در
کتابخانه
بازدید : 671399تاریخ درج : 1391/03/27
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
جلد پنجم
مقدمه
Expand حرف زحرف ز
Collapse حرف سحرف س
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
.

فرار به سوی حق یا سلوك الی اللّه:

1. محجة البیضاء جلد 2، صفحه ی 146 و فی الفقیه (صفحه ی 204، باب فضائل الحج) :

قال اللّه تعالی: ففروا الی اللّه، یعنی حجّوا الی اللّه. و من اتخذ محملاً للحج كان كمن ارتبط فرساً فی سبیل اللّه.

2. ایضاً محجة جلد 2، صفحه ی 151:

مصافحه و تعظیم حجاج:

و قال علی بن الحسین: یا معشر من لم یحج استبشروا بالحاج اذا قدموا فصافحوهم و عظموهم، فان ذلك یجب علیكم تشاركوهم فی الاجر
جلد پنجم . ج5، ص: 439
مبادرت به سلام حجاج:

و قال علیه السلام: بادروا بالسلام علی الحاج و المعتمرین و مصافحتهم قبل ان یخالطهم الذنوب.

3. صفحه ی 153:

ختم قرآن و تسبیح در مكه:

و قال علی بن الحسین علیه السلام: من ختم القران بمكة لم یمت حتی یری رسول اللّه صلی الله علیه و آله و یری منزله من الجنة. و تسبیحه بمكة تعدل خراج العراقین ینفق فی سبیل اللّه. . .

4. محجة البیضاء صفحه ی 163:

دعای مسافر:

و كان رسول اللّه صلی الله علیه و آله یقول لمن اراد السفر: فی حفظ اللّه و كنفه، زوّدك اللّه التقوی و غفر ذنبك و وجهك للخیر اینما توجهت.

5. فقیه جلد 2، صفحه ی 173:

انواع سفرهای مباح:

عن ابی عبداللّه علیه السلام قال فی حكمة آل داود علیه السلام: ان علی العاقل ان لایكون ظاعناً الاّ فی ثلاث: تزود لمعاد او مرمة لمعاش او لذة فی غیر محرم.

فایده ی سفر:

روی السكونی باسناده قال: قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله: سافروا تصحوا، جاهدوا تغنموا، و حجّوا تستغنوا [1] 6. فقیه جلد 2، صفحه ی 175:

صدقه و طیره:

قال ابوعبداللّه علیه السلام: تصدق و اخرج ای یوم شئت [2]
جلد پنجم . ج5، ص: 440
وسائل جلد 2، صفحه ی 180:

قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله: لاطیرة.

قال ابوعبداللّه علیه السلام: الطیرة علی ما تجعلها ان هونتها تهونت و ان شددتها تشددت و ان لم تجعلها شیئاً لم تكن شیئاً.

ایضاً قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله: كفارة الطیرة التوكل. ایضاً صفحه ی 181، روایت معروف عبدالملك بن اعین.

7. ایضاً صفحه ی 179:

استطاعت اخلاقی و روحی:

عن ابی عبداللّه علیه السلام قال: كان ابی علیه السلام یقول: مایعبأ بمن یؤمّ هذا البیت اذا لم یكن فیه ثلاث خصال: خلق یخالق به من صحبه و حلم یملك به غضبه و ورع یحجزه عن محارم اللّه [3] وسائل ایضاً:

عن ابی جعفر علیه السلام قال: لایعبأ بمن سلك هذا الطریق اذا لم یكن فیه ثلث خصال: ورع یحجزه عن معاصی اللّه و حلم یملك به غضبه و حسن الصحبة لمن صحبه.

كتمان راز همراهان (رجوع شود به نمره ی 16):

8. ایضاً صفحه ی 180:

و قال الصادق علیه السلام: لیس من المروة ان یحدث الرجل بما یلقی فی السفر من خیر او شر.

