«پیامبری» با آنكه از مسیر معنوی به سوی خدا و تقرّب به ذات او و بریدن از
خلق (سیر من الخلق الی الحقّ) آغاز می شود- كه مستلزم انصراف از برون و توجّه به
درون است- ولی سرانجام با بازگشت به خلق و برون، به منظور اصلاح و سازمان
بخشیدن به زندگی انسان و هدایت آن در یك مسیر صحیح (سیر بالحقّ فی الحق)
پایان می یابد.
كلمه ی «نبیّ» در زبان عربی به معنی «خبرآورنده» است- و در فارسی كلمه ی
«پیامبر» همان معنی را می دهد- و كلمه ی «رسول» در زبان عربی به معنی «فرستاده»
است.
پیامبر پیام خدا را به خلق خدا ابلاغ می كند و نیروهای آنها را بیدار می نماید و
سامان می بخشد و به سوی خداوند و آنچه رضای خداوند است یعنی صلح و صفا و
اصلاح طلبی و بی آزاری و آزادی از غیر خدا و راستی و درستی و محبّت و عدالت و
سایر اخلاق حسنه، دعوت می كند و بشریّت را از زنجیر اطاعت هوای نفس و اطاعت
انواع بتها و طاغوتها رهایی می بخشد.
«اقبال لاهوری» تفاوت پیامبران را با سایر افرادی كه مسیر معنوی به سوی خدا
دارند (عرفا) ولی رسالت پیامبری ندارند و اقبال آنها را «مرد باطنی» می خواند،
چنین بیان می كند:
«مرد باطنی نمی خواهد كه پس از آرامش و اطمینانی كه (در مسیر معنوی) پیدا
می كند به زندگی این جهانی بازگردد، امّا در آن هنگامی كه بنا بر ضرورت بازمی گردد
، بازگشت او برای تمام بشریّت سود چندانی ندارد، ولی بازگشت پیغمبر
جنبه ی خلاّقیت و ثمربخشی دارد، بازمی گردد و در جریان زمان وارد می شود به این
قصد كه جریان تاریخ را تحت ضبط درآورد و از این راه جهان تازه ای از
كمال مطلوبها خلق كند. برای مرد باطنی آرامش مرحله ی نهایی است، برای پیغمبر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج2، ص: 164
بیدار شدن نیروهای روانشناختی اوست كه جهان را تكان می دهد و این نیروها
چنان حساب شده است كه كاملا جهان بشری را تغییر دهد. »
[1]
بنابراین، رهبری خلق و سامان بخشیدن و به حركت آوردن نیروهای انسانی در
جهت رضای خدا و صلاح بشریّت، لازم لا ینفكّ پیامبری است.
[1] .
احیای فكر دینی در اسلام، ترجمه ی احمد آرام، ص 143.