در
کتابخانه
بازدید : 58746تاریخ درج : 1391/03/21
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
عدالت در مفهوم وسیعش عبارت است از دادن حقّ صاحبان استحقاق بدون هیچ تبعیضی میان آنها. اگر حقّ هیچ صاحب حقّی ادا نشود بر خلاف عدالت است، همچنانكه اگر تبعیض شده و حقّ بعضی داده شود و حقّ بعضی دیگر داده نشود باز بر خلاف عدالت است.

اگر معلّمی هنگام امتحان دانش آموزان نمره ی همه را از آنچه استحقاق دارند كمتر بدهد بر خلاف عدالت رفتار كرده است، همچنانكه اگر نمره ی برخی را بر طبق استحقاق آنها بدهد و نمره ی برخی دیگر را كمتر بدهد باز بر خلاف عدالت رفتار كرده است.

عدالت از یك نظر ملازم است با مساوات. مساوات یعنی به همه به چشم مساوی نگریستن و تبعیض قائل نشدن. لازمه ی این گونه مساوات، عدالت است، یعنی این است كه به هر كسی هر اندازه استحقاق دارد به او داده شود، اگر زیاد استحقاق دارد زیاد داده شود و اگر كم استحقاق دارد كم داده شود و در این جهت تبعیضی صورت نگیرد. امّا اگر مساوات را مساوات در «اعطاء» فرض كنیم كه بدون رعایت استحقاقها و درجه ی استحقاقها به همه ی افراد برابر یكدیگر داده شود، این گونه مساوات بر خلاف عدالت است و ملازم با ظلم است، همچنانكه مساوات در منع نیز ظلم است، یعنی اینكه همه مانند هم و بدون هیچ تبعیضی نسبت به آنچه استحقاق دارند محروم و ممنوع بمانند.

بنا بر این عدل الهی به این معنی است كه موجودات جهان هر كدام در درجه ای از هستی و در درجه ای از قابلیّت فیض گیری از خداوندند. از طرف خداوند نسبت به هیچ موجودی تا آن اندازه كه امكان و قابلیّت دارد از فیض دریغ نمی شود. هر موجودی هر چیزی را كه ندارد به این دلیل است كه در مجموع شرایطی كه قرار دارد امكان و قابلیّت داشتن آن چیز را ندارد.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج2، ص: 533
اكنون می گوییم كه اگر برخی موجودات با یك سلسله تجهیزات و امكانات به وجود آیند ولی همواره از افاضه ی آن كمال لایق به آنها خودداری گردد، بر خلاف عدل الهی است. بلكه به مقتضای عدالت، متناسب با استحقاقها افاضه ی فیض به آنها می شود.

انسان در میان سایر موجودات، موجودی است با سرمایه و استعداد و لیاقت و امكانات ویژه. كارهای انسان و انگیزه هایی كه او را وادار به كار و فعّالیّت می كند منحصر به آنچه در حیوان هست نیست. حیوان صرفا دارای غرایزی است كه او را به طبیعت و زندگی مادّی مربوط می كند، ولی انسان- آنچنان كه قبلا هم گفتیم- دارای غرایزی است كه با حسابهای این جهان جور نمی آید، یعنی در سطحی بالاتر است، در سطح جاویدانی و جاودانگی است.

انسان دارای انگیزه های عالی اخلاقی، علمی، ذوقی، مذهبی و الهی است و بسیاری از كارهای خویش را تحت تأثیر آن انگیزه ها انجام می دهد و احیانا زندگی طبیعی و مادّی و حیوانی خود را فدای هدفهای عالی و انسانی خود می كند. انسان به تعبیر قرآن نظام عملی خویش را بر اساس «ایمان و عمل صالح» قرار می دهد و در این نظام عملی خواهان حیات جاوید و خشنودی خداوند است. در انسان، هم اندیشه ی عظیم جاویدانی هست و هم آرزوی آن و هم غرایزی كه به آن سو او را سوق می دهد.