9. ایضاً فقیه جلد 2، صفحه ی 182:

جلد پنجم . ج5، ص: 441
الرفیق ثم السفر:

روی السكونی باسناده قال: قال رسول اللّه: الرفیق ثم السفر. و قال صلی الله علیه و آله: ما اصطحب اثنان الاّ كان اعظمهما اجراً و احبهما الی اللّه عزوجل ارفقهما لصاحبه [4] 10. ایضاً صفحه ی 182:

رفق روحی با رفقا:

شهاب بن عبد ربه قال: قلت لابی عبداللّه علیه السلام: قد عرفت حالی و سعة یدی و توسیعی علی اخوانی فاصحب النفر منهم فی طریق مكة فاوسع علیهم. قال: لاتفعل یا شهاب، فانك ان بسطت و بسطوا اجحفت بهم و ان هم امسكوا اذللتهم فاصحب نظرائك اصحب نظرائك [5] این خود نوعی رفق و خُلق مسافرتی است. از اینجا معلوم می شود دو طبقه بازی كاروانها چه صورتی دارد.

وسائل جلد 2، صفحه ی 187:

عن ابی بصیر قال: قلت لابی عبداللّه: یخرج الرجل مع قوم میاسیر و هو اقلهم شیئاً فیخرج القوم النفقة و لایقدر هو ان یخرج مثل ما اخرجوا. فقال: ما احب ان یذل نفسه لیخرج مع من هو مثله.

ایضاً عن ابی جعفر علیه السلام:

اذا صحبت فاصحب نحوك و لاتصحب من یكفیك فان ذلك مذلة للمؤمن
جلد پنجم . ج5، ص: 442
ایضاً وسائل صفحه ی 187:

عن حسین بن ابی العلا قال: خرجنا الی مكة نیفاً و عشرین رجلاً فكنت اذبح لهم فی كل منزل شاة، فلما اردت ان ادخل علی ابی عبداللّه قال: یا حسین و تذل المؤمنین؟ قلت: اعوذ باللّه من ذلك. فقال: بلغنی انك كنت تذبح لهم فی كل منزل شاة.

فقلت: ما اردت الاّ اللّه. قال: اما علمت ان منهم من یحب ان یفعل مثل فعالك فلاتبلغ مقدرته فتقاصر الیه نفسه؟ قلت:

استغفراللّه و لااعود.

11. ایضاً صفحه ی 185:

مجهز به دوا و آلات بودن:

عن ابی عبداللّه علیه السلام: قال فی وصیته لقمان لابنه: یا بنی، سافر بسیفك و خفك و عمامتك و حبالك و سقائك و خیوطك و مخزرك و تزود معك من الادویة ما تنتفع به انت و من معك و كن لاصحابك موافقاً الاّ فی معصیة اللّه عزوجل.

12. عن ابی عبداللّه قال:

استشاره خوشرویی همگامی:

قال لقمان لابنه: اذا سافرت مع قوم فاكثر استشارتهم فی امرك و امورهم، و اكثر التبسم فی وجوههم و كن كریماً علی زادك بینهم و اذا دعوك فاجبهم و اذا استعانوا بك فاعنهم. . . و اجهد رأیك لهم اذا استشاروك ثم لاتعزم حتی تثبت و تنظر، و لاتجب فی مشورة حتی تقوم فیها و تقعد. . . و اذا رأیت اصحابك یمشون فامش معهم و اذا رأیتهم یعملون فاعمل معهم. . .

منفی مباش:

و اذا امروك بأمر و سألوك شیئاً فقل نعم ولاتقل لا، فان لا عیّ و لؤم
جلد پنجم . ج5، ص: 443
13. كافی جلد 2، صفحه ی 667:

قال ابوعبداللّه علیه السلام: حسن الجوار یعمر الدیار و یزید فی الاعمار.

وسائل جلد 2، صفحه ی 204:

عن الفضل بن عمر قال: دخلت علی ابی عبداللّه، فقال: من صحبك؟ فقلت: رجل من اخوانی. فقال: فما فعل؟ قلت: منذ دخلت لم اعرف مكانه. فقال لی: اما علمت ان من صحب مؤمناً اربعین خطوة سأله اللّه عنه یوم القیمة؟ 14. ایضأ كافی جلد 2، صفحه ی 670:

حق همسفری:

ان امیرالمؤمنین علیه السلام صاحب رجلاً ذمیّاً، فقال له الذمی: این ترید یا عبداللّه؟ فقال: ارید الكوفة. فلما عدل الطریق بالذمی عدل معه امیرالمؤمنین علیه السلام فقال له الذمی: الست زعمت انك ترید الكوفة؟ فقال له: بلی. فقال له الذمی: فقد تركت الطریق.

