در
کتابخانه
بازدید : 174711تاریخ درج : 1391/03/21
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
برخی از ملل در مرحله ی پرستش، چوب یا سنگ یا فلز یا حیوان یا ستاره یا خورشید یا درخت یا دریا را می پرستیده اند. این نوع از شرك فراوان بوده و هنوز هم در گوشه و كنار جهان یافت می شود. این شرك، شرك در پرستش است و نقطه ی مقابل توحید در عبادت است.

سایر مراتب شرك كه در بالا گفته شد شرك نظری و از نوع شناخت دروغین است، امّا این نوع شرك، شرك عملی و از نوع «بودن» و «شدن» دروغین است.

البتّه شرك عملی نیز به نوبه ی خود مراتب دارد. بالاترین مراتبش كه سبب خروج از حوزه ی اسلام است همان است كه گفته شد و شرك جلی خوانده می شود. امّا انواع شرك خفی وجود دارد كه اسلام در برنامه ی توحید عملی با آنها سخت مبارزه می كند.

بعضی از شركها آن اندازه ریز و پنهان است كه با ذرّه بینهای بسیار قوی نیز به زحمت قابل دیدن است. در حدیث است از رسول اكرم (صلّی اللّه علیه و آله) :

الشّرك اخفی من دبیب الذّرّ علی الصّفا فی اللّیلة الظّلماء، و ادناه یحبّ علی شی ء من الجور و یبغض علی شی ء من العدل و هل الدّین الاّ الحبّ و البغض فی اللّه. قال اللّه إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اَللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْكُمُ اَللّهُ [1].

شرك (راه یافتن شرك) مخفی تر است از رفتن مورچه بر سنگ صاف در شب تاریك.

كمترین شرك این است كه انسان كمی از ظلم را دوست بدارد و از آن راضی باشد و یا كمی از عدل را دشمن بدارد. آیا دین چیزی جز دوست داشتن و دشمن داشتن برای خداست؟ خداوند می فرماید بگو اگر خدا را دوست می دارید مرا (دستورات مرا كه از جانب خداست) پیروی كنید تا خداوند شما را دوست بدارد.

اسلام هر گونه هواپرستی، جاه پرستی، مقام پرستی، پول پرستی، شخص پرستی را شرك می شمارد. قرآن كریم در داستان برخورد موسی و فرعون، جابرانه فرمان
مجموعه آثار شهید مطهری . ج2، ص: 125
راندن فرعون بر بنی اسرائیل را «تعبید» (بنده گرفتن) می خواند. از زبان موسی در جواب فرعون می گوید: وَ تِلْكَ نِعْمَةٌ تَمُنُّها عَلَیَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَنِی إِسْرائِیلَ [2] یعنی تو بنی اسرائیل را بنده ی خود ساخته ای و آنگاه بر من منّت می گذاری كه هنگامی كه در خانه ی تو بودم چنین و چنان شد؟ ! » . بدیهی است كه بنی اسرائیل نه فرعون را پرستش می كردند و نه بردگان فرعون بودند، بلكه صرفا تحت سیطره ی طاغوتی و ظالمانه ی فرعون قرار داشتند كه در جای دیگر از زبان فرعون این غلبه و سیطره ی ظالمانه را نقل می كند كه: «إِنّا فَوْقَهُمْ قاهِرُونَ » [3] آنان زیر دست ما و ما فوق آنها هستیم و قاهر بر آنها. » و هم در جای دیگر از زبان فرعون نقل می كند كه: «وَ قَوْمُهُما لَنا عابِدُونَ [4]یعنی خویشاوندان موسی و هارون (بنی اسرائیل)بندگان ما هستند» . در این آیه ی كریمه كلمه ی «لنا» (از برای ما) بهترین قرینه است بر اینكه مقصود پرستش نیست، زیرا فرضا بنی اسرائیل مجبور به پرستش بودند، فرعون را پرستش می كردند نه همه ی فرعونیان را. آن چیزی كه از ناحیه ی فرعون و همه ی فرعونیان (به اصطلاح قرآن «ملأ» فرعون) بر بنی اسرائیل تحمیل شده بود اطاعت اجباری بود.

