در
کتابخانه
بازدید : 130871تاریخ درج : 1391/03/21
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
در اخبار و روایاتی كه از رسول اكرم (ص) یا ائمّه ی اطهار (ع) رسیده است، مطلبی به این مضمون به چشم می خورد: اگر قضا و قدر بیاید، اسباب و علل مخصوصا عقل و قوّه ی تدبیر انسان از كار می افتد. این مطلب در ادبیّات فارسی و عربی به همین مضمون منعكس است.

در جامع الصّغیر چندین حدیث در این معنی از رسول اكرم نقل می كند، از آن جمله:

انّ اللّه اذا اراد امضاء امر نزع عقول الرّجال حتّی یمضی امره، فاذا امضاه ردّ الیهم عقولهم و وقعت النّدامة.

هرگاه خدا بخواهد كاری به انجام رسد خردهای مردم را از آنها جدا می كند تا وقتی كه امر خود را به انجام رساند. همین كه به انجام رساند، خردهای آنها را به آنها بازمی گرداند و در این وقت است كه پشیمانی صورت می گیرد.
در تحف العقول صفحه ی 442 از امام رضا (ع) نقل می كند:
مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 408
اذا اراد اللّه امرا سلب العباد عقولهم فانفذ امره و تمّت ارادته، فاذا انفذ امره ردّ الی كلّ ذی عقل عقله فیقول كیف ذا؟ و من این ذا؟ هرگاه خدا چیزی را بخواهد عقلهای بندگان را از آنها سلب می كند و حكم خود را اجرا می كند و خواسته ی خود را به پایان می رساند. همین كه حكم خود را اجرا كرد عقل هر صاحب عقل را به او بر می گرداند؛ آنگاه او مرتّب می گوید: چگونه شد كه این كار شد؟ از كجا این كار صورت گرفت؟
مولوی می گوید:

چون قضا آید نماند فهم و رای
كس نمی داند قضا را جز خدای
چون قضا آید فروپوشد بصر
تا نداند عقل ما پا را ز سر
زان امام المتّقین داد این خبر
گفت اذا جاء القضا عمّی البصر
چون قضا بگذشت خود را می خورد
پرده بدریده گریبان می درد
*
چون قضا آید نبینی غیر پوست
دشمنان را بازنشناسی ز دوست
*
چون قضا آید طبیب ابله شود
و آن دوا در نفع هم گمره شود
اشكالی كه در اینجا به نظر می آید این است كه در این بیانات قضا و قدر به عنوان ناقض و باطل كننده ی اصل علّیت عمومی و به عنوان عاملی در مقابل سایر عوامل جهان- ولی قوی تر و نیرومندتر از آنها- ذكر شده است و این با آنچه در گذشته گفته شد كه قضای الهی هیچ چیزی را جز از مجرای علل و اسباب خود ایجاب نمی كند و در زبان حدیث نیز تأیید شده، منافات دارد.

در حدیث است:

ابی اللّه ان یجری الامور الاّ باسبابها-
یا:
ابی اللّه ان یجری الاشیاء الاّ باسباب- فجعل لكلّ شی ء سببا و لكلّ سبب شرحا و جعل لكلّ شرح علما و جعل لكلّ علم بابا
مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 409
ناطقا [1].

خداوند امتناع دارد كه امور عالم را جاری كند مگر از طریق وسائط و اسبابی.

خداوند برای هر چیز سببی و برای هر سبب حكمتی و برای هر حكمتی دانشی و برای هر دانشی دروازه ی گویایی قرار داده است.
اشكال دیگر اینكه آنچه در این بیانات آمده با عمومیّت قضا و قدر، با اینكه هیچ چیزی خارج از حوزه ی قضا و قدر نیست و قرآن كریم- چنانكه در گذشته یاد كردیم- با كمال صراحت آن را تأیید می كند، منافات دارد. اگر همه چیز و همه ی جریانات به قضا و قدر الهی است، پس لحظه ای نیست كه قضا و قدر الهی نباشد. پس «اگر قضا و قدر بیاید» یعنی چه؟ پس گذشته از اینكه مضمون احادیث و ابیات بالا با اصل علّیت عمومی مناقض است، با عمومیّت قضا و قدر نیز مناقض است؛ می رساند كه قضا و قدر الهی در مواقع خاص و استثنایی پا به میان می گذارد و اگر استثنائاً پا به میان گذاشت همه چیز از كار می افتد، عقلها از سرها می پرد، چشمها كور می شود، دواها از اثر می افتد، سركنگبین صفرا می افزاید و روغن بادام خشكی می نماید. . .

