1. زن در اسلام موجودی است حقیر و ناچیز كه به خلاف مرد
در قلمرو اجتماعی كوچكترین سهمی ندارد. (نمره ی 2 و 7)
2. در دادگاههای حقوقی شهادتش همسنگ نیمی از شهادت
مرد است.
3. در اسلام زن موجودی نجس شناخته شده؛ هیچ مردی نباید با
جلد پنجم . ج5، ص: 369
زن درآمیزد، ولی اگر درآمیخت باید خودش را فوراً سراپا غسل
دهد.
4. در دنیا هیچ زنی مثل زن مسلمان مورد تحقیر قرار نگرفته و
هیچ مردی به اندازه ی مرد مسلمان به مقام الوهیت نرسیده است.
5. در ایران و تونس بیش از هر كشور مسلمان دیگر قدمهای
مؤثر در راه آزادی بانوان برداشته شده، مثلاً حبیب بورقیبه رئیس
جمهوری تونس چنان پیش رفته كه توانسته چند زنه بودن مرد را در
كشور خود قدغن كند.
6. در دنیای اسلام سقوط دختران یا انحراف زن همان مفهومی
را ندارد كه در دنیای مسیحیت دارد. در این دنیا مرد همه كاره است و
شرع و عرف به مرد فهمانده در حالی كه زن باید به شوهر خود وفادار
بماند شوهر می تواند پایبند وفا نباشد. هر مرد حق دارد چهار زن
عقدی بگیرد و صدها زن دیگر را صیغه كند، آنهم صیغه ی یكساعته،
یكروزه، یكساله تا نود و نه ساله، و در مقابل زن فقط حق دارد
صورتش را به مردی نشان دهد كه پدرش او را به عنوان زوج برایش
برگزیده و دستش را در دستش گذاشته است.
7. زن مسلمان تا آخر صغیر می ماند. (نمره ی 1)
8. مرد مسلمان حق دارد زن را حبس كند، توی چادر مخفی كند
یا اراده و احساساتش را ترور كند. تنها بدین طریق است كه شرافت
مرد غیر ملكوك می ماند. مركز ثقل این تروریسم، طبیعی است كه
بكارت زن است.
9. اهمیت پرده ی بكارت در بعضی كشورهای مسلمان موجب
ایجاد تجارت بی سابقه ای برای بعضی دكترهای جراح شده است،
بدین معنی كه در پایتخت بعضی از ممالك اسلامی پزشكانی هستند
كه با دریافت مبلغی بین 1000 تا 3000 مارك پرده ی بكارت از
میان رفته را جراحی می كنند و می دوزند. . .
10. در خانواده های مسلمان از كودكی به پسر حالی می كنند كه
زن موجودی حقیر است و در حقیقت یك میوه ی ممنوعه است. وقتی
جلد پنجم . ج5، ص: 370
در چنین پسری احساسات بیدار شود و غرایز جنسی اش جوانه بزند
او خودش را در برابر جاذبه ی جنس مخالف، بی طاقت می بیند.
بدبختانه هرچه او بزرگتر شود مقررات اجتماعی و سنتهای
خانوادگی شكافی را كه بین او و جنس مخالف وجود دارد عمیقتر
می كند و پرده ی رابط بین دو جنس را سیاهتر و ضخیمتر می سازد. كار
به جایی می رسد كه پسر جوان كنجكاوی اش به شدت تحریك
می شود و تمایلاتش سر به طغیان بر می دارد و چون راهی برای
تسكین ندارد اندك اندك از زن نفرت پیدا می كند، زیرا زن در نظر او
موجودی می شود روشن كننده ی تمناها و خاموش نكننده ی آنها و یا در
حقیقت یك خصم حقیر.
11. بدبختی زن در بعضی كشورهای اسلامی این است كه مجبور
است علاوه بر شكنجه های روحی شكنجه های جسمی را هم تحمل
كند، یعنی ختنه شود. البته این رسم در اكثر كشورهای عربی قدغن
شده، مع ذلك در سراسر دنیای اسلام میلیونها دختر مجبورند این
عمل جراحی غیر انسانی را تحمل نمایند.
در آنجا (میان اعراب) دختر را ختنه می كنند تا غرایز جنسی اش
را محدود نمایند، و این عمل جراحی را وقتی انجام می دهند كه دختر
هنوز بچه سال است.
12. من می خواهم ادعا كنم كه با زن مسلمان از گهواره تا گور
چون حیوان رفتار می شود. این وضع تا كی ادامه خواهد یافت؟ با
خداست.