علی (علیه السّلام) در خطبه ی «قاصعه» آنگاه كه محكومیّت بنی اسرائیل در چنگال فرعون و تسلّط ظالمانه ی فرعون را شرح می دهد با تعبیر «بنده گرفتن» ذكر می كند، می فرماید:

اتّخذتهم الفراعنة عبیدا فراعنه آنان را عبد خود قرار داده بودند.

آنگاه این بندگی را به این صورت توضیح می دهد:

فساموهم العذاب و جرّعوهم المرار فلم تبرح الحال بهم من ذلّ الهلكة و قهر الغلبة لا یجدون حیلة فی امتناع و لا سبیلا الی دفاع.

فراعنه آنها را تحت شكنجه قرار دادند، جرعه های تلخ، به آنها نوشانیدند، در ذلّت
مجموعه آثار شهید مطهری . ج2، ص: 126
هلاكت كننده و در مقهوریّت ناشی از سلطه ی ظالمانه ی دشمن بسر می بردند و راهی برای خودداری یا دفاع نداشتند.

از همه صریح تر و روشن تر مفاد آیه ی كریمه ی وعده ی خلافت الهی به اهل ایمان است كه می فرماید:

وَعَدَ اَللّهُ اَلَّذِینَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا اَلصّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی اَلْأَرْضِ كَمَا اِسْتَخْلَفَ اَلَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ اَلَّذِی اِرْتَضی لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِكُونَ بِی شَیْئاً [5].

خداوند نوید داده به آنان كه ایمان آورده و شایسته عمل كرده اند كه آنها را خلافت زمین دهد آنچنان كه پیش از آنها به كسانی دیگر خلافت زمین داد، دینی را كه خداوند برای آنها پسندیده است منتشر سازد و ترس آنها را تبدیل به امنیّت نماید.

مرا عبادت كنند و چیزی را شریك من قرار ندهند.

جمله ی آخر این آیه كه ناظر به این است كه آنگاه كه حكومت حق و خلافت الهی برقرار می شود اهل ایمان از قید اطاعت هر جبّاری آزادند، به این صورت بیان شده كه تنها مرا عبادت می كنند و شریكی برای من نمی سازند. از این معلوم می شود كه از نظر قرآن هر اطاعت امری عبادت است، اگر برای خدا باشد اطاعت خداست و اگر برای غیر خدا باشد شرك به خداست.

این جمله عجیب است كه فرمانبرداریهای اجباری كه از نظر اخلاقی به هیچ وجه عبادت شمرده نمی شود از نظر اجتماعی عبادت شمرده می شود. رسول اكرم فرمود:

إذا بلغ بنو العاص ثلثین اتّخذوا مال اللّه دولا و عباد اللّه خولا و دین اللّه دخلا [6].

هرگاه اولاد عاص بن امیّه (جدّ مروان حكم و اكثریّت خلفای اموی) به سی تن رسد، مال خدا را میان خود دست به دست می كنند، بندگان خدا را بنده ی خود قرار می دهند و دین خدا را مغشوش می سازند.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج2، ص: 127
اشاره است به ظلم و استبداد امویان. بدیهی است كه امویان نه مردم را به پرستش خود می خواندند و نه آنها را مملوك و برده ی خود ساخته بودند، بلكه استبداد و جبّاریّت خود را بر مردم تحمیل كرده بودند. رسول خدا (ص) با آینده نگری الهی خود، این وضع را نوعی شرك و رابطه ی «ربّ و مربوبی» خواند.


[1] . تفسیر المیزان(متن عربی) ، ذیل آیه یقُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اَللّهَ فَاتَّبِعُونِی .
[2] . شعراء/22.
[3] . اعراف/127.
[4] . مؤمنون/47.
[5] . نور/55.
[6] . شرح ابن ابی الحدید بر نهج البلاغه، شرح خطبه ی 128.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است