در
کتابخانه
بازدید : 485104تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
عدل الهی
Expand مقدّمه مقدّمه
Expand <span class="HFormat">بخش اول: </span>عدل بشری و  عدل الهی بخش اول: عدل بشری و عدل الهی
Expand <span class="HFormat">بخش دوم: </span>حلّ مشكل بخش دوم: حلّ مشكل
Expand <span class="HFormat">بخش سوم</span>تبعیض هابخش سومتبعیض ها
Expand <span class="HFormat">بخش چهارم: </span>شروربخش چهارم: شرور
Expand <span class="HFormat">بخش پنجم: </span>فوائد شروربخش پنجم: فوائد شرور
Expand <span class="HFormat">بخش ششم: </span>مرگ ومیرهابخش ششم: مرگ ومیرها
Expand <span class="HFormat">بخش هفتم: </span>مجازاتهای اخروی بخش هفتم: مجازاتهای اخروی
Expand <span class="HFormat">بخش هشتم: </span>شفاعت بخش هشتم: شفاعت
Collapse <span class="HFormat">بخش نهم: </span>عمل خیر از غیر مسلمان بخش نهم: عمل خیر از غیر مسلمان
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
اما گناهان مسلمان. این مسأله درست صورت عكس مسأله ی اول (عمل خیر از غیر مسلمان) را دارد و متمّم بحث گذشته به شمار می رود. مسأله این است كه آیا
مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 330
گناهان افراد مسلمان از لحاظ عقوبت مانند گناهان غیر مسلمانان است یا نه؟ طرح مسأله ی قبل، از آن نظر كه یك عقیده ی علمی بشمار می رفت ضرورت داشت ولی طرح این مسأله، یك ضرورت عملی است؛ زیرا یكی از عوامل انحطاط و تباهی اجتماعات مسلمان در عصر حاضر غرور بی جایی است كه در دوره های متأخّر در عده ی زیادی از مسلمانان خصوصا اكثریّتی از شیعیان پدید آمده است.

اگر از این افراد پرسیده شود كه آیا اعمال نیك غیر شیعه مورد قبول درگاه خدا واقع می شود؟ بسیاری از آنها جواب می دهند: نه. و اگر از آنان پرسیده شود كه اعمال بد و گناهان شیعه چه حكمی دارد؟ جواب می دهند: همه بخشیده شده است.

از این دو جمله استنتاج می شود كه آن چیزی كه هیچ ارزشی ندارد عمل است، نه ارزش مثبت دارد و نه ارزش منفی؛ شرط لازم و كافی برای سعادت و نیكبختی این است كه انسان، نام خود را شیعه بگذارد و بس.

معمولاً این دسته چنین استدلال می كنند:

1. اگر بنا باشد كه گناهان ما و دیگران یك جور مورد محاسبه قرار گیرد پس فرق بین شیعه و غیر شیعه چیست؟ 2. روایت معروفی است: «حبّ علیّ بن ابی طالب حسنة لا تضرّ معها سیّئة» [1]یعنی محبت علی (ع) حسنه ای است كه هیچ گناهی با وجود آن به آدمی لطمه نمی زند.

در پاسخ استدلال اول باید گفت فرق بین شیعه و غیر شیعه وقتی آشكار می گردد كه شیعه به برنامه ای كه رهبرانش به او داده اند عمل بكند و غیر شیعه هم به برنامه ی دینی خودش عمل كند، آن وقت تقدّم شیعه بر غیر شیعه، هم در دنیا و هم در آخرت روشن می گردد. فرق را در جانب مثبت باید جستجو كرد نه در جانب منفی. نباید گفت اگر شیعه و غیر شیعه برنامه های مذهبی خود را زیر پا بگذارند باید تفاوت داشته باشند، و اگر تفاوتی نباشد پس چه فرقی میان شیعه و غیر شیعه هست؟ این درست مثل آن است كه دو بیمار به طبیب مراجعه كنند، یكی به طبیب حاذق مراجعه كند و دومی به طبیب غیر حاذق، ولی وقتی كه نسخه را از طبیب دریافت داشتند هیچ كدام عمل نكنند؛ آنگاه بیمار اول گلایه كند كه فرق بین من و بیماری كه به طبیب غیر حاذق مراجعه كرده چیست؟ چرا باید من مریض بمانم همان طوری كه او مریض مانده است در حالی كه من به طبیب حاذق مراجعه كرده ام و او به طبیب غیر حاذق.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 331
همچنین صحیح نیست كه ما فرق علی (ع) را با دیگران به این بگذاریم كه اگر ما به دستورهای آن حضرت عمل نكنیم ضرر نبینیم ولی آنها چه به حرف پیشوای خویش عمل كنند و چه عمل نكنند زیان ببینند.

