در
کتابخانه
بازدید : 485143تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
عدل الهی
Expand مقدّمه مقدّمه
Expand <span class="HFormat">بخش اول: </span>عدل بشری و  عدل الهی بخش اول: عدل بشری و عدل الهی
Expand <span class="HFormat">بخش دوم: </span>حلّ مشكل بخش دوم: حلّ مشكل
Expand <span class="HFormat">بخش سوم</span>تبعیض هابخش سومتبعیض ها
Collapse <span class="HFormat">بخش چهارم: </span>شروربخش چهارم: شرور
Expand <span class="HFormat">بخش پنجم: </span>فوائد شروربخش پنجم: فوائد شرور
Expand <span class="HFormat">بخش ششم: </span>مرگ ومیرهابخش ششم: مرگ ومیرها
Expand <span class="HFormat">بخش هفتم: </span>مجازاتهای اخروی بخش هفتم: مجازاتهای اخروی
Expand <span class="HFormat">بخش هشتم: </span>شفاعت بخش هشتم: شفاعت
Expand <span class="HFormat">بخش نهم: </span>عمل خیر از غیر مسلمان بخش نهم: عمل خیر از غیر مسلمان
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
بدین ترتیب شبهه ی «ثنویّه» و پندار دوگانه بودن هستی و دو ریشه داشتن آن از میان می رود؛ زیرا ثابت گردید كه هستی، دو نوع نیست تا دو مبدأ لازم داشته باشد.

اما همچنانكه قبلاً یادآوری كردیم مسأله ی عدمی بودن شرور به تنهایی برای حلّ مشكل «عدل الهی» كافی نیست، قدم اول و مرحله ی اول است. نتیجه ای كه بالفعل از این بحث گرفته می شود فقط این است كه هستی دو نوع نیست: یك نوع هستیهایی كه از آن جهت كه هستی هستند خیرند و یك نوع هستیهایی كه از آن جهت كه هستی هستند شرّند، بلكه هستی از آن جهت كه هستی است خیر است و نیستی از آن جهت كه نیستی است شرّ است؛ هستیها از آن جهت شرّند كه توأم با نیستیهایند و یا منشأ نیستیها می گردند. پس در خود هستی، دوگانگی حكمفرما نیست تا فكر دو ریشه داشتن هستی در ما پیدا شود. نیستی هم از آن جهت كه نیستی است مبدأ و منشأ و كانون جداگانه ای را ایجاب نمی كند.

ولی از دیدگاه عدل الهی، مسأله ی شرور شكل دیگری دارد. از این نظرگاه، سخن در دو گونگی اشیاء نیست، سخن در این است كه خواه اشیاء دو گونه باشند یا یك گونه، چرا نقص و كاستی و فنا و نیستی در نظام هستی راه یافته است؟ چرا یكی كور و دیگری كر و سومی ناقص الخلقه است؟ عدمی بودن كوری و كری و سایر نقصانات برای حلّ اشكال كافی نیست زیرا سؤال باقی است كه چرا جای این عدم را وجود نگرفته است؟ آیا این، نوعی منع فیض نیست؟ و آیا منع فیض نوعی ظلم نیست؟ در
مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 159
جهان، خلأهایی وجود دارد كه همانها ناراحتیهای این جهان است. عدل الهی ایجاب می كند كه این خلأها پر شود.

یك سلسله امور وجودی نیز هستند كه همچنانكه قبلاً بدانها اشاره شد زاییده ی نیستیهایی از قبیل جهل و عجز و فقرند و به نوبه ی خود همانها سبب یك سلسله نقصها و كاستیها و فناها و نیستیها می شوند. بیماریها و طوفانها و حریقها و زلزله ها از این قبیل است. عدل الهی ایجاب می كند كه این امور نیز نباشند تا آثار آنها كه همان نقصها و كاستیها است نیز نباشد.

مطلب را كه از این نظر نگاه كنیم لازم است دو مطلب را مورد بررسی قرار دهیم:

یكی اینكه آیا انفكاك این نقصها و كاستیها از امور این جهان، امری ممكن است یا ممتنع؟ یعنی آیا جهان منهای این كاستیها ممكن است و یا اینكه اینها از لوازم لا ینفكّ این عالم اند و نبودن اینها مساوی است با نبودن جهان؟ دیگر اینكه آیا آنچه نقص و كاستی نامیده می شود شرّ محض است و خیری در آنها مستتر نیست یا شرّ محض نیست، فوائد و آثار فراوانی بر آنها مترتّب است، اگر نباشند نظام جهان بهم می خورد و خیرات وجود پیدا نمی كنند.

این دو مطلب، قسمت دوم و سوم بحث ما را در باب شرور كه قبلاً بدان اشاره كردیم تشكیل می دهد. قسمت دوم بحث، ضمن قسمت اول روشن شد و در آینده روشن تر می شود اما قسمت سوم نیاز به بحث بیشتری دارد و در بخش آینده (بخش پنجم) به تفصیل به آن می پردازیم.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 161
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است