فقال له: قد علمت. قال: فلم عدلت معی و قد علمت لك (كذا) ؟ فقال له امیرالمؤمنین علیه السلام: هذا من تمام حسن الصحبة ان یشیع الرجل صاحبه هنیئة اذا فارقه و كذلك امرنا نبینا صلی الله علیه و آله. فقال له الذمی: هكذا قال؟ قال: نعم. قال الذمی: لاجرم انما تبعه من تبعه لافعاله الكریمة، فانا اشهدك انی علی دینك. و رجع الذمی مع امیرالمؤمنین، فلما عرفه اسلم.

تحف العقول صفحه ی 266، رساله ی حقوق علی بن الحسین علیه السلام:

و اما حق الصاحب فان تصحبه بالفضل ما وجدت الیه سبیلاً و
جلد پنجم . ج5، ص: 444
الاّ فلا اقل من الانصاف و ان تكرمه كما یكرمك و تحفظه كما یحفظك و لایسبقك فیما بینك و بینه الی مكرمة فان سبقك كافاته و لاتقصر به عما یستحق من المودة تلزم نفسك نصیحته و حیاطته و معاضدته علی طاعة ربه و معونته علی نفسه فیما لا یهم به من معصیة ربه ثم تكون علیه رحمة و لاتكون علیه عذابا و لا قوة الاّ باللّه.

15. غزالی به نقل محجة البیضاء جلد 4، صفحه ی 42 می گوید: سفر یكی از موجباتی است كه انسان به واقعیت اخلاقی خود پی می برد و موفق به خودشناسی می شود. آنگاه می گوید:

سفر را سفر می گویند از آن جهت كه پرده از روی اخلاق واقعی برمی دارد و ماهیت هركس را به خود او و دیگران ظاهر می كند:

و انما السفر هو الذی یسفر عن الاخلاق و به یخرج اللّه الخبأ فی السموات و الارض. و انما سمّی السفر سفراً لانه یسفر عن الاخلاق. و لذلك قیل للذی یعرف بعض الشهود: هل صحبته فی السفر الذی یستدل به علی مكارم الاخلاق؟ فقال: لا. فقال:

ما اراك تعرفه.

فایده ی سفر:

و كان بشر یقول: یا معاشر القرّاء، سیحوا تطیبوا فان الماء اذا كثر مقامه فی موضع تغیر.

در صفحه ی 56 می گوید:

مقایسه ی سفر و معامله در حضر:

اذا اثنی علی الرجل معاملوه فی الحضر و رفقائه فی السفر، فلاتشكوا فی صلاحه.

فواید سفر:

انوری می گوید:
به جرم خاك و به گردون نگاه باید كرد
كه آن كجاست ز آرام و این كجا ز سفر
جلد پنجم . ج5، ص: 445
به شهر خویش درون، بی خطر بود مردم
به كان خویش درون، بی بها بود گوهر
سفر مربی مرد است و آستانه ی جاه
سفر خزانه ی مال است و اوستاد هنر
درخت اگر متحرك شدی ز جای به جای
نه جور ارّه كشیدی و نه جفای تبر
در دیوان منسوب به مولا علی علیه السلام است:
تغرب عن الاوطان فی طلب العلی
و سافر ففی الاسفار خمس فوائد
تفرج همّ و اكتساب معیشة
و علم و آداب و صحبة ماجد
فان قیل فی الاسفار ذلّ و محنة
و قطع الفیافی و ارتكاب الشدائد
فموت الفتی خیر له من مقامه
بدار هوان بین واش و حاسد
قرآن كریم می فرماید:

قرآن و فواید سفر:

افلم یسیروا فی الارض فتكون لهم قلوب یعقلون بها او اذان یسمعون بها.

ایضاً قرآن كریم آیاتی درباره ی لزوم مهاجرت از بعضی سرزمینها به سرزمینهای دیگر دارد.

استفاده از قلم و یادداشت در سفر:

16. از جمله لوازم سفر، دفتر و قلم و یادداشت و بلكه عكاسی است. آدم عالم كه اطلاع قبلی از سفر خود دارد بهتر می تواند استفاده كند، مثل این است كه قبلاً آمده است. فایده ی كلاس دیدن از اینكه چند سفر آمده باشد بهتر و بیشتر است. باید توجه داشت كه ذهن و فكر انسان در سفر بیشتر آماده ی فراگیری و ضبط است. ولی بعضی ها این نیرو را صرف ضبط معایب دیگران می كنند و حال آنكه از آداب سفر كتمان راز است كه در نمره ی 8 گفته شد.

