در
کتابخانه
بازدید : 485142تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
عدل الهی
Expand مقدّمه مقدّمه
Collapse <span class="HFormat">بخش اول: </span>عدل بشری و  عدل الهی بخش اول: عدل بشری و عدل الهی
Expand <span class="HFormat">بخش دوم: </span>حلّ مشكل بخش دوم: حلّ مشكل
Expand <span class="HFormat">بخش سوم</span>تبعیض هابخش سومتبعیض ها
Expand <span class="HFormat">بخش چهارم: </span>شروربخش چهارم: شرور
Expand <span class="HFormat">بخش پنجم: </span>فوائد شروربخش پنجم: فوائد شرور
Expand <span class="HFormat">بخش ششم: </span>مرگ ومیرهابخش ششم: مرگ ومیرها
Expand <span class="HFormat">بخش هفتم: </span>مجازاتهای اخروی بخش هفتم: مجازاتهای اخروی
Expand <span class="HFormat">بخش هشتم: </span>شفاعت بخش هشتم: شفاعت
Expand <span class="HFormat">بخش نهم: </span>عمل خیر از غیر مسلمان بخش نهم: عمل خیر از غیر مسلمان
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
در سایر مسائل الهیّات اگر شبهات و اشكالاتی هست، برای طبقه ی متكلّمین و فلاسفه و اهل فن مطرح است. آن مطالب هر چند دشوار باشد ولی چون از قلمروی افكار عامّه ی مردم خارج است، اشكال و جواب آنها هر دو در سطحی بالاتر از سطح درك توده طرح می شود. اما ایرادها و اشكالهای مسأله ی «عدل الهی» در سطح پائین و وسیع عامّه نیز جریان دارد. در این مسأله، هم دهاتی بیسواد می اندیشد و هم فیلسوف متفكّر.

از این جهت، مسأله ی «عدالت» دارای اهمیتی خاص و موقعیتی بی نظیر است و همین جهت را می توان توجیهی فرض كرد برای اینكه علمای اسلامی (شیعه و معتزله، نه اشاعره) عدل را در ردیف «ریشه های دین» قرار دهند و دومین اصل از اصول پنج گانه ی دین بشناسند، وگرنه «عدل» یكی از صفات خدا است و اگر بنا باشد صفات خدا را جزء اصول دین بشمار آوریم لازم است علم و قدرت و اراده و. . . را نیز در این شمار بیاوریم. ولی علت اصلی اینكه عدل در شیعه از اصول دین شمرده شد امر دیگر است، و آن اینكه: شیعه با اهل سنّت در سایر صفات خداوند اختلافی نداشتند و اگر هم داشتند مطرح نبود؛ ولی در مسأله ی عدل، اختلاف شدید داشتند و شدیدا هم مطرح بود بطوری كه اعتقاد و عدم اعتقاد به عدل، علامت «مذاهب» شمرده می شد كه مثلا شخص، شیعه است یا سنّی، و اگر سنّی است معتزلی است یا اشعری.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 87
عدل به تنهایی علامت اشعری نبودن شمرده می شد. عدل و امامت توأماً علامت تشیّع بود. این است كه گفته می شد اصول دین اسلام سه چیز است و اصول مذهب شیعه همان سه چیز است به علاوه ی اصل عدل و اصل امامت.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است