در
کتابخانه
بازدید : 485140تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
عدل الهی
Expand مقدّمه مقدّمه
Expand <span class="HFormat">بخش اول: </span>عدل بشری و  عدل الهی بخش اول: عدل بشری و عدل الهی
Expand <span class="HFormat">بخش دوم: </span>حلّ مشكل بخش دوم: حلّ مشكل
Expand <span class="HFormat">بخش سوم</span>تبعیض هابخش سومتبعیض ها
Expand <span class="HFormat">بخش چهارم: </span>شروربخش چهارم: شرور
Expand <span class="HFormat">بخش پنجم: </span>فوائد شروربخش پنجم: فوائد شرور
Expand <span class="HFormat">بخش ششم: </span>مرگ ومیرهابخش ششم: مرگ ومیرها
Expand <span class="HFormat">بخش هفتم: </span>مجازاتهای اخروی بخش هفتم: مجازاتهای اخروی
Expand <span class="HFormat">بخش هشتم: </span>شفاعت بخش هشتم: شفاعت
Collapse <span class="HFormat">بخش نهم: </span>عمل خیر از غیر مسلمان بخش نهم: عمل خیر از غیر مسلمان
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
این تیپ برای خود دو نوع دلیل می آورند: عقلی و نقلی.

1. دلیل عقلی: برهان منطقی و دلیل عقلیی كه می گوید عمل نیك از هر كس كه صادر شود پاداش خواهد داشت بر دو مقدمه استوار است:

الف. اینكه خدای متعال با همه ی موجودات، نسبتی متساوی و یكسان دارد؛ نسبت خدا با همه ی زمانها و همه ی مكانها متساوی است؛ خدا همانگونه كه در شرق هست، در غرب هم هست؛ همانطوری كه در بالا هست در پایین هم هست؛ خدا در زمان حال هست و در زمان گذشته و آینده نیز بوده و خواهد بود؛ گذشته و حال و آینده برای خدا بی تفاوت است، همانطوری كه بالا و پایین و شرق و غرب برای او یكسان است؛ بندگان و مخلوقات هم برای او یكسانند، او با هیچ كس خویشاوندی و رابطه ی خصوصی ندارد؛ علی هذا نظر لطف و یا نظر غضب خداوندی به بندگان نیز یكسان است مگر آنكه از ناحیه ی بندگان تفاوتی در كار باشد [1].

مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 281
علی هذا هیچ كس بیجهت نزد خدا عزیز نیست و هیچ كس هم بی دلیل خوار و مطرود نمی شود، خدا با كسی نسبت خویشاوندی و یا همشهری گری ندارد، هیچ كس هم سوگلی و عزیز دردانه ی خدا نیست.

چون نسبت خدا با همه ی موجودات یكسان است دیگر دلیلی ندارد كه عمل نیك از یك نفر مقبول باشد و از یك نفر دیگر مقبول نباشد؛ اگر اعمال یكسان باشند جزاء آنها هم یكسان خواهد بود، زیرا فرض این است كه نسبت خدا با همه ی مردم یكسان است؛ پس عدالت ایجاب می كند خداوند به همه ی بندگانی كه كار نیك انجام می دهند- اعمّ از مسلمان و غیر مسلمان- یكسان پاداش بدهد.

ب. مقدمه ی دوم اینكه: خوبی و بدی اعمال، قراردادی نیست بلكه واقعی است. به اصطلاح علمای كلام و علمای فنّ اصول فقه، «حسن» و «قبح» افعال، ذاتی است؛ یعنی كارهای نیك و زشت ذاتاً متمایزند؛ كارهای خوب ذاتاً خوب هستند و كارهای بد ذاتاً بدند. راستی، درستی، احسان، خدمت به خلق. . . ذاتاً نیكند، و دروغ و دزدی و ستمگری طبعاً بدند. خوب بودن «راستی» و بد بودن «دروغ» نه بدان جهت است كه خدا به آن امر كرده است و از این نهی كرده است؛ بلكه برعكس است، چون «راستی» خوب بوده است خدا به آن امر فرموده و چون «دروغ» بد بوده است خدا از آن نهی فرموده است. به عبارت كوتاه تر امر و نهی خدا تابع «حسن» و «قبح» ذاتی افعال است، نه برعكس.