اكنون چه باید گفت؟ آیا این اخبار و روایات با متن اسلام قابل انطباق نیست و ساخته ی جبری مذهبان است، یا توجیه و تفسیر صحیحی دارد؟ به عقیده ی این جانب این اخبار و روایات ناظر به یك مطلب صحیحی است؛ نه با اصل علّیت عمومی منافی است و نه با عمومیّت قضا و قدر؛ ناظر به نظام كلّی عالم و مجموع علل و اسباب اعمّ از مادّی و معنوی است؛ ناظر به مواردی است كه علل و اسباب معنوی علل و اسباب مادّی را تحت الشّعاع قرار می دهد.

در فصل پیش گفتیم كه علل و اسباب را تنها در ابعاد مادّی نباید محصور كرد.

نظام أتمّ، از مجموع علل و اسباب آشكار و نهان تشكیل شده است. همان طوری كه علل مادّی و محسوس، بعضی بعض دیگر را خنثی می كنند و از كار می اندازند، در مواقع خاصّی تحت تأثیر علل معنوی نیز از كار می افتند.

كسی كه تنها علل مادّی و محسوس را می بیند خیال می كند سبب منحصر به همین چیزهاست؛ نمی داند كه هزاران علل و اسباب دیگر نیز ممكن است به حكم
مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 410
قضا و قدر الهی در كار باشند و آنگاه كه آن علل و اسباب پا به میان گذاشتند، اسباب و علل مادّی را خنثی و بی اثر می كنند.

در خود قرآن كریم این مطلب به بیانی بلیغ تر و رساتر از آنچه در زبان اخبار و احادیث آمده است بیان شده است.

در جریان جنگ بدر می فرماید:

وَ إِذْ یُرِیكُمُوهُمْ إِذِ اِلْتَقَیْتُمْ فِی أَعْیُنِكُمْ قَلِیلاً وَ یُقَلِّلُكُمْ فِی أَعْیُنِهِمْ لِیَقْضِیَ اَللّهُ أَمْراً كانَ مَفْعُولاً وَ إِلَی اَللّهِ تُرْجَعُ اَلْأُمُورُ [2].

یاد كن آن زمان را كه خداوند آنها (خصم) را هنگامی كه با آنها برخوردید در چشم شما اندك و شما را در چشم آنها اندك نمایاند، برای اینكه به انجام رساند چیزی را كه شدنی بوده است. همه ی كارها به خداوند بازگردانده می شود.
این جریان یكی از موارد تقدّم پیدا كردن علل معنوی بر علل مادّی است.

هنگامی كه قومی در اثر گام برداشتن در راه درستی و صلاح، شایستگی تأیید و نصرت پیدا كنند و قومی دیگر برعكس مستحقّ خذلان و نابودی گردند، نظام متقن و أتمّ و اكمل جهان، قوم اوّل را با همه ی كمبود وسایل و تجهیزات مادّی تحت حمایت خود قرار می دهد و قوم دوّم را با همه ی وسایل و اسباب مادّی به زوال محكوم می كند.

و نیز قرآن كریم می فرماید:

وَ مَنْ یَتَوَكَّلْ عَلَی اَللّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اَللّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اَللّهُ لِكُلِّ شَیْ ءٍ قَدْراً [3].

آن كس كه در راه حقّ به خدا اعتماد كند، خداوند او را بس است. خدا فرمان و حكم خود را به نتیجه می رساند. خداوند برای هر چیزی قدر و اندازه و حدّی قرار داده است.
در این آیه ی كریمه با اینكه با جمله یقَدْ جَعَلَ اَللّهُ لِكُلِّ شَیْ ءٍ قَدْراًبه نظام عالم و اینكه هیچ چیز به گزاف صورت نمی گیرد و هر چیز در مرتبه ی خود قرار دارد، تصریح شده،
مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 411
یعنی نظام اسباب و مسبّبات به رسمیّت شناخته شده است، در عین حال می فرماید خداوند فرمان خود را به نتیجه می رساند؛ یعنی آنجا كه پای روابط معنوی و تأییدات غیبی به میان می آید، جریان دیگری پیش می آید و علل و اسباب ظاهری بی اثر می گرداند.


[1] . مجمع البحرین، مادّه ی سبب.
[2] . انفال/44.
[3] . طلاق/2.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است