در
کتابخانه
بازدید : 485219تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
عدل الهی
Collapse مقدّمه مقدّمه
Expand <span class="HFormat">بخش اول: </span>عدل بشری و  عدل الهی بخش اول: عدل بشری و عدل الهی
Expand <span class="HFormat">بخش دوم: </span>حلّ مشكل بخش دوم: حلّ مشكل
Expand <span class="HFormat">بخش سوم</span>تبعیض هابخش سومتبعیض ها
Expand <span class="HFormat">بخش چهارم: </span>شروربخش چهارم: شرور
Expand <span class="HFormat">بخش پنجم: </span>فوائد شروربخش پنجم: فوائد شرور
Expand <span class="HFormat">بخش ششم: </span>مرگ ومیرهابخش ششم: مرگ ومیرها
Expand <span class="HFormat">بخش هفتم: </span>مجازاتهای اخروی بخش هفتم: مجازاتهای اخروی
Expand <span class="HFormat">بخش هشتم: </span>شفاعت بخش هشتم: شفاعت
Expand <span class="HFormat">بخش نهم: </span>عمل خیر از غیر مسلمان بخش نهم: عمل خیر از غیر مسلمان
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
بحث جبر و اختیار، خود به خود بحث «عدل» را به میان آورد. زیرا رابطه مستقیمی است میان اختیار و عدل از یك طرف، و جبر و نفی عدل از طرف دیگر؛ یعنی تنها در صورت اختیار است كه تكلیف و پاداش و كیفر عادلانه، مفهوم و معنی پیدا می كند. اگر انسان، آزادی و اختیار نداشته باشد و در مقابل اراده ی الهی و یا عوامل طبیعی، دست بسته و مجبور باشد، دیگر تكلیف و پاداش و كیفر، مفهوم خود را از دست می دهد.

متكلمین اسلامی دو دسته شدند: دسته ای كه از همان ابتدا «معتزله» نامیده شدند طرفدار عدل و اختیار، و دسته دیگر یعنی گروه اهل حدیث كه بعدها «اشاعره» نامیده شدند طرفدار جبر و اضطرار گردیدند. البته منكران عدل، صریحا نگفتند كه منكر عدل الهی هستیم زیرا قرآن كریم كه هر دو دسته، خود را حامی آن می دانستند،
مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 43
با شدّت، ظلم را از خداوند نفی، و عدل را اثبات می كند. آنها عدل الهی را به گونه ای خاص تفسیر كردند، گفتند: عدل، خود حقیقتی نیست كه قبلا بتوان آن را توصیف كرد و مقیاس و معیاری برای فعل پروردگار قرار داد. اساسا معیار و مقیاس برای فعل الهی قرار دادن نوعی تعیین تكلیف و وظیفه، و تحدید و تقیید مشیّت و اراده برای ذات حق محسوب می شود. مگر ممكن است برای فعل حق، قانونی فرض كرد و آن قانون را حاكم بر او و فعل او قرار داد؟ همه ی قوانین، مخلوق او و محكوم اوست و او حاكم مطلق است. هر نوع محكومیّت و تبعیّت، بر ضدّ علوّ و قاهریّت مطلق ذات اقدس الهی است. معنی عادل بودن ذات حق، این نیست كه او از قوانین قبلی به نام قوانین عدل پیروی می كند، بلكه این است كه او سرمنشأ عدل است، آنچه او می كند عدل است نه اینكه آنچه عدل است او می كند. عدل و ظلم، متأخر و منتزع از فعل پروردگار است.

عدل، مقیاس فعل پروردگار نیست؛ فعل پروردگار، مقیاس عدل است. «آنچه آن خسرو كند شیرین بود» .

معتزله كه طرفدار عدل بودند گفتند: عدل، خود حقیقتی است و پروردگار به حكم اینكه حكیم و عادل است كارهای خود را با معیار و مقیاس عدل انجام می دهد.

ما آنگاه كه به ذات افعال نظر می افكنیم، قطع نظر از اینكه آن فعل، مورد تعلق اراده ی تكوینی یا تشریعی ذات حق قرار دارد یا ندارد، می بینیم كه برخی افعال در ذات خود با برخی دیگر متفاوت است؛ برخی افعال در ذات خود عدل است، مانند پاداش به نیكوكاران؛ و برخی در ذات خود، ظلم است مانند كیفر دادن به نیكوكاران؛ و چون افعال در ذات خود با یكدیگر متفاوتند و ذات مقدّس باری تعالی خیر مطلق و كامل مطلق و حكیم مطلق و عادل مطلق است كارهای خود را با معیار و مقیاس عدل انتخاب می كند.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است