در
کتابخانه
بازدید : 485203تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
عدل الهی
Expand مقدّمه مقدّمه
Expand <span class="HFormat">بخش اول: </span>عدل بشری و  عدل الهی بخش اول: عدل بشری و عدل الهی
Expand <span class="HFormat">بخش دوم: </span>حلّ مشكل بخش دوم: حلّ مشكل
Expand <span class="HFormat">بخش سوم</span>تبعیض هابخش سومتبعیض ها
Expand <span class="HFormat">بخش چهارم: </span>شروربخش چهارم: شرور
Expand <span class="HFormat">بخش پنجم: </span>فوائد شروربخش پنجم: فوائد شرور
Expand <span class="HFormat">بخش ششم: </span>مرگ ومیرهابخش ششم: مرگ ومیرها
Expand <span class="HFormat">بخش هفتم: </span>مجازاتهای اخروی بخش هفتم: مجازاتهای اخروی
Expand <span class="HFormat">بخش هشتم: </span>شفاعت بخش هشتم: شفاعت
Collapse <span class="HFormat">بخش نهم: </span>عمل خیر از غیر مسلمان بخش نهم: عمل خیر از غیر مسلمان
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
فلاسفه ی اسلام، این مسأله را به شكلی دیگر بیان كرده اند اما نتیجه ای كه گرفته اند مآلاً با آنچه ما از آیات و روایات استنباط كردیم منطبق است. بو علی سینا می گوید:

«مردم همانطوری كه از لحاظ سلامت جسم و همچنین از لحاظ زیبایی جسم به سه دسته تقسیم می گردند:

از لحاظ جسمی یك عده در كمال سلامت جسم و یا در كمال زیبایی اندامند، و یك
مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 328
عده در نهایت زشتی و یا بیمار تنی هستند. هر یك از این دو گروه در اقلیّتند. گروهی كه اكثریت را تشكیل می دهند مردمی هستند كه از لحاظ سلامت و مرض، و همچنین از لحاظ زیبایی و زشتی متوسّطند، نه سلامتی و اعتدال مزاج مطلق دارند و نه مانند ناقص الخلقه ها دچار نقص و بیماری دائم می باشند، نه زیبای زیبا هستند و نه زشت زشت.

از لحاظ روحی و معنوی نیز مردم همین طورند، یك عده شیفته ی حقیقتند و یك عده دشمن سرسخت آن. گروه سوم متوسّطین و اكثریّت هستند كه نه مانند گروه اول شیفته و عاشق حقیقتند و نه مانند گروه دوم دشمن و خصم حقیقت. اینان مردمی هستند كه به حقیقت نرسیده اند ولی اگر حقیقت به ایشان ارائه گردد از پذیرش آن سرباز نمی زنند» .
به عبارت دیگر از نظر اسلامی و با دید فقهی، آنها مسلمان نیستند ولی از لحاظ حقیقت، مسلم می باشند، یعنی تسلیم حقیقتند و عناد با آن ندارند.

بوعلی پس از این تقسیم می گوید:

و استوسع رحمة اللّه.
«رحمت الهی را وسیع بدان و آن را در انحصار یك عده ی معدود مشمار» . [1]
صدر المتألّهین در مباحث خیر و شرّ «اسفار» از جمله ی اشكالات آنجا این مطلب را ذكر می كند كه:

«چگونه می گویید خیر بر شر غلبه دارد و حال آنكه وقتی كه به انسان كه اشرف كائنات است نظر می افكنیم می بینیم اكثر انسانها از لحاظ عمل گرفتار اعمال زشت، و از لحاظ اعتقاد دچار عقاید باطله و جهل مركّب اند و اعمال زشت و اعتقادات باطله، امر معاد آنها را ضایع، و آنان را مستحق شقاوت می گرداند. پس عاقبت نوع انسان كه ثمره و گل سرسبد هستی است شقاوت و بدبختی است» .
صدر المتألّهین در جواب این اشكال اشاره به سخن بوعلی می كند و می گوید:

«مردم در آن جهان از نظر سلامت و سعادت مانند این جهان از نظر سلامتند.

همانطوری كه در این جهان سالم سالم و زیبای زیبا و همچنین بیمار بیمار و زشت زشت در اقلیتند، و اكثریّت با متوسّطان است كه سالم نسبی می باشند؛ در آن جهان نیز كمّلین كه به تعبیر قرآن «السّابقون» می باشند و همچنین اشقیا كه به تعبیر قرآن «اصحاب الشمال» می باشند اندكند و غلبه با متوسطان است كه قرآن كریم آنها را «اصحاب الیمین» می خواند. »
مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 329
صدر المتألّهین پس از این سخن چنین می گوید:

فلاهل الرّحمة و السّلامة غلبة فی النّشأتین.
«پس در هر دو نشأه غلبه با اهل رحمت و سلامت است» .
یكی از حكمای متأخّر- گویا مرحوم آقا محمد رضا قمشه ای- اشعار بدیعی در سعه ی رحمت پروردگار دارد؛ در آن اشعار عقیده ی حكما و بلكه سعه ی مشرب عرفا را منعكس می كند، می گوید:

آن خدای دان همه مقبول و ناقبول
من رحمة بدا و الی رحمة یؤل
از رحمت آمدند و به رحمت روند خلق
این است سرّ عشق كه حیران كند عقول
خلقان همه به فطرت توحید زاده اند
این شرك عارضی بود و عارضی یزول
گوید خرد كه سرّ حقیقت نهفته دار
با عشق پرده در، چه كند عقل بو الفضول
یك نقطه دان حكایت ما كان و ما یكون
این نقطه گه صعود نماید گهی نزول
جز من كمر به عهد امانت نیست كس
گر خوانیم ظلوم وگر خوانیم جهول
بحث حكما بحث صغروی است نه كبروی. حكما در این باره بحث نمی كنند كه ملاك عمل نیك و ملاك مقبولیّت عمل چیست؛ بحث آنها درباره ی انسان است، درباره ی این است كه عملا اكثریّت انسانها، به تفاوت و به طور نسبی نیكند، نیك می مانند و نیك می میرند و نیك محشور می گردند.

حكما می خواهند بگویند هر چند مردمی كه توفیق قبول دین اسلام می یابند در اقلیتند ولی افرادی كه دارای اسلام فطری می باشند و با اسلام فطری محشور می گردند در اكثریّتند.

به عقیده ی طرفداران این مشرب، اینكه در قرآن كریم آمده است كه انبیا از كسانی شفاعت می كنند كه دین آنها را بپسندند، مقصود دین فطری است نه دین اكتسابی كه از روی قصور به آن نرسیده اند ولی عنادی هم با آن نورزیده اند.


[1] . «اشارات» اواخر نمط هفتم.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است