اصل دوم مربوط است به تفاوت انسان و حیوان. انسان با اینكه از جنس حیوان
است، از نظر مجهّز بودن به غرایز با حیوان تفاوت دارد یعنی ضعیف تر از حیوان است.
حیوانات به یك سلسله غرایز مجهّز هستند و نیاز چندانی به مدیریّت و رهبری از
خارج ندارند، زیرا غریزه كارش راهنمایی و رهبری به صورت خودكار است. مورچه
به سلسله غرایزی مجهّز است كه به طور خودكار و اتوماتیك وی را در زندگی رهبری
می كند. امیر المؤمنین علی (علیه السّلام) در یكی از خطبه های نهج البلاغه موضوع
مجهّز بودن مورچه را به غرایز زندگی بیان و تشریح می كند. سایر حشرات نیز بدین
منوال هستند.
انسان با اینكه از نظر نیروها مجهّزترین موجودات است و اگر بنا بود با غریزه
رهبری شود می بایست صد برابر حیوانات مجهّز به غرایز باشد، در عین حال از نظر
غرایزی كه او را از داخل خود هدایت و رهبری كنند، فقیرترین و ناتوان ترین موجود
است؛ لهذا به رهبری، مدیریّت و هدایت از خارج نیاز دارد. این همان اصلی است كه
مبنا و فلسفه ی بعثت انبیاء است، و هنگامی كه فلسفه ی بعثت انبیاء را مورد بحث قرار
می دهیم متّكی به اصل نیاز بشر به راهنمایی و رهبری هستیم؛ یعنی بشر موجودی است
مجهّز به ذخایر و منابع قدرت بیشمار و در عین حال در ذات خود فوق العاده بی خبر و
سرگردان و خود از ذخایر و منابع وجود خود ناآگاه، نه می داند كه چه دارد و نه می داند
كه چگونه آنها را رهبری كند و مورد بهره برداری قرار دهد؛ لهذا نیازمند است كه
رهبری گردد، راه به او نشان داده شود و نیروهایش سامان یابد و سازمان پیدا كند؛ باید
او را آزاد كرد و به حركت آورد.