در
کتابخانه
بازدید : 50391تاریخ درج : 1391/03/21
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
ولی ذهن نوعی دیگر فعّالیّت شناختی دارد كه آن را باید «حركت عمقی» نامید.

در این حركت، ذهن امور شناخته شده را وسیله و آیه قرار می دهد و به ما وراء آنها نفوذ و عبور می نماید.

آنچه قبلا به آن اشاره شد- یعنی شناخت نیرو و عاملی به نام حیات از روی آثار خاص، شناخت روان ناخودآگاه از راه یك نوع فعّالیّتها در سطح روان خود آگاه، شناخت گذشته و دور به وسیله ی آثار و علائم حاضر، و حتّی آگاهی ذهن فلسفی به وجود واقعی و عینی محسوسات به موجب علائم و آثار مستقیم حسّی كه در حواس ما پیدا می شود- همه از این قبیل است. این نوع شناخت همان است كه ما نام آن را شناخت استنباطی یا استدلالی یا- به تبع قرآن- آیه ای نهادیم.

شناخت آیه ای، بر خلاف تصوّر افراد ناوارد، یك نوع شناخت تعقّلی و فلسفی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 50
است. درست است كه آنچه وسیله و آیه قرار گرفته است محسوس و مشهود و از نوع طبیعت است، ولی متد و روش عمل ذهن در عبور و نفوذ به ما وراء محسوس و مشهود، صد در صد فلسفی و تعقّلی است [1].

از اینجا معلوم می شود كه شناخت خداوند، هر چند از نوع شناخت امور تجربی نیست یعنی ذات خداوند مستقیماً تحت تجربه در نمی آید، ولی ماهیّت این نوع شناخت با ماهیّت یك سلسله شناختهای ما از واقعیّات طبیعت مانند حیات، روان ناخودآگاه و غیره مباین نیست. تفاوت، در جزئی بودن و كلّی بودن مورد استدلال است. مثلاً یك زیست شناس تنها آثار حیاتی را می بیند و وجود حیات را «استنباط» می نماید؛ یك روانكاو یك سلسله آثار و علائم در سطح روان خود آگاه می بیند و روان ناخودآگاه را «استنباط» می نماید و همچنین. . . امّا یك پیامبر، یك موحّد، ابراهیم وار سراسر كائنات را جلوه گاه دید خویش قرار می دهد و در همه نشانه ی «مربوبیّت» و «مقهوریّت» و «مستقل نبودن» و «قائم بالغیر بودن» می بیند. ابراهیم نخست علائم و نشانه های مربوبیّت و مقهوریّت را در خویشتن مشاهده كرد و در پی «ربّ» خویش برآمد؛ ستاره، سپس ماه، آنگاه خورشید جلب نظرش نمود؛ امّا طولی نكشید كه با مشاهده ی علائم و نشانه های تغییر، حركت و مسخّر بودن در همه ی آنها دیده اش از روی همه ی آنها لغزید و با نفوذی عمقی در ما وراء جهان تغییر و حركت، جهان ثابت و كامل و محیط و بی تغییر را كشف كرد كه:

إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضَ حَنِیفاً وَ ما أَنَا مِنَ اَلْمُشْرِكِینَ. [2]

[1] . رجوع شود به كتاب علل گرایش به مادّیگری تألیف نویسنده.
[2] . انعام/79.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است