در
کتابخانه
بازدید : 109731تاریخ درج : 1391/03/21
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
كلیسا به خدا تصویر انسانی داد و خدا را در قالب بشری به افراد معرّفی نمود.

افراد تحت تأثیر نفوذ مذهبی كلیسا از كودكی خدا را با همین قالبهای انسانی و مادّی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 480
تلقّی كردند و پس از رشد علمی دریافتند كه این مطلب با موازین علمی و واقعی و عقلی صحیح سازگار نیست. و از طرف دیگر، توده ی مردم طبعا این مقدار قدرت نقّادی ندارند كه فكر كنند ممكن است مسائل مربوط به ماورای طبیعت، مفاهیم معقولی داشته باشد و كلیسا اشتباه كرده باشد. چون دیدند مفاهیم كلیسایی با مقیاسهای علمی تطبیق نمی كند، مطلب را از اساس انكار كردند.

كتابی است به نام اثبات وجود خدا كه مجموعه ای است از چهل مقاله از چهل نفر از دانشمندان متخصّص در رشته های گوناگون كه هر كدام از راه مطالعات تخصّصی خود، برای اثبات خدا استدلال كرده اند. این كتاب به زبان فارسی ترجمه شده است.

از جمله، یكی از آن دانشمندان به نام والتر اسكار لندبرگ بحثی علمی درباره ی خداشناسی می كند و در ضمن بحث، تحقیقی دارد در این زمینه كه چرا عدّه ای، حتّی از دانشمندان، گرایش مادّی پیدا كرده اند. وی دو علّت ذكر می كند كه یك علّتش همین است كه ما ذكر كردیم؛ یعنی نارسایی مفاهیمی كه به این نام و عنوان در خانه یا در كلیسا به افراد یاد می داده اند.

اینكه فقط نام كلیسا را می بریم، به این معنی نیست كه در منابر و مساجد ما همیشه افراد مطّلع و با صلاحیّت، مفاهیم دینی را تعلیم می دهند و می دانند چه تعلیم دهند و با عمق تعلیمات اسلامی آشنا هستند. اینكه فقط نام كلیسا را می بریم یكی بدان جهت است كه بحث در علل گرایشهای مادّی است و این گرایشها در محیطهای مسیحی بوده نه در محیطهای اسلامی- در محیطهای اسلامی هر چه پیدا شده كپیه و تقلیدی بوده و هست از اروپا- دیگر اینكه در محیط اسلامی در سطح فلاسفه و حكمای الهی، مكتبی وجود داشته است كه پاسخگوی اهل تحقیق بوده و مانع بوده كه كار دانشمندان بدانجا بكشد كه در اروپا كشیده شد، ولی در محیطهای كلیسایی چنین مكتبی وجود نداشته است.

به هر حال، آقای والتر اسكار لندبرگ چنین می گوید:

«اینكه توجّه بعضی دانشمندان در مطالعات علمی منعطف به درك وجود خدا نمی شود، علل متعدّدی دارد كه از آن جمله دو علّت را ذكر می كنیم: نخست آنكه غالباً شرایط سیاسی استبدادی یا كیفیّت اجتماعی و یا تشكیلات مملكتی، انكار وجود صانع را ایجاب می كند؛ دوّم آنكه فكر انسانی همیشه تحت تأثیر بعضی اوهام قرار دارد و با آنكه شخص هیچ عذاب روحی و جسمی هم نداشته باشد، باز فكر او
مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 481
در انتخاب و اختیار راه درست كاملا آزاد نیست. در خانواده های مسیحی اغلب اطفال در اوایل عمر به وجود خدایی شبیه انسان ایمان می آورند؛ مثل اینكه بشر به شكل خدا آفریده شده است. این افراد هنگامی كه وارد محیط علمی می شوند و به فرا گرفتن و تمرین مسائل علمی اشتغال می ورزند، این مفهوم انسانگونه و ضعیف از خدا نمی تواند با دلایل منطقی و مفاهیم علمی جور در بیاید و بالنتیجه بعد از مدّتی كه امید هرگونه سازش از بین می رود، مفهوم خدا نیز بكلّی متروك و از صحنه ی فكر خارج می شود. علّت مهمّ این كار آن است كه دلایل منطقی و تعریفات علمی، وجدانیات یا معتقدات پیشین این افراد را عوض نمی كند و احساس اینكه در ایمان به خدا قبلاً اشتباه شده و همچنین عوامل دیگر روانی باعث می شوند كه شخص از نارسایی این مفهوم بیمناك شود و از خداشناسی اعراض و انصراف حاصل كند. » [1]
خلاصه ی سخن: چیزی كه در برخی تعلیمات دینی و مذهبی مشاهده می شود و متأسّفانه كم و بیش در میان خود ما هم هست این است كه در ایام صباوت مفهومی با مشخّصات خاصّی با نام و عنوان خدا به خورد كودك می دهند. كودك وقتی بزرگ می شود و دانشمند می گردد، می بیند چنین چیزی معقول نیست و نمی تواند موجود باشد تا خدا باشد یا غیر خدا. كودك پس از آنكه بزرگ شد، بدون اینكه فكر كند یا انتقاد كند كه ممكن است مفهوم صحیحی برای آن تصوّر كرد، یكسره الوهیّت را انكار می كند. او خیال می كند خدایی را كه انكار می كند همان است كه خداشناسان قبول دارند. پس چون این ساخته شده ی ذهن خود را- كه اوهام عامیانه برایش ساخته اند- قبول ندارد، خدا را قبول ندارد؛ دیگر فكر نمی كند خدای به آن مفهوم را كه او انكار می كند، خداشناسان نیز انكار دارند و انكار او انكار خدا نیست، بلكه انكار همان است كه باید انكار كرد. فلاماریون در كتاب خدا در طبیعت می گوید: كلیسا به این شكل خدا را معرّفی كرد كه: «چشم راستش تا چشم چپش شش هزار فرسخ فاصله دارد» . بدیهی است افرادی كه از دانش بهره ای داشته باشند- و لو بسیار مختصر- به چنین موجودی نمی توانند معتقد شوند.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج1، ص: 482

[1] . اثبات وجود خدا، ص 51.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است