در
کتابخانه
بازدید : 130884تاریخ درج : 1391/03/21
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
تاریخ نشان می دهد كه مسأله ی قضا و قدر در زمان بنی امیّه مستمسك قرص و محكمی بوده برای سیاستمداران اموی. آنها جدّاً از مسلك جبر طرفداری می كردند و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 376
طرفداران اختیار و آزادی بشر را به عنوان مخالفت با یك عقیده ی دینی می كشتند یا به زندان می انداختند، تا آنجا كه این جمله معروف شد: «الجبر و التّشبیه امویّان، و العدل و التّوحید علویان» .
قدیمترین كسانی كه مسأله ی اختیار و آزادی بشر را در دوره ی اموی عنوان كردند و از عقیده ی آزادی و اختیار بشر حمایت كردند، مردی از اهل عراق به نام معبد جهنی و مرد دیگری از اهل شام معروف به غیلان دمشقی بودند. این دو نفر به راستی و درستی و صدق و ایمان شناخته می شدند. معبد به همراهی ابن اشعث خروج كرد و به دست حجّاج كشته شد و غیلان نیز پس از آنكه حرفهایش به گوش هشام بن عبد الملك رسید، به دستور هشام دستها و پاهایش را بریده، سپس او را به دار آویختند.

در كتاب تاریخ علم كلام تألیف شبلی نعمان جلد اوّل صفحه ی 14 می نویسد:

«اگر چه برای اختلاف عقاید تمام عوامل و اسباب فراهم بود، لكن آغاز آن از سیاست و پولتیك یا مقتضیات مملكتی بوده. در زمان امویان چون بازار سفّاكی رواج داشت، قهرا در طبایع شورش پیدا می شد؛ لكن هر وقت كلمه ی شكایتی از زبان كسی در می آمد، طرفداران حكومت حواله به تقدیر كرده و او را ساكت و خاموش می كردند كه آنچه می شود، مقدّر و مرضیّ خداست و نباید هیچ دم زد: آمنّا بالقدر خیره و شرّه. در زمان حجّاج، معبد جهنی كه از تابعین بود و بسیار دلیر و راستگو بود، یك روز از استاد خود حسن بصری پرسید: اینكه از طرف بنی امیّه مسأله ی قضا و قدر را پیش می كشند، تا كجا این حرف راست است و درست؟ او گفت: ایشان دشمنان خدا هستند، دروغ می گویند. »
عبّاسیان هر چند سیاستشان با امویان مخالف بود و گروهی از آنها، بالاخصّ مأمون و معتصم، از معتزله كه یكی از عقایدشان آزادی و اختیار بشر بود حمایت كردند، امّا از زمان متوكّل به بعد ورق برگشت و از عقاید اشاعره كه از آن جمله مسأله ی جبر است، حمایت كردند و از آن به بعد مذهب اشعری، مذهب رایج و عمومی جهان اسلام شد.

بدون شكّ رواج و نفوذ مذهب اشعری در عالم اسلام آثار زیادی گذاشت. فرق دیگر مانند شیعه هر چند رسماً از آنها تبعیّت نمی كردند. امّا از نفوذ عقاید آنها مصون نماندند. لهذا با آنكه مكتب شیعی با مكتب اشعری مخالف است- و البتّه با مكتب معتزلی هم صد در صد موافق نیست- در ادبیّات عربی و فارسی شیعی، آن اندازه كه از
مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 377
محكوم بودن بشر در برابر سرنوشت سخن رفته از آزادی و اختیار سخن نرفته است با آنكه طبق تصریحات پیشوایان شیعه، یعنی ائمّه ی اهل بیت (علیهم السّلام) ، قضا و قدر عمومی با اختیار و آزادی بشر منافات ندارد.

سرّ اینكه كلمه ی سرنوشت یا قضا و قدر رعب آور و هراس انگیز شده است، این است كه در اثر تفوّق و تسلّط مكتب اشعری بر جهان اسلام و تحت نفوذ قرار دادن ادبیّات اسلامی، این كلمات و كلماتی امثال اینها مرادف با جبر و عدم آزادی و تسلّط بی منطق یك قدرت نامرئی بر انسان و اعمال و افعال او معرّفی شده است.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است