یك تن از اصحاب حضرت صادق (ع) خدمت حضرت عرضه داشت كه برخی از شیعیان شما منحرف شده اند و حرامها را حلال شمرده می گویند دین تنها معرفت امام است و بس؛ پس چون امام را شناختی هر كاری كه می خواهی بكن. حضرت صادق (ع) فرمود:

إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ [2]. این كافران آنچه را كه نمی دانند به اندیشه ی خویشتن تأویل كرده اند.

سخن این است كه معرفت پیدا كن و هر چه می خواهی از طاعات عمل كن كه از تو پذیرفته خواهد شد، زیرا خدا قبول نمی فرماید عمل بدون معرفت را [3].
محمد بن مارد از امام صادق (ع) پرسید: آیا راست است كه شما فرموده اید:

اذا عرفت فاعمل ما شئت. «همین كه به امام معرفت پیدا كردی هر چه می خواهی عمل كن. » فرمود: بلی صحیح است. گفت: هر عملی و لو زنا، سرقت، شرب خمر؟ ! امام فرمود:

انّا للّه و انّا الیه راجعون به خدا قسم كه درباره ی ما بی انصافی كردند. ما خودمان مسئول اعمالمانیم، چگونه ممكن است از شیعیان ما رفع تكلیف بشود؟ ! من گفتم وقتی كه امام را شناختی هر چه می خواهی كار خیر كن كه از تو مقبول است [4].
اما روایت «حبّ علیّ بن ابی طالب حسنة لا تضرّ معها سیّئة» باید دید چه تفسیری دارد؟ یكی از علمای بزرگ- گویا وحید بهبهانی است- این حدیث را به گونه ای خاص تفسیر كرده است؛ ایشان می فرمایند معنای حدیث این است كه اگر محبت علی (ع) ، راستین باشد هیچ گناهی به انسان صدمه نمی زند؛ یعنی اگر محبت علی كه نمونه ی كامل انسانیّت و طاعت و عبودیّت و اخلاق است از روی صدق باشد و به خودبندی نباشد مانع ارتكاب گناه می گردد؛ مانند واكسنی است كه مصونیّت ایجاد می كند و نمی گذارد بیماری در شخص «واكسینه شده» راه یابد. محبت پیشوایی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 332
مانند علی كه مجسّمه ی عمل و تقوا و پرهیزكاری است آدمی را شیفته ی رفتار علی می كند، فكر گناه را از سر او بدر می برد، البته به شرطی كه محبتش صادقانه باشد.

كسی كه علی (ع) را بشناسد، تقوای او را بشناسد، سوز و گداز او را بداند، ناله های نیمه شبش را بداند و به چنین كسی عشق بورزد محال است كه خلاف فرمان او كه همیشه امر به تقوا و عمل می كرد عمل كند. هر محبی به خواسته ی محبوبش احترام می گزارد و فرمان او را گرامی می دارد. فرمانبرداری از محبوب، لازمه ی محبّت صادق است، لهذا اختصاص به علی (ع) ندارد، محبّت صادقانه ی رسول اكرم نیز چنین است.

پس معنی حدیث «حبّ علیّ بن ابی طالب حسنة لا تضرّ معها سیّئة» این است كه محبت علی حسنه ای است كه مانع ضرر زدن گناه می شود، یعنی مانع راه یافتن گناه می شود؛ معنایش آن نیست كه جاهلان پنداشته اند و آن اینكه محبت علی چیزی است كه هر گناهی كه مرتكب شوی بلا اثر است.

برخی از دراویش از طرفی دعوی دوستی خدا دارند و از طرف دیگر از هر گناهكاری گناهكارترند، اینان نیز مدّعیان دروغگو هستند.

امام صادق (علیه السّلام) می فرماید:

تعصی الاله و انت تظهر حبّه
هذا لعمری فی الفعال بدیع
لو كان حبّك صادقا لاطعته
انّ المحبّ لمن یحبّ مطیع [5]
«خدا را معصیت می كنی در حالی» كه مدّعی محبت او هستی! به جانم قسم كه این كار، در میان كارها، شگفت آور است.

اگر محبت تو راستین می بود او را اطاعت می كردی، زیرا طبیعی است كه هر دوستی مطیع دوست خویشتن است» .
دوستان واقعی امیر المؤمنین (ع) همواره از گناهان دوری می گزیده اند؛ ولایت آن حضرت نگاهدارنده ی از گناه بوده است نه تشویق كننده ی به آن.

