در
کتابخانه
بازدید : 485076تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
عدل الهی
Expand مقدّمه مقدّمه
Expand <span class="HFormat">بخش اول: </span>عدل بشری و  عدل الهی بخش اول: عدل بشری و عدل الهی
Expand <span class="HFormat">بخش دوم: </span>حلّ مشكل بخش دوم: حلّ مشكل
Expand <span class="HFormat">بخش سوم</span>تبعیض هابخش سومتبعیض ها
Expand <span class="HFormat">بخش چهارم: </span>شروربخش چهارم: شرور
Collapse <span class="HFormat">بخش پنجم: </span>فوائد شروربخش پنجم: فوائد شرور
Expand <span class="HFormat">بخش ششم: </span>مرگ ومیرهابخش ششم: مرگ ومیرها
Expand <span class="HFormat">بخش هفتم: </span>مجازاتهای اخروی بخش هفتم: مجازاتهای اخروی
Expand <span class="HFormat">بخش هشتم: </span>شفاعت بخش هشتم: شفاعت
Expand <span class="HFormat">بخش نهم: </span>عمل خیر از غیر مسلمان بخش نهم: عمل خیر از غیر مسلمان
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
در مورد جامعه های بشری، چنانكه گفتیم گاهی بین جزء و كل تزاحم پدید می آید، یعنی گاهی لازم می آید كه به خاطر رعایت صلاح اجتماع، فردی از حقوق خودش محروم گردد. ولی در مورد نظامات طبیعی جهان چنین نیست. در اینجا به هیچ جزئی به خاطر اینكه مجموعه ی جهان زیبا گردد ستم نشده است.

از آنچه در بخش دوم تحت عنوان «راز تفاوتها» بیان كردیم روشن شد كه اختلافها و تفاوتهایی كه مجموعه ی جهان را به صورت یك تابلوی كامل و زیبا درآورده است اختلافهای ذاتی است؛ پستها و موقعیّتهایی كه در آفرینش برای موجودات، معیّن شده است مانند پستهای اجتماعی نیست كه قابل تبدیل و تغییر باشد.

این پستها نظیر خواصّ اشكال هندسی، ذاتی موجودات است. وقتی می گوییم خاصیت مثلّث این است كه مجموع زاویه هایش برابر با دو قائمه است و خاصیت مربّع این است كه مجموع زوایایش برابر با چهار قائمه است معنایش این نیست كه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 171
به آن، خاصیت دو قائمه داشتن، و به این، خاصیت چهار قائمه داشتن را اعطا كرده اند. لهذا این پرسش جا ندارد كه چرا به مثلث ستم كرده اند و خاصیت چهار قائمه را نداده اند. نه، مثلث جز همان خاصیت معیّن را نمی تواند داشته باشد، مثلث را كسی مثلث نكرده است، یعنی چنین نیست كه مثلث قبلاً در وضع دیگری بوده و خواصی دیگر داشته است و كسی آمده او را تبدیل به مثلث كرده است؛ و یا مثلث و مربع و غیره در یك مرحله از مراحل هستی خود و در یك مرتبه از مراتب واقعیت خود فاقد همه ی خواص بوده اند و بعد یك قدرت قاهره ای آمده است و این خواص را میان آنها تقسیم كرده است و دلش خواسته كه به مجموع زوایای مثلث خاصیت تساوی با دو قائمه را بدهد و به مجموع زوایای مربع خاصیت تساوی با چهار قائمه را، تا این پرسش پیش آید كه چرا تبعیض شده است؟ و مثلث به زبان حال، اعتراض كند كه به من جفا شده و باید به من هم خاصیتی مانند خاصیت مربع داده می شد.

تفاوت موجودات جهان نیز همینطور است. اینكه جمادات، رشد و درك ندارند و گیاهان رشد دارند و درك ندارند و حیوان، هم رشد دارد و هم درك دارد، ذاتی مرتبه ی وجود جماد و نبات و حیوان است، نه آنكه همه اول یكسان بوده اند، و بعد آفریدگار به یكی خاصیت درك و رشد را داده است و به دیگری هیچ كدام را نداده است و به سومی یكی را داده و یكی را نداده است. بو علی سینا جمله ی معروفی دارد كه مبیّن همین حقیقت است. وی گفته است:

ما جعل اللّه المشمشة مشمشة بل اوجدها.
«خدا زردآلو را زردآلو نكرده است، بلكه زردآلو را ایجاد كرده است. »
زردآلو برای مثال ذكر شده است، منظور، همه ی موجودات است. خدا اشیاء را آفریده است و آنها ذاتاً اختلاف دارند. خدا زردآلو را آفریده، سیب را آفریده، انار را آفریده و هكذا، ولی چنین نبوده كه قبلاً همه ی آنها یكنواخت بوده اند و خدا بین آنها اختلاف برقرار ساخته است.

خدا زمان را آفریده است. زمان خاصیت معیّنی دارد، گذشته و حال و آینده در آن هست. خدا زمان را چگونه آفرید؟ آیا اول زمان را مانند یك گلوله ی نخ به صورت یك مجموعه كه همه ی اجزاء آن با هم است آفریده و سپس آن را كش داده و باز كرده و به صورت فعلی در آورده است؟ و نیز جسم را آفرید. آیا اول جسم را بدون كشش و امتداد و حجم آفرید و بعد به آن، كشش و حجم داد؟ یا آفریدن جسم مساوی است با
مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 172
آفریدن كشش و امتداد و بعد و حجم و تقدّم و تأخّر؛ میان آفریدن جسم و آفریدن كشش و امتداد، دوگانگی نیست.