همه ی اینها حكایت دارد از نوعی استعداد و قابلیّت برای جاویدان ماندن. به عبارت دیگر، همه ی اینها حكایت دارد از تجرّد و غیر مادّی بودن روح آدمی. همه ی اینها انسان را در این جهان در حكم جنین قرار می دهد كه در رحم مادر با یك سلسله تجهیزات از قبیل جهاز تنفّسی، گردش خون، دستگاه عصبی، جهاز باصره و سامعه و جهاز تناسلی مجهّز می شود كه صرفا با حیات دنیای بعد از رحم جور می آید و امّا با حساب رحم و زندگی موقّت و نه ماهه ی رحم جور نمی آید.

درست است كه انسان در زندگی این دنیا از نظام ایمان و عمل صالح بهره می گیرد، ولی این بهره گیری ها بالتّبع است. نظام ایمان و عمل صالح در حكم بذری است كه تنها در یك حیات سعادتمندانه ی جاویدان قابل رشد و پرورش است، یعنی در یك حیات جاویدان و برای یك حیات جاویدان مفهوم و معنی صحیح پیدا می كند.

انسان نه تنها در نظام ایمان و عمل صالح در اوجی بالاتر از طبیعت پرواز می كند و بذرهایی ما فوق روابط مادّی می پاشد، در نظام ضدّ ایمان و عمل صالح كه در
مجموعه آثار شهید مطهری . ج2، ص: 534
اصطلاح قرآن نظام كفر و فسق نامیده می شود نیز كارهایش از حدود حسابهای طبیعی و حیوانی و از حدود نیازهای بدنی و روابط طبیعی خارج می شود و جنبه ی روحی و جاودانگی به خود می گیرد ولی به صورت انحرافی، و از این رو استحقاق نوعی حیات جاویدان پیدا می كند كه متأسّفانه برای خودش دردها و رنجها همراه دارد و به اصطلاح دینی او را جهنّمی می كند.

انسان چنین نیست كه اگر در مدار ایمان و عمل صالح حركت نكند خود را در مدار حیوان محدود كند، بلكه به اصطلاح زیر صفر می رود و به تعبیر قرآنبَلْ هُمْ أَضَلُّ [1] یعنی از حیوان پست تر و گمراه تر می گردد.

اكنون اگر حیات جاویدان در كار نباشد، مثل انسانهایی كه در نظام ایمان و عمل صالح حركت كرده اند و انسانهایی كه در نظام ضدّ ایمان و عمل صالح حركت كرده اند مثل شاگردانی است كه برخی تكالیف خود را به نحو احسن انجام داده اند و برخی دیگر وقت خود را به بازیگوشی گذرانده اند و معلّم بخواهد همه ی آنها را از نمره محروم سازد. این محرومیّت ظلم است و بر خلاف اصل عدل.

این مطلب را به بیانی ساده تر نیز می توان ادا كرد و آن اینكه خداوند مردم را دعوت كرده است به ایمان و نیكوكاری. مردم از لحاظ پذیرش این دعوت دو گونه شده اند: برخی این دعوت را پذیرفته و نظام فكری و اخلاقی و عمل خود را بر آن تطبیق داده اند و برخی دیگر نپذیرفته و به بدكاری و فساد پرداخته اند. از طرف دیگر، می بینیم كه نظام این جهان بر این نیست كه صد در صد نیكوكاران را پاداش بدهد و بدكاران را كیفر، بلكه برخی نیكوكاریها هست كه حیات انسان با آن پایان می یابد و مجالی برای پاداش نیست، پس جهانی دیگر باید باشد كه نیكوكاران پاداش كامل نیكوكاری خود را دریافت كنند و بدكاران كیفر كار بد خود را، وگرنه بر خلاف عدل الهی است.


[1] . اعراف/179.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است