از این دو مقدمه چنین نتیجه می گیریم كه چون خداوند اهل تبعیض نیست و چون عمل نیك از هر كس نیك است، پس هر كس كار نیك بكند ضرورتاً و الزاماً از طرف خدای متعال پاداش نیك خواهد داشت.

عیناً به همین بیان در مورد كارهای زشت و گناه هم تفاوتی بین ارتكاب كنندگان نیست.

{TZ نكته ی جالبی كه در این جمله هست این است كه وقتی خدا را به دوری توصیف می كند صفتی از صفات مخلوقات را شاهد آن ذكر می كند و آن دیدن است: «كسی نمی تواند او را ببیند» و زمانی كه خدا را به قرب توصیف می كند صفتی از صفات خدا را دلیل آن می آورد و آن حضور و آگاهی خداست. آنجا كه سخن از كار ماست، خدا را به دوری نسبت می دهیم و آنجا كه سخن از كار او است صفت قرب را به او نسبت می دهیم.

سعدی نیكو آورده است:

یار نزدیك تر از من به من است
و این عجب تر كه من از وی دورم
چه كنم با كه توان گفت كه دوست
در كنار من و من مهجورم
T}
مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 282
2. دلیل نقلی: قرآن كریم در آیات بسیاری اصل عدم تبعیض میان بشر را در پاداش داشتن عمل خیر و كیفر داشتن عمل شر- كه در استدلال عقلی فوق، ذكر شد- تأیید می كند. قرآن با یهودیان كه دارای فكر تبعیض بودند سخت مبارزه كرده است.

یهودیها معتقد بودند- و هم اكنون نیز معتقدند- كه نژاد اسرائیل محبوب خداست، می گفتند ما پسران خدا و دوستان وی هستیم، فرضا خدا ما را به جهنم ببرد برای مدت محدودی بیش نخواهد بود. قرآن اینگونه افكار را «آرزوها» و خیالات باطل می نامد و سخت با آن به مبارزه برخاسته است. قرآن مسلمانانی را كه دچار اینگونه غرورها شده اند نیز تخطئه فرموده است. اینك قسمتی از آیات قرآن در این زمینه:

1. وَ قالُوا لَنْ تَمَسَّنَا اَلنّارُ إِلاّ أَیّاماً مَعْدُودَةً، قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِنْدَ اَللّهِ عَهْداً فَلَنْ یُخْلِفَ اَللّهُ عَهْدَهُ أَمْ تَقُولُونَ عَلَی اَللّهِ ما لا تَعْلَمُونَ. `بَلی مَنْ كَسَبَ سَیِّئَةً وَ أَحاطَتْ بِهِ خَطِیئَتُهُ فَأُولئِكَ أَصْحابُ اَلنّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ. `وَ اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّالِحاتِ أُولئِكَ أَصْحابُ اَلْجَنَّةِ هُمْ فِیها خالِدُونَ [2].

«و گفتند- منظور یهود است- كه ابدا به ما آتش دوزخ اصابت نمی كند و اگر بكند ایام محدودی بیش نخواهد بود. بگو آیا در این باره از خدا پیمانی گرفته اید؟ - البته اگر پیمان داشته باشید خدا خلف عهد نمی كند- یا اینكه چیزی را كه نمی دانید به خدا می بندید؟ مطمئن باشید كسی كه گناه فراهم می سازد و خطاهایش بر او احاطه كرده اند برای همیشه همنشین و همدم آتش خواهد بود. و كسانی كه ایمان دارند و كارهای نیك بجا می آورند اهل بهشتند و در آن جاوید خواهند بود. »
2. قرآن در جای دیگر در پاسخ همین پندار یهود می گوید:

وَ غَرَّهُمْ فِی دِینِهِمْ ما كانُوا یَفْتَرُونَ. `فَكَیْفَ إِذا جَمَعْناهُمْ لِیَوْمٍ لا رَیْبَ فِیهِ وَ وُفِّیَتْ كُلُّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ [3].