قرآن كریم در اینجا تعبیر بسیار لطیفی دارد؛ از زبان موسی بن عمران (علیه السلام) نقل می كند كه وقتی فرعون از وی و برادرش هارون می پرسد كه پروردگار شما كیست؟ موسی (ع) جواب می دهد:

رَبُّنَا اَلَّذِی أَعْطی كُلَّ شَیْ ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدی [1].

«پروردگار ما آن كسی است كه به هر چیز، آفرینش خاص آن چیز را داده است و سپس آن را به سوی هدف رهبری كرده است» .
نكته ی جالبی كه مورد نظر است از كلمه ی «خلقه» استفاده می شود. از اضافه ی به ضمیر، چنین استنباط می شود كه هر چیز، خلقت خاصی دارد كه مال خود او است، یعنی هر چیز فقط گونه ای خاص از وجود را می تواند بپذیرد و بس؛ و خدا همان خلقت خاص را به آن می دهد. نباید پنداشت كه اشیاء، طور دیگری بوده اند و خدا آنها را به این صورت كه هستند درآورده است؛ و یا لااقل امكان داشته كه طور دیگر و خلقتی به گونه ای دیگر، بهتر یا بدتر از اینكه دارند داشته باشند و خداوند این گونه ی بالخصوص را، علی رغم آن امكانات، برگزیده است. حقیقت این است كه جهان تنها به همین جور كه هست امكان وجود داشته است و هر جزء از اجزاء جهان نیز آفرینش معیّنی درباره ی آن امكان داشته است و خدا همان آفرینش را به آن داده است.

قرآن، این مطلب را با یك تمثیل لطیف بسیار عالی بیان كرده است. قرآن به آب باران كه از بالا می ریزد و تدریجاً سیل تشكیل می دهد و آب در بستر نهرها و جویها و رودخانه های مختلف قرار می گیرد مثل می زند؛ می فرماید:

أَنْزَلَ مِنَ اَلسَّماءِ ماءً فَسالَتْ أَوْدِیَةٌ بِقَدَرِها [2].

«خدا از آسمان آبی فرود آورد و هر رودخانه ای به قدر ظرفیّت خودش سیلان یافت» .
یعنی رحمت پروردگار، هیچ موجود مستعدّی را محروم نمی سازد، ولی استعداد و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 173
ظرفیّت موجودات هم یكسان نیست؛ استعدادها مختلف است، هر ظرفی به قدری كه گنجایش دارد از رحمت خدا لبریز می گردد.

این نكته همان مطلبی است كه در بخش دوم، تحت عنوان «راز تفاوتها» بیان كردیم، تكرارش در اینجا- علاوه بر فایده ی تكمیل- برای این بود كه توهّم نشود كه در آفرینش جهان، اصالت جمع در نظر گرفته شده است و برای زیبایی مجموعه، به بعضی از اجزاء ستم شده است. نه، در اینجا، مجموعه ای زیبا پدید آمده كه زیبایی آن، رهین اختلافها و تفاوتها است و در عین حال تفاوتها هم از نوع تبعیض و ظلم نیست؛ هم حقّ فرد رعایت گردیده و هم صلاح جمع.

كسانی كه در پاسخ اشكال «شرور» تنها به جنبه ی لزوم تفاوت در نظام كل توجه كرده اند، پاسخشان ناقص است زیرا جزء ناقص حق دارد اعتراض كند كه حالا كه لازم است در نظام كل یكی كامل باشد و یكی ناقص، چرا من ناقص آفریده شدم و دیگری كامل؟ چرا كار برعكس نشد؟ همچنین ممكن است «زشت» اعتراض كند كه حالا كه لازم است در نظام آفرینش، هم زشت باشد و هم زیبا، چرا من زشت باشم و دیگری زیبا؟ چرا كار برعكس نشد؟ وقتی كه امر دایر است كه یكی بهره ی وجودی كمتر بگیرد و یكی بهره ی وجودی بیشتر، چه مرجّحی هست كه فی المثل «الف» بهره ی بیشتری دریافت دارد و «ب» بهره ی كمتری؟ علی هذا صرف اینكه بگوییم در نظام كلّ جهان، وجود زشت و زیبا، كامل و ناقص، توأما ضروری است اشكال را حل نمی كند؛ این مطلب نیز باید ضمیمه و اضافه گردد كه در عین حال هر موجودی از موجودات و هر جزئی از اجزاء جهان، حظّ و حقّ خود را كه امكان داشته دریافت دارد دریافت كرده است.

به عبارت دیگر مسأله ی «فایده» ، «مصلحت» ، «حكمت» كه برای شرور و بدیها ذكر می شود همه فرع بر این است كه به آن حقیقت پی ببریم كه رابطه ی علل و اسباب با معلولات و مسبّباتشان، و رابطه ی مقدّمات با نتایج، و رابطه ی مغیاها با غایتها ضروری است و سنن الهی لا یتغیّر است.


[1] . طه/50
[2] . رعد/17
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است