در
کتابخانه
بازدید : 485066تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
عدل الهی
Expand مقدّمه مقدّمه
Expand <span class="HFormat">بخش اول: </span>عدل بشری و  عدل الهی بخش اول: عدل بشری و عدل الهی
Expand <span class="HFormat">بخش دوم: </span>حلّ مشكل بخش دوم: حلّ مشكل
Expand <span class="HFormat">بخش سوم</span>تبعیض هابخش سومتبعیض ها
Expand <span class="HFormat">بخش چهارم: </span>شروربخش چهارم: شرور
Collapse <span class="HFormat">بخش پنجم: </span>فوائد شروربخش پنجم: فوائد شرور
Expand <span class="HFormat">بخش ششم: </span>مرگ ومیرهابخش ششم: مرگ ومیرها
Expand <span class="HFormat">بخش هفتم: </span>مجازاتهای اخروی بخش هفتم: مجازاتهای اخروی
Expand <span class="HFormat">بخش هشتم: </span>شفاعت بخش هشتم: شفاعت
Expand <span class="HFormat">بخش نهم: </span>عمل خیر از غیر مسلمان بخش نهم: عمل خیر از غیر مسلمان
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
گذشته از اینكه بدیها، در جلوه دادن به زیباییها و در پدید آوردن یك مجموعه ی عالی، رل مهمی دارند، مطلب اساسی دیگری در رابطه ی بدی و خوبی نیز وجود دارد.

بین آنچه ما به عنوان مصیبت و بدی می خوانیم و آنچه به نام كمال و سعادت
مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 174
می شناسیم رابطه ی علّیّ و معلولی وجود دارد. بدیها مادر خوبیها و زاینده ی آنها هستند.

این سومین اثر مفید بدیها است.

نخستین اثر، این بود كه وجود بدیها و زشتیها در پدید آوردن مجموعه ی زیبای جهان، ضروری است. اثر دوم این بود كه حتی زیباییها، جلوه ی خود را از زشتیها دریافت می كنند و اگر زشتی و بدی وجود نمی داشت زیبایی و خوبی نیز مفهوم نداشت؛ به این معنی كه زیبایی زیبا در احساس، رهین وجود زشتی زشتها و پدید آمدن مقایسه بین آنها است.

اكنون سومین اثر بدیها و بدبختیها را تحت این عنوان شرح می دهیم كه زشتیها، مقدمه ی وجود زیباییها و آفریننده و پدیدآورنده ی آنها می باشند. در شكم گرفتاریها و مصیبتها، نیكبختیها و سعادتها نهفته است همچنانكه گاهی هم در درون سعادتها، بدبختیها تكوین می یابند و این، فرمول این جهان است:

یُولِجُ اَللَّیْلَ فِی اَلنَّهارِ وَ یُولِجُ اَلنَّهارَ فِی اَللَّیْلِ [1].

«خدا شب را در شكم روز فرو می برد و روز را در شكم شب» .
ضرب المثل معروفی كه می گوید: «پایان شب سیه سپید است» تلازم قطعی بین تحمّل رنج و نیل به سعادت را بیان می كند، گویی سپیدیها از سیاهیها زاییده می شوند، همچنانكه سفیدیها نیز در شرایط انحرافی، سیاهی تولید می كنند.

هگل، فیلسوف معروف آلمانی قرن نوزدهم سخنی دارد كه از این نظر قابل توجه است. می گوید:
«نزاع و شر، امور منفی ناشی از خیال نیستند؛ بلكه امور كاملاً واقعی هستند و در نظر حكمت، پلّه های خیر و تكامل می باشند. تنازع، قانون پیشرفت است. صفات و سجایا در معركه ی هرج و مرج و اغتشاش عالم، تكمیل و تكوین می شوند و شخص فقط از راه رنج و مسئولیّت و اضطرار به اوج علوّ خود می رسد. رنج هم امری معقول است و علامت حیات و محرّك اصلاح می باشد. شهوات نیز در بین امور معقول برای خود جایی دارند؛ هیچ امر بزرگی بدون شهوت به كمال خود نرسیده است و حتی جاه طلبی ها و خودخواهیهای ناپلئون بدون اراده ی او به پیشرفت اقوام كمك كرده است. زندگی برای سعادت (آرامش و رضایت حاصل از آن) نیست، بلكه برای تكامل است. تاریخ جهان، صحنه ی سعادت و خوشبختی نیست، دوره های
مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 175
خوشبختی صفحات بی روح آن را تشكیل می دهد؛ زیرا این دوره ها ادوار توافق بوده اند و چنین رضایت و خرسندی گران بار، سزاوار یك مرد نیست. تاریخ در ادواری درست شده است كه تناقضات عالم واقع به وسیله ی پیشرفت و تكامل حل شده است. » [2]
قرآن كریم برای بیان تلازم سختیها و آسایشها می فرماید:

فَإِنَّ مَعَ اَلْعُسْرِ یُسْراً، `إِنَّ مَعَ اَلْعُسْرِ یُسْراً [3].

«پس حتما با سختی، آسانیی است، حتما با سختی آسانیی است» .
قرآن نمی فرماید كه بعد از سختی، آسانیی است؛ تعبیر قرآن این است كه با سختی، آسانیی است، یعنی آسانی در شكم سختی و همراه آن است؛ و به قول مولوی: «ضد اندر ضد پنهان مندرج» .

زندگی در مردن و در محنت است
آب حیوان در درون ظلمت است
اینجا نكته ی لطیفی هست كه فهم آن به نقل تمام آیات این سوره بستگی دارد:

بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ
`أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ. `وَ وَضَعْنا عَنْكَ وِزْرَكَ. `اَلَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَكَ. `وَ رَفَعْنا لَكَ ذِكْرَكَ.

`فَإِنَّ مَعَ اَلْعُسْرِ یُسْراً. `إِنَّ مَعَ اَلْعُسْرِ یُسْراً. `فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ. `وَ إِلی رَبِّكَ فَارْغَبْ
[4].

روی سخن با شخص پیغمبر اكرم (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) است. این سوره، خاصّ آن حضرت است:

«به نام خدای رحمان رحیم» .

«آیا به تو، سعه ی صدر ندادیم؟ باری كه پشت تو را خم كرده بود از دوشت برگرفتیم، آوازه ات را بلند ساختیم؛ پس:

حتماً با سختی آسانیی همراه است، حتماً با سختی آسانیی قرین است. پس زمانی كه آسوده شدی به كوشش پرداز و بسوی پروردگار خویشتن متوجه شو. »
مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 176
این سوره با لحنی پر از عطوفت، خاطر شریف رسول اكرم (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) را كه گویی از ناملایمات آزرده گشته بود نوازش می دهد، گوشزد می كند كه چگونه خدا بار سنگین وی را از دوشش برداشته و سختیش را مبدّل به آسانی كرده است؛ آنگاه به شیوه ی علوم تجربی از یك جریان واقع شده و مشهود استنتاج كرده می گوید: «پس، با سختی آسانیی هست» یعنی از اینكه در گذشته باری بر دوش تو بود و ما آن را برداشتیم و نامت را بلند ساختیم و به تو بردباری و قدرت تحمل دادیم، چنین نتیجه بگیر كه: «حتماً با هر سختی آسانیی هست. »
سپس برای تثبیت نتیجه و اطمینان دادن به قطعی بودن آن، تكرار می كند كه آری: «با سختی آسانیی هست. »
نكته ی جالب این است كه بعد از نتیجه گرفتن این فرمول كلّی، خطمشی آینده را نیز بر همین اساس تعیین می فرماید؛ می گوید:

«پس وقتی فراغت یافتی، به كوشش پرداز» .

یعنی چون آسانی در شكم تعب و رنج قرار داده شده است، پس هر وقت فراغت یافتی خود را مجدّدا به زحمت بینداز و كوشش را از سر بگیر.

این خصوصیّت، مربوط به موجودات زنده، بالاخص انسان است كه سختیها و گرفتاریها مقدمه ی كمالها و پیشرفتهاست. ضربه ها، جمادات را نابود می سازد و از قدرت آنان می كاهد ولی موجودات زنده را تحریك می كند و نیرومند می سازد.

«بس زیادتها كه اندر نقصها است. »
مصیبتها و شدائد برای تكامل بشر ضرورت دارند. اگر محنتها و رنجها نباشد بشر تباه می گردد. قرآن كریم می فرماید:

لَقَدْ خَلَقْنَا اَلْإِنْسانَ فِی كَبَدٍ [5].