«افتراهایشان موجب غرور ایشان در عقاید دینی شده است؛ پس چگونه اند زمانی كه برای روزی بی تردید- رستاخیز- جمعشان كنیم و به هر كس آنچه گرد آورده تمام و كمال پرداخته گردد بی آنكه به كسی ستم شود» .
مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 283
3. در جای دیگر، مسیحیها هم به یهود افزوده شده اند و جمعا مورد تخطئه ی قرآن قرار گرفته اند:

وَ قالُوا لَنْ یَدْخُلَ اَلْجَنَّةَ إِلاّ مَنْ كانَ هُوداً أَوْ نَصاری ، تِلْكَ أَمانِیُّهُمْ، قُلْ هاتُوا بُرْهانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِینَ. `بَلی مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ [4].

«و گفتند جز یهودی یا نصرانی كسی داخل بهشت نمی شود. این «آرزوها» ی ایشان است. بگو اگر راستگویید دلیلتان را بیاورید. چرا، هر كس كه خویشتن را تسلیم خدا كند و نیكوكار باشد اجرش در نزد خدایش محفوظ است و بر این دسته ترس و بیمی نیست و غمین نیز نخواهند گشت. »
4. در سوره ی نساء، مسلمانان هم به یهود و نصاری ضمیمه شده اند. قرآن كریم اندیشه ی تبعیضهای بی جهت را از هر كس كه باشد می كوبد. گویی مسلمانان از افكار اهل كتاب متأثر شده و در برابر ادعای آنان كه خود را عزیز بلا جهت می پنداشتند، اینان هم چنین ادعائی را در مورد خود روا داشته بودند. قرآن كریم در ابطال این خیالهای خام چنین می فرماید:

لَیْسَ بِأَمانِیِّكُمْ وَ لا أَمانِیِّ أَهْلِ اَلْكِتابِ، مَنْ یَعْمَلْ سُوءاً یُجْزَ بِهِ وَ لا یَجِدْ لَهُ مِنْ دُونِ اَللّهِ وَلِیًّا وَ لا نَصِیراً. `وَ مَنْ یَعْمَلْ مِنَ اَلصّالِحاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ یَدْخُلُونَ اَلْجَنَّةَ وَ لا یُظْلَمُونَ نَقِیراً [5].

«به آرزوهای شما نیست، به آرزوهای اهل كتاب هم نیست، هر كس كار زشتی مرتكب شود كیفر داده می شود و در برابر خدا حامی و مدافعی از برای خویش نمی یابد، و هر كس از كارهای نیك بهره بگیرد- خواه مرد باشد یا زن- اینچنین كسان در صورتی كه با ایمان باشند وارد بهشت می گردند و ذره ای مورد ستم قرار نمی گیرند. »
5. گذشته از آیاتی كه قربها و عزتهای بی جهت را محكوم می كند، آیات دیگری هست كه مضمونش این است كه خدای متعال اجر هیچ كار نیكی را ضایع نمی كند.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 284
این آیات نیز دلیل قبولی عمل خیر عموم مردم- اعمّ از مسلمان و غیر مسلمان- گرفته شده است. در سوره ی «زلزلت» می خوانیم:

فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ، `وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ [6].

«هر كس كه هموزن ذره ای- یعنی كوچكترین شی ء محسوس- كار نیك كند، آن كار را می بیند و هر كس كه هموزن ذره ای كار بدی مرتكب شود نیز آن كار را می بیند. »
در جای دیگر می فرماید:

إِنَّ اَللّهَ لا یُضِیعُ أَجْرَ اَلْمُحْسِنِینَ [7].

«همانا خدا اجر نیكوكاران را ضایع نمی فرماید» .
در جای دیگر می فرماید:

إِنّا لا نُضِیعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلاً [8].