ابوالفتح بستی می گوید:

فایده ی سفر:

لقد هنت من طول المقام و من یُقم
طویلاً یُهن من بعد ما كان مكرما
جلد پنجم . ج5، ص: 446
و طول جمام المرء فی مستقره
یغیره لوناً و ریحاً و مطعما
سعدی می گوید:
به هیچ یار مده خاطر و به هیچ دیار
كه برّ و بحر فراخ است و آدمی بسیار.
آداب سفر:

17. آداب مسافر را غزالی چنین نقل كرده است (جلد 4 محجة البیضاء صفحه ی 56) :

رد مظالم:

الف. رد مظالم و ادای دیون و اعداد نفقه برای واجب النفقه ها.

انتخاب رفیق:

ب. اتخاذ الرفیق. در همین جا مسئله ی لزوم تأمیر را ذكر می كند، می گوید:

و قال صلی الله علیه و آله: اذا كنتم ثلاثة فی سفر فأمّروا احدكم.

سفینة البحار، ماده ی خدم:

قال امیرالمؤمنین علیه السلام فی وصیته للحسن علیه السلام: واجعل لكل انسان من خدمك عملاً تأخذه به فانه احری ان لایتواكلوا فی خدمتك.

ایضاً كافی جلد 2، صفحه ی 659:

قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله: اذا دخل احدكم علی اخیه المسلم فهو امیر علیه حتی یخرج.

انتخاب رئیس:

در اینجا باید مسئله ی امیرالحاج به طور تفصیل و داستان امام صادق و امیرالحاج كه امام از مركب به زمین افتاد، حتماً ذكر شود. ایضاً كلام مولی علیه السلام: نعم، لاحكم الاّ للّه لكنهم یقولون لا امرة الاّ للّه.
جلد پنجم . ج5، ص: 447
فیض می گوید:

داستان ذبح گوسفند در سفر:

و فی المكارم عن النبی صلی الله علیه و آله قال: سید القوم خادمهم فی السفر.

و عنه صلی الله علیه و آله انه امر اصحابه بذبح شاة فی سفر. .

وداع با رفقا:

ج. تودیع رفقاء الحضر و الاهل و الاصدقاء.

نماز استخاره:

د. صلوة الاستخارة.

دعا:

هـ. الدعاء.

بكور:

و. البكور.

نزول در گرما:

ز. ان لاینزل حتی یحمی النهار.

احتیاط:

ح. الاحتیاط و التحفظ.

رعایت مَركب:

ط. الرفق بالدابّة.

حمل لوازم زینت:

ی. حمل لوازم الزینة:

قالت عایشة: كان رسول اللّه صلی الله علیه و آله اذا سافر حمل معه خمسة اشیاء: المرآة و المكحلة و المدری و السواك و المشط.

مشورت:

یا. الاستشارة 18. محجة البیضاء جلد 4، صفحه ی 76 می گوید:

سوغاتی:

و ینبغی ان یحمل لاهله و لاقاربه تحفة من مطعوم او غیره علی قدر امكانه فهو سنة و قد روی انه: ان لم یجد شیئاً فلیضع فی مخلاته حجراً.

19. وسائل جلد 2، صفحه 189:
جلد پنجم . ج5، ص: 448
اهمیت اعانت مسافرین و خدمت به آنها و داستان مسافرت علی بن الحسین علیه السلام (رجوع به نمره ی 25):

قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله: من اعان مومناً مسافراً فرج اللّه عنه ثلثاً و سبعین كربة و اجاره فی الدنیا و الاخرة من الغم و الهم و نفس كربه العظیم یوم یغصّ الناس بانفاسهم (و فی حدیث اخر: حیث یتشاغل الناس بانفاسهم) .

ایضاً. . . كان علی بن الحسین علیه السلام لایسافر الاّ مع رفقة لایعرفونه و یشترط علیهم ان یكون من خدام الرفقة فیما یحتاجون الیه. فسافر مرة مع قوم فرآه رجل فعرفه فقال لهم:

اتدرون من هذا؟ قالوا: لا. قال: هذا علی بن الحسین علیه السلام فوثبوا الیه فقبلوا یدیه و رجلیه فقالوا: یابن رسول اللّه، اردت ان تصلینا نار جهنم لو بدرت الیك منا ید او لسان اما كنا قد هلكنا اخرالدهر. فما الذی حملك علی هذا؟ فقال: انی كنت سافرت مرة مع قوم یعرفوننی فاعطونی برسول اللّه صلی الله علیه و آله ما لا استحق فاخاف ان تعطونی مثل ذلك فصار كتمان امری احب الیّ [6].