«همانا انسان را در رنج و سختی آفرینش داده ایم» .
آدمی باید مشقّتها تحمل كند و سختیها بكشد تا هستی لایق خود را بیابد. تضاد و كشمكش، شلاّق تكامل است. موجودات زنده با این شلاّق راه خود را به سوی كمال می پیمایند. این قانون، در جهان نباتات، حیوانات و بالاخص انسان صادق است.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 177
امیر المؤمنین علی (ع) در یكی از نامه های خود كه به عثمان بن حنیف، فرماندار خویش در بصره نوشته اند این قانون بیولوژیك را گوشزد می كنند كه: در ناز و نعمت زیستن و از سختیها دوری گزیدن، موجب ضعف و ناتوانی می گردد، و برعكس، زندگی كردن در شرایط دشوار و ناهموار، آدمی را نیرومند و چابك می سازد و جوهر هستی او را آبدیده و توانا می گرداند. این پیشوای بزرگ در این نامه، فرماندار خود را نكوهش می كند كه چرا در مجالس شب نشینی اشراف شركت كرده و در محفلی كه بینوایان را در خود نپذیرفته و تنها ثروتمندان را در خود جای داده است گام نهاده است؛ و به همین مناسبت زندگی ساده ی خویش را شرح می دهد و از پیروان خود و مخصوصاً اعضای دولت خود می خواهد كه به شیوه ی او تأسّی جویند.

آنگاه برای اینكه راه بهانه جوئی را ببندد توضیح می دهد كه شرایط ناهموار و تغذیه ی ساده، از نیروی انسان نمی كاهد و قدرت را تضعیف نمی كند. درختان بیابانی كه از مراقبت و رسیدگی مرتّب باغبان محروم می باشند، چوب محكمتر و دوام بیشتری دارند، برعكس، درختان باغستانها كه دائماً مراقبت شده اند و باغبان به آنها رسیدگی كرده است، نازك پوست تر و بی دوام ترند:

ألا و إنّ الشّجرة البرّیّة اصلب عودا، و الرّوائع الخضرة ارق جلودا، و النّباتات البدویّة اقوی و قودا و ابطأ خمودا [6].
خداوند متعال در قرآن كریم می فرماید:

وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَیْ ءٍ مِنَ اَلْخَوْفِ وَ اَلْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ اَلْأَمْوالِ وَ اَلْأَنْفُسِ وَ اَلثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ اَلصّابِرِینَ [7].

«حتما شما را با اندكی از ترس، گرسنگی و آفت در مالها و جانها و میوه ها می آزماییم، و مردان صبور و با استقامت را مژده بده»
یعنی بلاها و گرفتاریها برای كسانی كه مقاومت می كنند و ایستادگی نشان می دهند، سودمند است و اثرات نیكی در آنان به وجود می آورد، لذا در چنین وضعی باید به آنان مژده داد.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 178
خدا برای تربیت و پرورش جان انسانها دو برنامه ی تشریعی و تكوینی دارد و در هر برنامه، شدائد و سختیها را گنجانیده است. در برنامه ی تشریعی، عبادات را فرض كرده و در برنامه ی تكوینی، مصائب را در سر راه بشر قرار داده است. روزه، حج، جهاد، انفاق، نماز، شدائدی است كه با تكلیف ایجاد گردیده و صبر و استقامت در انجام آنها موجب تكمیل نفوس و پرورش استعدادهای عالی انسانی است. [8]گرسنگی، ترس، تلفات مالی و جانی، شدائدی است كه در تكوین پدید آورده شده است و بطور قهری انسان را در بر می گیرد.


[1] . حج/61، لقمان/29، فاطر/13، حدید/6
[2] . «تاریخ فلسفه» ویل دورانت، ترجمه ی دكتر عبّاس زریاب خوئی، ص 249- 250
[3] . انشراح/5 و 6
[4] . سوره ی انشراح.
[5] . بلد/4
[6] . نهج البلاغه، نامه ی 45
[7] . بقره/155
[8] . این مطلب با نفی حرج و دشواری در دین كه جزء مطالب مسلّم و قطعی است منافات ندارد؛ زیرا مقصود از نفی حرج این نیست كه در دین، تمرین و تكلیف وجود ندارد؛ بلكه مقصود این است كه در دین، دستورهایی كه مانع پیشرفت انسان باشد و مزاحم فعالیت صحیح باشد وجود ندارد. قوانین دینی طوری وضع شده است كه نه دست و پاگیر است و نه تنبل پرور.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است