در
کتابخانه
بازدید : 485063تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
عدل الهی
Expand مقدّمه مقدّمه
Expand <span class="HFormat">بخش اول: </span>عدل بشری و  عدل الهی بخش اول: عدل بشری و عدل الهی
Expand <span class="HFormat">بخش دوم: </span>حلّ مشكل بخش دوم: حلّ مشكل
Expand <span class="HFormat">بخش سوم</span>تبعیض هابخش سومتبعیض ها
Expand <span class="HFormat">بخش چهارم: </span>شروربخش چهارم: شرور
Expand <span class="HFormat">بخش پنجم: </span>فوائد شروربخش پنجم: فوائد شرور
Collapse <span class="HFormat">بخش ششم: </span>مرگ ومیرهابخش ششم: مرگ ومیرها
Expand <span class="HFormat">بخش هفتم: </span>مجازاتهای اخروی بخش هفتم: مجازاتهای اخروی
Expand <span class="HFormat">بخش هشتم: </span>شفاعت بخش هشتم: شفاعت
Expand <span class="HFormat">بخش نهم: </span>عمل خیر از غیر مسلمان بخش نهم: عمل خیر از غیر مسلمان
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
پیش از اینكه مسأله ی مرگ و اشكالی را كه از این ناحیه بر نظامات جهان ایراد می گردد بررسی كنیم، لازم است به این نكته توجه كنیم كه ترس از مرگ و نگرانی از آن، مخصوص انسان است. حیوانات درباره ی مرگ، فكر نمی كنند. آنچه در حیوانات وجود دارد غریزه ی فرار از خطر و میل به حفظ حیات حاضر است. البته میل به بقاء به معنای حفظ حیات موجود، لازمه ی مطلق حیات است، ولی در انسان، علاوه بر این، توجه به آینده و بقاء در آینده نیز وجود دارد. به عبارت دیگر در انسان آرزوی خلود و جاویدان ماندن وجود دارد و این آرزو مخصوص انسان است. آرزو فرع بر تصور آینده، و آرزوی جاویدان ماندن، فرع بر اندیشه و تصور ابدیّت است و چنین اندیشه و تصوری از مختصات انسان است. علی هذا ترس و خوف انسان از مرگ كه همواره
مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 201
اندیشه ی او را به خود مشغول می دارد چیزی جدا از غریزه ی فرار از خطر است كه عكس العملی است آنی و مبهم در هر حیوانی در مقابل خطرها. كودك انسان نیز پیش از آنكه آرزوی بقاء به صورت یك اندیشه در او رشد كند به حكم غریزه ی فرار از خطر، از خطرات پرهیز می كند.

«نگرانی از مرگ» زاییده ی میل به خلود است، و از آنجا كه در نظامات طبیعت هیچ میلی گزاف و بیهوده نیست، می توان این میل را دلیلی بر بقاء بشر پس از مرگ دانست. این كه ما از فكر نیست شدن رنج می بریم خود دلیل است بر اینكه ما نیست نمی شویم. اگر ما مانند گلها و گیاهان، زندگی موقّت و محدود می داشتیم، آرزوی خلود به صورت یك میل اصیل در ما بوجود نمی آمد. وجود عطش دلیل وجود آب است. وجود هر میل و استعداد اصیل دیگر هم دلیل وجود كمالی است كه استعداد و میل به سوی آن متوجه است. گویی هر استعداد، سابقه ای ذهنی و خاطره ای است از كمالی كه باید به سوی آن شتافت. آرزو و نگرانی درباره ی خلود و جاودانگی كه همواره انسان را به خود مشغول می دارد، تجلّیات و تظاهرات نهاد و واقعیت نیستی ناپذیر انسان است. نمود این آرزوها و نگرانیها عیناً مانند نمود رؤیاهاست كه تجلّی ملكات و مشهودات انسان در عالم بیداری است. آنچه در عالم رؤیا ظهور می كند تجلّی حالتی است كه قبلاً در عالم بیداری در روح ما وارد شده و احیاناً رسوخ كرده است؛ و آنچه در عالم بیداری به صورت آرزوی خلود و جاودانگی در روح ما تجلّی می كند كه به هیچ وجه با زندگی موقّت این جهان متجانس نیست، تجلّی و تظاهر واقعیّت جاودانی ماست كه خواه ناخواه از «وحشت زندان سكندر» رهایی خواهد یافت و «رخت بر خواهد بست و تا ملك سلیمان خواهد رفت» . مولوی این حقیقت را بسیار جالب بیان كرده آنجا كه می گوید:

پیل باید تا چو خسبد اوستان
خواب بیند خطّه ی هندوستان
خر نبیند هیچ هندستان به خواب
خر ز هندستان نكرده است اغتراب
ذكر هندستان كند پیل از طلب
پس مصوّر گردد آن ذكرش به شب
اینگونه تصوّرات و اندیشه ها و آرزوها نشان دهنده ی آن حقیقتی است كه حكما و عرفا آن را «غربت» یا «عدم تجانس» انسان در این جهان خاكی خوانده اند.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 202
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است