جوانمردی و عیاری:

20. ایضاً صفحه ی 190: تذاكر الناس عندالصادق علیه السلام امر الفتوة.

ایضاً صفحه ی 190 قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله:

ستة من المروة: ثلثة منها فی الحضر و ثلثة منها فی السفر. فاما التی فی الحضر فتلاوة كتاب اللّه و عمارة مساجد اللّه و اتخاذ الاخوان فی اللّه. و اما التی فی السفر فبذل الزاد و حسن الخلق و المزاح فی غیر المعاصی.

آیا سفر را باید كتمان كرد یا نه؟ :

21. معروف است كه: «استر ذهبك و ذهابك و مذهبك» ولی ما این را جایی ندیده ایم و این پنهان كاری های بی جهت را جایز نمی دانیم، بلكه خلاف آن را دیده ایم:

وسائل جلد 2، صفحه ی 192:

جلد پنجم . ج5، ص: 449
عن السكونی عن ابی عبداللّه علیه السلام قال: قال النبی صلی الله علیه و آله: حق علی المسلم اذا اراد سفراً ان یعلم اخوانه و حق علی اخوانه اذا قدم ان یأتوة.

روایات دیگر نیز در باب وداع با اصدقاء و اخوان هست.

22. ایضاً صفحه ی 196:

حج علی بن الحسین علی ناقة اربعین حجة، فلم یقرعها بسوط قط.

صفحه ی 202:

رفق به مَركب:

قال علی بن الحسین علیه السلام لابنه محمد حین حضرته الوفاة: انی قد حججت علی ناقتی هذه عشرین حجة فلم اقرعها بسوط قط.

شاید «اربعین حجة» اشتباه نسّاخ یا روات باشد.

احترام پیران:

23. ایضاً صفحه ی 214:

عن ابی عبداللّه علیه السلام: ان من اجلال اللّه عزوجل اجلال الشیخ الكبیر.

ایضاً:

من اجلال اللّه عزوجل اجلال ذی الشیبة المسلم.

24. وسائل جلد 2، صفحه ی 216:
جلد پنجم . ج5، ص: 450
مزاح نه فحش:

عن معمّر بن خلاّد قال: سألت اباالحسن علیه السلام فقلت: جعلت فداك الرجل یكون مع القوم فیجری بینهم كلام یمزحون و یضحكون. فقال: لابأس، ما لم یكن- فظننت انه عنی الفحش- ثم قال: ان رسول اللّه صلی الله علیه و آله كان یأتیه الاعرابی فیأتی الیه الهدیة ثم یقول مكانه اعطنا ثمن هدیّتنا فضحك رسول اللّه صلی الله علیه و آله و كان اذا اغتم یقول: ما فعل الاعرابی لیته اتانا.

25. وسائل صفحه ی 221:

حسن خلق:

عن ابی عبداللّه علیه السلام: البر و حسن الخلق یعمران الدیار و یزیدان فی الاعمار.

صفحه ی 222:

حسن خلق:

عن النبی صلی الله علیه و آله: ان اكمل المؤمنین ایماناً احسنهم خلقاً و خیاركم خیاركم لنسائه.

صفحه ی 222:

عن ابی عبداللّه علیه السلام: المؤمن مألوف و لاخیر فی من لایألف و لایؤلف.

صفحه ی 222:

خوشرویی:

عن ابی جعفر علیه السلام قال: اتی رسول اللّه رجل فقال: یا رسول اللّه اوصنی فكان فی ما اوصاه: الق اخاك بوجه منبسط.

صفحه ی 222:
جلد پنجم . ج5، ص: 451
قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله: یا بنی عبدالمطلب، انكم لن تسعوا الناس باموالكم فالفوهم بطلاقة الوجه و حسن البشر.

كافی جلد 2، صفحه ی 643:

قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله: ثلاث یصفین ودّ المرء لاخیه المسلم: یلقاه بالبشر اذا لقیه، و یوسع له فی المجلس اذا جلس الیه، و یدعوه باحب الاسماء الیه.