«ما اجر كسی كه عملی را نیك انجام داده است ضایع نمی كنیم» .
لحن این آیات طوری است كه آنها را از عمومات غیر قابل تخصیص قرار می دهد.

علمای علم اصول می گویند: برخی از عامها استثناءناپذیر و غیر قابل تخصیصند؛ یعنی لحن و لسان عام طوری است كه تخصیص بردار و استثناءپذیر نیست. وقتی گفته می شود «ما اجر نیكوكار را ضایع نمی كنیم» معنایش این است كه مقام خدایی ما ایجاب می كند كه عمل نیك را حفظ كنیم پس محال است كه خدا در یك جا از مقام خدایی خود دست بردارد و عمل نیكی را ضایع سازد.

6. آیه ی دیگری هست كه در این بحث، زیاد مورد استناد قرار می گیرد و گفته می شود كه صریح در مدعاست:

مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 285
إِنَّ اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ اَلَّذِینَ هادُوا وَ اَلصّابِئُونَ وَ اَلنَّصاری مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَ اَلْیَوْمِ اَلْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ [9].

«آنان كه ایمان آورده اند (یعنی مسلمانها) و یهودیان و صابئین و نصرانیها، همه ی كسانی كه ایمان به خدا و روز رستاخیز داشته باشند و كار شایسته بجا آورند، بی خوف و واهمه خواهند بود و غمگین نیز نمی گردند. »
در این آیه، برای رستگاری و ایمنی از عذاب خدا سه شرط ذكر شده است:

ایمان به خدا، ایمان به روز رستاخیز، و عمل نیك؛ قید دیگری نشده است.

برخی از روشنفكر مآبها پا فراتر نهاده و گفته اند كه هدف انبیاء دعوت به عدالت و نیكوكاری است و بنابر قانون «خذ الغایات و اترك المبادی» (هدف را بگیر و مقدمات را رها كن) باید بگوییم كه عدالت و نیكوكاری حتی از مردمان كافر به خدا و قیامت هم مقبول است. بنابراین كسانی كه منكر خدا و قیامتند ولی خدمات بزرگ فرهنگی، بهداشتی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی به بشریّت تقدیم می دارند دارای اجر بزرگی خواهند بود.

البته اینها به آیاتی از قبیل «إِنّا لا نُضِیعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلاً» و یا «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ» می توانند استدلال كنند اما آیاتی از قبیل آیه ی فوق خلاف مدعای آنها را بیان می كند.

اكنون دلائل گروه دیگر را ملاحظه كنیم:


[1] . البته این سخن به این معنی نیست كه اشیاء هم جملگی با خدا یك جور نسبت دارند و استحقاق آنها یكسان است.

نسبت اشیاء با خدا یكسان نیست ولی نسبت خدا با اشیاء یكسان است. خدا به همه ی اشیاء یك جور نزدیك است ولی اشیاء در قرب و بعد نسبت به خدا متفاوت می باشند. در دعای افتتاح جمله ی جالبی در این باره هست؛ می خوانیم:

الّذی بعد فلا یری، و قرب فشهد النّجوی.
در این جمله خدا چنین توصیف شده است:

«آن كسی كه دور است و در نتیجه دیده نمی شود، و نزدیك است و در نتیجه نجواها و سخنان بیخ گوشی را گواه است» .
در حقیقت، ما از او دوریم ولی او به ما نزدیك است. معماست؛ چگونه ممكن است دو چیز نسبت به هم از لحاظ قرب و بعد دو نسبت مختلف داشته باشند؟ بلی، در اینجا چنین است؛ خداوند به اشیاء نزدیك است ولی اشیاء به خداوند نزدیك نیستند، یعنی با نسبتهای مختلف دور یا نزدیكند.
[2] . بقره/80- 82
[3] . آل عمران/24- 25
[4] . بقره/111- 112
[5] . نساء/123- 124
[6] . زلزلت (زلزال) /7- 8
[7] . توبه/120
[8] . كهف/30
[9] . مائده/69
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است