. . . » به همین مضمون از قرب الاسناد نقل می كند.

اما روایتی كه بر عدم جواز تفضیل دلالت می كند نیز در همین باب آمده است:

و عنه عن معمّر بن خلاّد قال: سئلت اباالحسن علیه السلام هل یفضل الرجل نسائه بعضهن علی بعض؟ قال: لا و لابأس به فی الاماء.

صاحب وسائل می گوید: حمله الشیخ علی الكراهة.

این روایت كه نفی تفضیل می كند، اعم است از تفضیل در بیتوته
جلد پنجم . ج5، ص: 310
و در نفقه و عطیه.

شیخ طوسی در خلاف، جلد دوم، صفحه ی 209 می گوید:

اذا كانت له زوجتان كان له ان یبیت عند واحدة ثلث لیال و عند الاخری لیلة واحدة. و خالف جمیع الفقهاء فی ذلك و قالوا یجب علیه التسویة بینهما. دلیلنا اجماع الفرقة و اخبارهم و لان حق الثلث لیال له بدلالة ان له ان یتزوج ثنتین اخراوین فاذا جاز له ان یتزوج ثنتین اخراوین جاز له ان یجعل نصیبهما لواحدة منهما.

از اینجا معلوم می شود جمیع فقهای اسلام در این مسئله با شیعه مخالفند. استدلال شیخ طوسی به اینكه سه شب حق زوج است استدلال غریبی است. مثل این است كه فرض شده مرد كه زن می گیرد خود را در هر چهارشب یك شب به كرایه می دهد و سه شب آزاد دارد. سخن در این است كه اسلام عدالت را واجب كرده است، و گفته ی شیخ چه ربطی به مطلب دارد؟ وسائل، صفحه ی 116:

الفضل بن الحسن الطبرسی فی مجمع البیان عن الصادق علیه السلام عن ابائه علیهم السلام ان النبی صلی الله علیه و آله كان یقسم بین نسائه فی مرضه فیطاف به منهن. قال و روی ان علیاً كان له امرأتان فكان اذا كان یوم واحدة لایتوضأ فی بیت الاخری.

6. سنن ابوداود، جلد 1، صفحه ی 492:

عن هشام بن عروة عن ابیه قال قالت عایشة: یا ابن اختی، كان رسول اللّه صلی الله علیه و آله لایفضل بعضنا علی بعض فی القسم من مكثه عندنا و كان قل یوم الاّ و هو یطوف علینا جمیعاً فیدنو من كل
جلد پنجم . ج5، ص: 311
امرأة من غیر مسیس حتی یبلغ الی التی هو یومها فیبیت عندها.

ایضاً:

عن معاذة عن عایشه قالت: كان رسول اللّه صلی الله علیه و آله یستأذننا اذا كان فی یوم المرأة منا بعد ما نزلت: ترجی من تشاء منهن و تؤوی الیك من تشاء. قالت معاذة: فقلت لها ما كنت تقولین لرسول اللّه صلی الله علیه و آله قالت: كنت اقول ان كان ذاك الیّ فلا اوثر احداً علی نفسی.

ایضاً ابوداود، جلد 1، صفحه ی 493:

عن عایشة ان رسول اللّه صلی الله علیه و آله بعث الی النساء- تعنی فی مرضه- فاجتمعن فقال: انی لا استطیع ان ادور بیتكن فان رأیتن ان تأذن لی فاكون عند عائشة فعلتن. فأذن له.

وسائل، جلد 3، صفحه ی 116:

عن مجمع البیان عن الصادق علیه السلام عن ابائه ان النبی كان یقسم بین نسائه فی مرضه فیطاف به بینهن.

7. عطف به نمره ی 2، تفسیر المیزان، جلد 4، صفحه ی 180:

قوله تعالی: ذلك ادنی الاّ تعولوا. العول هو المیل ای هذه الطریقة علی ما شرعت اقرب من ان لاتمیلوا عن العدل و لاتتعدوا علیهن فی حقوقهن. و ربما قیل ان العول بمعنی الثقل و هو بعید لفظاً و معناً
جلد پنجم . ج5، ص: 312
مجمع البیان می گوید:

عال الرجل یعول عولاً و عیالةای مال و جار و منه عول الفرائض لان سهامها اذا زادت دخلها النقص. . . و عال یعیل عیلة اذا احتاج. . . فمن قال معنی قوله: الاّ تعولوا الاّ تفتقروا فقد اخطأ لانه من باب الیاء كماتری و من قال ان معناه لاتكثر عیالكم فقد اخطأ ایضاً لان ذلك یكون من الاعالة. . . و عال العیال اذا مانهم (من المؤونة) و منه قوله ابدأ بمن تعول و قد حكی الكسائی عال الرجل یعول اذا كثر عیاله.

صاحب كشاف می گوید:

عال المیزان عولاً اذا مال و میزان فلان عائل، و عال الحاكم فی حكمه اذا جار و روی ان اعرابیاً حكم علیه حاكم فقال له:

اتعول علیّ و قد روت عائشة رضی اللّه عنها عن النبی صلی الله علیه و آله الاّ تعولوا: ان لاتجوروا. و الذی یحكی عن الشافعی رحمه اللّه انه فسر الاّ تعولوا ان لاتكثر عیالكم فوجهه ان یجعل من قولك عال الرجل عیاله یعولهم كقولهم مانهم یمونهم اذا انفق علیهم لان من كثر عیاله لزمه ان یعولهم و فی ذلك ما یصعب علیه المحافظة علی حدود الكسب و حدود الورع و كسب الحال و الرزق الطیب. و كلام مثله من اعلام العلم و ائمة الشرع و رؤوس المجتهدین حقیقی (كذا) بالحمل علی الصحة و السداد و ان لایظن به تحریف تعیلوا الی تعولوا. . .
[1] وسائل، جلد 3، صفحه ی 116، عن رسول اللّه صلی الله علیه و آله: من كانت له امرأتان فلم یعدل بینهما فی القسم من نفسه و ماله جاء یوم القیمة مغلولاً مائلاً شقه حتی یدخل النار. درسنن ابوداود، جلد اول، صفحه ی 492: من كانت له امرأتان فمال الی احدیهما جاء یوم القیمة و شقه مائل.

[2] . سنن ابوداود، جلد 1، صفحه ی 492
[3] رجوع شود به نمره ی 7.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است