امام باقر (ع) می فرماید:

ما تنال و لا یتنا الاّ بالعمل و الورع [6].
«به ولایت ما نتوان رسید جز با عمل نیك و پرهیزكاری و دوری از گناه. »
مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 333
اكنون چند روایت در تأیید این مطلب:

1. طاووس یمانی می گوید:

حضرت علیّ بن الحسین (ع) را دیدم كه از وقت عشاء تا سحر به دور خانه ی خدا طواف می كرد و به عبادت مشغول بود. چون خلوت شد و كسی را ندید به آسمان نگریست و گفت: خدایا ستارگان در افق ناپدید شدند و چشمان مردم به خواب رفت و درهای تو بر روی درخواست كنندگان گشوده است. . .
- طاووس جمله های زیادی در این زمینه از مناجاتهای خاضعانه و عابدانه ی آن حضرت نقل می كند و می گوید: اما چند بار در خلال مناجات خویش گریست.

می گوید:

سپس به خاك افتاد و بر زمین سجده كرد؛ من نزدیك رفتم و سرش را بر زانو نهاده و گریستم؛ اشكهای من سرازیر شد و قطرات آن بر چهره اش چكید؛ برخاست و نشست و گفت: كیست كه مرا از یاد پروردگارم مشغول ساخت؟ عرض كردم: من طاووس هستم ای پسر پیامبر. این زاری و بی تابی چیست؟ ما می باید چنین كنیم كه گناهكار و جفاپیشه ایم. پدر تو حسین بن علی و مادر تو فاطمه ی زهرا و جدّ تو رسول خداست- یعنی شما چرا با این نسب شریف و پیوند عالی در وحشت و هراس هستید؟ - به من نگریست و فرمود:
هیهات هیهات یا طاووس دع عنّی حدیث ابی و امّی و جدّی، خلق اللّه الجنّة لمن اطاعه و احسن و لو كان عبدا حبشیّا، و خلق النّار لمن عصاه و لو كان ولدا قرشیّا. أما سمعت قوله تعالی: فاذا نفخ فی الصّور فلا انساب بینهم یومئذ و لا یتساءلون. و اللّه لا ینفعك غدا الاّ تقدمة تقدّمها من عمل صالح [7].
«نه، نه، ای طاووس! سخن نسب را كنار بگذار، خدا بهشت را برای كسی آفریده است كه مطیع و نیكوكار باشد هر چند غلامی سیاه چهره باشد؛ و آتش را آفریده است برای كسی كه نافرمانی كند و لو آقازاده ای از قریش باشد. مگر نشنیده ای سخن خدای تعالی را: «وقتی كه در صور دمیده شود، نسبها منتفی است و از یكدیگر پرسش نمی كنند» به خدا قسم فردا تو را سود نمی دهد مگر عمل صالحی كه امروز پیش می فرستی» .
2. رسول اكرم (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) پس از فتح مكه بالای تپه ی صفا رفته فریاد كرد: «ای پسران هاشم! ای پسران عبد المطلّب! » فرزندان هاشم و عبد المطّلب
مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 334
گرد آمدند، وقتی جمع شدند آنان را مخاطب ساخته فرمود:

انّی رسول اللّه الیكم، انّی لشفیق علیكم، لا تقولوا انّ محمّدا منّا، فو اللّه ما اولیائی منكم و لا من غیركم الاّ المتّقون، فلا اعرفكم تأتونی یوم القیمة تحملون الدّنیا علی رقابكم و یأتی النّاس یحملون الآخرة. الا و انّی قد اعذرت فیما بینی و بینكم و فیما بین اللّه عزّ و جلّ و بینكم و انّ لی عملی و لكم عملكم [8].
«من فرستاده ی خدا به سوی شما هستم، من دلسوز شمایم. نگویید كه محمد از ماست. به خدا از میان شما یا غیر شما تنها پرهیزكاران، دوستان من اند و بس. مبادا روز قیامت بیایید در حالی كه شما دنیا را بر دوش بكشید و دیگران آخرت را. هان كه من عذری بین خودم و شما و بین شما و خدا باقی نگذاشتم، برای هر كس از من و شما عملش خواهد بود» .
3. تواریخ نوشته اند كه رسول اكرم (صلّی اللّه علیه و آله) در ایّام آخر عمر خود، شبی تنها بیرون آمدند و به گورستان بقیع رفتند و برای خفتگان بقیع استغفار كردند. پس از آن به اصحاب خود فرمودند: جبرئیل هر سال یك بار قرآن را بر من عرضه می كرد و امسال دو بار عرضه كرد، فكر می كنم این بدان جهت است كه مرگ من نزدیك است.

روز بعد به منبر رفتند و اعلام كردند كه موقع مرگ من فرا رسیده است. هر كس كه به او وعده ای داده ام بیاید تا انجام دهم و هر كس از من طلبی دارد بیاید تا ادا كنم.