خدمت به همسفران (رجوع به نمره ی 19 و 27):

پس از بحث درباره ی فایده و لزوم این درس، بحث تعریف اخلاق و آداب سفر و رفیق، پس از آن درس حق همسفری، پس از آن درس خدمتكاری [مطرح می شود. ] این درس بیان اولین موضوع اخلاقی سفر است. خدمت یعنی كار دیگران را انجام دادن. خدمت فوق تعاون است. تعاون، همكاری و همگامی است. عمداً ما خدمت را قبل از همكاری و همگامی ذكر می كنیم. معمولاً هر عملی كه به نفع اجتماع تمام شود خدمت به خلق نامیده می شود ولو جنبه ی انتفاعی و خصوصی نیز داشته باشد. مثلاً تأسیس یك كارخانه و ایجاد كار خدمت به خلق است، موجبات تولید را فراهم كردن خدمت به خلق است، تأسیس یك مؤسسه ی فرهنگی یا دینی یا بهداشتی كه خیرش به اجتماع می رسد خدمت به خلق است. اینها همه درست، ولی خدمت كه در اخلاق سفر مقصود ماست جنبه ی اخلاقی اش از جنبه ی اجتماعی آن بیشتر است. كار اجتماعی با انتفاعی بودن منافات ندارد، مثل تأسیس یك كارخانه یا بیمارستان خصوصی. ولی كار اخلاقی كاری است كه بر محور نفع رساندن به غیر و سلب از خود است، مثل انفاقات مالی یا نیرویی. آنچه در سفر لازم است موضوع این است كه انسان كار رفقا را انجام دهد. مثلاً ظرف دیگری را شستن، اتاق دیگران را تمیز كردن، راهرو را جارو كردن، حتی لباس دیگران را شستن خدمت است
جلد پنجم . ج5، ص: 452
می گویند: «عبادت به جز خدمت خلق نیست- به تسبیح و سجاده و دلق نیست» بلی عبادت تنها به تسبیح و سجاده و دلق نیست ولی تنها به خدمت خلق هم نیست. قرآن «اقیموا الصلوة» را با «اتوا الزكوة» همیشه توأم كرده است. در قدیم عده ای عبادت را فقط به تسبیح و سجاده و دلق می خواستند و امروز عده ای دیگر برعكس، اما حقیقت غیر هر دو است.

به طور كلی خدمت دیگران كردن از نظر اسلام یك وظیفه است.

چرا ائمه جزء كارهایشان این بود كه به دست خود در نیمه ی شبها آذوقه و غذا به بیچارگان برسانند. داستان امام صادق و ظلّه ی بنی ساعده. كان علی بن الحسین لایسافر الاّ مع رفقة لایعرفونه. . .

موضوع دیگر، تعاون و همكاری و همگامی و پرهیز از تكروی است كه مخصوصاً در سفر از وحدت نهی شده.

26. عطف به نمره ی 14، كافی جلد 2، صفحه ی 637:

حسن خلق معاشرتی:

عن ابی الربیع الشامی قال: دخلت علی ابی عبداللّه علیه السلام و البیت غاصّ باهله، فیه الخراسانی و الشامی و من اهل الافاق، فلم اجد موضعاً اقعد فیه. فجلس ابوعبداللّه علیه السلام و كان متكئاً، ثم قال: یا شیعة آل محمد اعلموا انه لیس منا من لم یملك نفسه عند غضبه و من لم یحسن صحبة من صحبه و مخالقة من خالقه و مرافقة من رافقه و مجاورة من جاوره و ممالحة من مالحه، شیعة آل محمّد اتقوا اللّه ما استطعتم و لا حول و لا قوة الاّ باللّه.

خدمت:

27. عطف به نمره ی 17، سفینة البحار:

قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله: ایما مسلم خدم قوماً من المسلمین الاّ اعطاه اللّه مثل عددهم خداماً فی الجنة
[1] ایضاًوسائلجلد 2، صفحه ی 78 دروسائلایضاً: البرقی عن ابی عبداللّه علیه السلام: سافروا تصحوا، سافروا تغنموا.
[2] ایضاًوسائلجلد 2، صفحه ی 182
[3] ایضاًوسائلجلد 2، صفحه ی 204
[4] ایضاًكافیجلد 2، صفحه ی 669 ووسائلجلد 2، صفحه ی 187
[5] ایضاًوسائلجلد 2، صفحه ی 187
[6] رجوع شود به نمره ی 27.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است