در
کتابخانه
بازدید : 130865تاریخ درج : 1391/03/21
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
سرنوشت! قضا و قدر! كلمه ای رعب آورتر و هراس انگیزتر از این دو كلمه، پرده ی گوش بشر را به حركت نیاورده است.

هیچ چیز به اندازه ی اینكه انسان آزادی خود را از دست رفته و خویشتن را مقهور و محكوم نیرومندتر از خود مشاهده كند و تسلّط مطلق و بی چون و چرای او را بر خود احساس كند، روح او را فشرده و افسرده نمی سازد.

می گویند بالاترین نعمتها آزادی است و تلخ ترین دردها و ناكامیها احساس مقهوریّت است؛ یعنی اینكه انسان، شخصیّت خود را لگدكوب شده و آزادی خود را به تاراج رفته ببیند و خود را در برابر دیگری مانند گوسفند در اختیار چوپان مشاهده كند و خواب و خوراك و موت و حیات خویش را در دست اقتدار او ببیند.

آن «تسلیم و رضا» كه از نبودن «چاره» و مقهور دیدن خود «در كف شیر نر خونخواره ای» پیدا شود، از هر آتشی برای روح آدمی گدازنده تر است.

این در صورتی است كه انسان خود را مقهور و محكوم انسانی دیگر زورمندتر یا حیوانی قوی پنجه تر از خود مشاهده كند. امّا اگر آن قدرت مسلّط یك قدرت نامرئی و مرموز باشد و تصوّر خلاصی از آن و تسلّط بر آن، تصوّر امر محال باشد چطور؟ مسلّما صد درجه بدتر.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 366
یكی از مسائلی كه توجّه بشر را همیشه به خود جلب كرده است این است كه آیا جریان كارهای جهان طبق یك برنامه و طرح قبلی غیر قابل تخلّف صورت می گیرد و قدرتی نامرئی، ولی بی نهایت مقتدر، به نام سرنوشت و قضا و قدر بر جمیع وقایع عالم حكمرانی می كند و آنچه در زمان حاضر در حال صورت گرفتن است و یا در آینده صورت خواهد گرفت در گذشته، معیّن و قطعی شده است و انسان مقهور و مجبور به دنیا می آید و از دنیا می رود؟ یا اصلا و ابدا چنین چیزی وجود ندارد و گذشته هیچ نوع تسلّطی بر حال و آینده ندارد و انسان كه یكی از موجودات این جهان است، حرّ و آزاد و مسلّط بر مقدّرات خویشتن است؟ یا فرض سوّمی در كار است و آن اینكه سرنوشت، در نهایت اقتدار بر سراسر وقایع جهان حكمرانی می كند و نفوذش بر سراسر هستی بدون استثناء گسترده است؛ در عین حال این نفوذ غیر قابل رقابت و مقاومت ناپذیر، كوچكترین لطمه ای به حرّیت و آزادی بشر نمی زند. اگر اینچنین است، چگونه می توان آن را توجیه كرد و توضیح داد؟ مسأله ی سرنوشت یا قضا و قدر از غامض ترین مسائل فلسفی است و به علل خاصّی، كه بعدا توضیح داده خواهد شد، از قرن اوّل هجری در میان مفكّرین اسلامی طرح شد. عقاید مختلفی كه در این زمینه ابراز شد، سبب صف بندیها و كشمكشها و پیدایش فرقه ها و گروههایی در جهان اسلام گردید. پیدایش عقاید گوناگون و فرقه های مختلف بر مبنای آن عقاید، در طول این چهارده قرن آثار شگرفی در جهان اسلام داشته است.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است