آنگاه به سخن خود چنین ادامه دادند:

ایّها النّاس انّه لیس بین اللّه و بین احد نسب و لا امر یؤتیه به خیرا او یصرف عنه شرّا الاّ العمل. الا لا یدّعینّ مدّع و لا یتمنّینّ متمنّ، و الّذی بعثنی بالحقّ لا ینجی الاّ عمل مع رحمة و لو عصیت لهویت. اللّهمّ قد بلّغت [9].
«أیها الناس! میان هیچ كس و خدا خویشاوندی یا چیزی كه خیری به او برساند یا شرّی از او دفع كند وجود ندارد جز عمل. همانا كسی ادعا نكند و آرزو نكند و خیال نكند كه غیر از عمل چیزی به حالش نفع می رساند. قسم به كسی كه مرا مبعوث كرد، نجات نمی بخشد مگر عمل توأم با رحمت پروردگار. من نیز اگر عصیان كرده بودم سقوط كرده بودم. خدایا شاهد باش كه رسالت خود را ابلاغ كردم» .
مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 335
4. حضرت علیّ بن موسی الرضا (ع) برادری دارند به نام زید النّار. رفتار این برادر چندان مورد رضایت امام نبود. در وقتی كه امام در مرو بودند، روزی در مجلسی كه گروه زیادی شركت داشتند و سخن می گفتند زید نیز در آن مجلس حضور داشت.

حضرت در حالی كه سخن می گفتند متوجه شدند كه زید عده ای را مخاطب قرار داده دم از مقامات خاندان پیغمبر می زند و بطور غرورآمیزی دائما «نحن» «نحن» : «ما چنین. . . ما چنان. . . » می گوید. امام سخن خود را قطع كرده زید را مخاطب ساخته فرمودند:

«این سخنان چیست كه می گویی؟ ! اگر سخن تو درست باشد و فرزندان رسول خدا وضع استثنائی داشته باشند: خداوند بدكاران آنها را معذّب نكند و عمل نكرده به آنها پاداش دهد، پس تو از پدرت موسی بن جعفر در نزد خدا گرامی تری، زیرا وی خدا را بندگی كرد تا به درجات قرب نائل آمد و تو می پنداری كه بی آنكه بندگی خدا كنی می توانی در درجه ی موسی بن جعفر قرار گیری» .
امام آنگاه رو كردند به حسن بن موسی الوشّاء كه از علمای كوفه بود و در آن مجلس حضور داشت؛ فرمودند:

علمای كوفه این آیه را چگونه قرائت می كنند: قالَ یا نُوحُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صالِحٍ [10].

وی پاسخ داد: آنان چنین می خوانند:
إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صالِحٍ
یعنی او فرزند تو نیست و از نطفه ی تو نیست، او فرزند یك مرد زناكار است.

امام فرمود: چنین نیست، آیه را غلط می خوانند و غلط تفسیر می كنند [11]؛ آیه چنین است:
إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صالِحٍ.
یعنی فرزند تو خودش ناصالح است. او واقعا فرزند نوح بود، او بدان جهت از درگاه خدا رانده شد و غرق شد كه شخصا ناصالح بود، با اینكه فرزند نوح پیغمبر بود.

پس فرزندی و انتساب به پیغمبر و امام سودی ندارد، عمل صالح لازم است [12].
مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 336

[1] . بحار چاپ كمپانی ج 9، ص 401
[2] . بقره/156
[3] . مستدرك الوسائل، ج 1، ص 24
[4] . كافی، ج 2، ص 464
[5] . بحار، چاپ كمپانی، ج 12.
[6] . اصول كافی، چاپ اسلامیّه سال 1388، ج 2، ص 60
[7] . بحار الانوار، چاپ كمپانی، ج 11، ص 25، باب مكارم اخلاق حضرت سجّاد.
[8] . بحار الانوار، چاپ آخوندی ج 21، ص 111 نقل از كتاب «صفات الشیعة» صدوق (ره) .
[9] . شرح ابن ابی الحدید، چاپ بیروت، ج 2، ص 863
[10] . هود/46
[11] . معلوم می شود در آن وقت مردمی در كوفه پیدا شده بودند كه چنین افكار غلطی داشته اند و این عده- كه البته عددشان زیاد نبوده است- برای اثبات مدعای فاسد خود آیه ی كریمه ی قرآن را به نوعی تحریف می كرده اند، و امام كه از این جریان آگاه بوده است ضمنا از این فرصت استفاده كرده نظر آنها را كوبیده است.
[12] . بحار الانوار، ج 10 (چاپ قدیم) ص 65
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است