در
کتابخانه
بازدید : 109680تاریخ درج : 1391/03/21
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
طرح این بحث به این كیفیّت كه علل گرایشهای مادّی چیست، طبعاً نمودار این است كه ما مدّعی هستیم انسان بالطّبع نمی بایست گرایش مادّی پیدا كند؛ مادّیگری یك جریان مخالف طبیعت و فطرت انسان است و چون بر خلاف اصل است، باید به جستجوی علّت آن پرداخت و از سببی كه آن را بر خلاف اصل و قاعده به وجود آورده كاوش نمود. و به عبارت ساده تر، اعتقاد به خدا حكم سلامت را دارد و گرایش مادّی حكم بیماری را. هیچ گاه از سرّ سلامت نباید پرسید، زیرا سلامت بر طبق مسیر و جریان طبیعی نظام خلقت است؛ امّا اگر دیدیم فردی یا جمعیّتی بیمارند، آنجا باید پرسید: چرا این افراد بیمار شدند؟ چه موجباتی سبب بیماری آنها شده است؟ این نظر ما درست بر خلاف آن است كه در كتب «تاریخ ادیان» معمولاً اظهار نظر می كنند. نویسندگان آن كتب غالباً به دنبال این می گردند كه چرا بشر گرایش دینی پیدا كرد؟ از نظر ما گرایش دینی نیازی به پرسش ندارد. آن، كشش فطرت است، بلكه باید كاوش كرد كه چرا بشر گرایش به بی دینی پیدا كرد؟ فعلا نمی خواهیم این بحث را دنبال كنیم كه آیا دینی بودن یك امر طبیعی است و بی دینی امری غیر طبیعی و یا بر عكس است؟ زیرا از نظر موضوع بحث اصلی، ضرورتی نمی بینیم.

البتّه این مطلب را باید توجّه داشت كه مقصود این نیست كه چون گرایش توحیدی یك گرایش فطری و طبیعی است، آنگاه كه در سطح تعقّلات علمی و فلسفی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 473
طرح می شود هیچ گونه سؤالی به وجود نمی آورد. خیر، مقصود این نیست. این مسأله مانند هر مسأله ی دیگر هر چند مورد تأیید یك غریزه ی فطری باشد، آنگاه كه در سطح تعقّل طرح می شود، طبعاً سؤالات و اشكالات و شكوك و شبهاتی برای مبتدی به وجود می آورد و راه حلهای لذّت بخشی هم در همان سطح دارد. علی هذا ما نمی خواهیم شكوك و شبهاتی كه واقعاً برای افرادی پیش می آید نادیده بگیریم و یا آنها را ناشی از خبث طینت و سوء سریره ی آنها بدانیم. خیر، چنین نیست. پیدایش شكوك و شبهات در این زمینه آنگاه كه بشر می خواهد همه ی مسائل مربوط به این موضوع را حل كند، یك امر طبیعی و عادی است و همین شكوك است كه محرّك بشر به سوی تحقیق بیشتر است. و لهذا ما این نوع شكوك را كه منجر به تحقیق بیشتر می شود، مقدّس می شماریم، زیرا مقدّمه ی وصول به یقین و ایمان و اطمینان است. شك آنگاه بد است كه به صورت وسواس درآید و آدمی را به خود سرگرم كند، آنچنان كه می بینیم بعضی افراد از اینكه می توانند در مسائل تردید كنند لذّت می برند و آخرین منزل سیر فكری خود را تردید و دودلی می دانند. این حالت، حالت بسیار خطرناكی است، بر خلاف حالت اوّل كه مقدّمه ی كمال است. لهذا مكرّر گفته ایم كه شك، گذرگاه خوب و لازمی است امّا توقّفگاه و سرمنزل بدی.

بحث ما اكنون درباره ی افراد یا گروههایی است كه شك را توقّفگاه و آخرین منزل خویش ساختند. به عقیده ی ما ماتریالیسم هر چند خود را یك مكتب جزمی معرّفی می كند، ولی جزء مكاتب شك است. منطق قرآن نیز درباره ی اینها همین است. قرآن می گوید: «حدّ اكثر این است كه دچار برخی شكوك و ظنون هستند، ولی در عمل، آن را به صورت جزم و علم و یقین در می آورند. »
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است