در
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
یكی از انواع مددهای غیبی، الهامات و اشراقاتی است كه احیاناً به دانشمندان می شود و ناگهان دری از علم به روی آنها گشوده می شود و اكتشافی عظیم رخ می دهد.

آنچه معمولاً ما از راههای حصول علم می شناسیم دوتاست: یكی تجربه و مشاهده ی عینی، دیگر قیاس و استدلال. بشر از راه مطالعه و مشاهده ی عینی طبیعت با رموز و اسرار طبیعت آشنا می شود، یا در اثر قوّه ی استدلال و قیاس نتیجه ای را پیش بینی و استنتاج می كند. این گونه موفّقیتها عادی است، لازمه ی قطعی و جبری مقدّماتی است كه بشر عملاً به كار برده است. گواینكه از یك نظر دقیق فلسفی در همین موارد نیز یك منشأ الهامی وجود دارد ولی این نظر از افق این بحث ما خارج است. حاجی سبزواری می گوید:

و الملهم المبتدع العلیم
حیّ قدیم منّه عظیم [1]
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 352
ولی آیا همه ی معلوماتی كه در طول تاریخ عمر بشر برای بشر حاصل شده است، از یكی از این دو راه بوده است و لا غیر؟ یا راه سومی هم وجود دارد؟ به عقیده ی بسیاری از دانشمندان راه سومی هم هست. شاید اغلب اكتشافات بزرگ از نوع برقی بوده كه ناگهان در روح و مغز دانشمند جهیده و روشن كرده و سپس خاموش شده است.

ابن سینا معتقد است كه چنین قوّه ای در بسیاری از افراد با اختلاف و تفاوتهایی وجود دارد؛ جمله ی آیه ی شریفه ی «یَكادُ زَیْتُها یُضِی ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ» [2] را بر همین قوّه كه در بعضی افراد احیاناً به صورت شدیدی وجود دارد حمل می كند.

غزالی در كتاب المنقذ من الضّلال مدّعی می شود كه بسیاری از معلومات بشر كه مربوط به احتیاجات زندگی است ابتدا به صورت الهام صورت گرفته است. غزالی درباره ی وحی و نبوّت كه بحث می كند می گوید كسی كه در وحی و نبوّت شك می كند، یا در امكانش شك می كند یا در وقوعش و یا درباره ی شخص معیّن شك می كند كه آیا وحی به او رسیده یا خیر. بعد می گوید بهترین دلیل امكان آن، وقوع آن است؛ زیرا بشر یك سلسله اطّلاعات درباره ی دواها و علاجها و درباره ی نجوم دارد كه تصور نمی رود از طریق تجربه توانسته باشد آنها را به دست آورد، فقط باید گفت لطف الهی از طریق الهام بشر را هدایت كرده است.

خواجه نصیر الدین طوسی نیز درباره ی احتیاج به وحی و نبوّت كه بحث می كند مدّعی می شود برخی صنایع را بشر از طریق الهام آموخته است.

مولوی همین معنی و مضمون را به نظم آورده است آنجا كه می گوید:

این نجوم و طب وحی انبیاست
عقل و حس را سوی بی سوره كجاست
عقل جزوی عقل استخراج نیست
جز پذیرای فن و محتاج نیست
جمله حرفتها یقین از وحی بود
اوّل او، لیك عقل آن را فزود
ممكن است بسیاری از افراد گمان كنند كه این سخن كه برخی از دانشها از طریق الهام به بشر القاء می شود امروز كهنه شده است و طرفدارانی ندارد؛ در جهان امروز مبدأ و منشأ دانش را صرفاً حواسّ ظاهره به وسیله ی مشاهده ی عینی و تكرار مشاهده و تجربه می دانند و بجز آن به چیزی معتقد نیستند.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 353
ولی اینطور نیست. امروز جمع بسیاری از دانشمندان، بسیاری از فرضیّه ها را نوعی الهام به دانشمند تلقّی می كنند. الكسیس كارل در كتاب انسان موجود ناشناخته یكی از طرفداران نظریّه ی اشراق و الهام است. او می گوید:

«به یقین اكتشافات علمی تنها محصول و اثر فكر آدمی نیست. نوابغ علاوه بر نیروی مطالعه و درك قضایا، از خصایص دیگری چون اشراق و تصوّر خلاّقه برخوردارند، به وسیله ی اشراق چیزهایی را كه بر دیگران پوشیده است می یابند و روابط مجهول بین قضایایی كه ظاهراً با هم ارتباطی ندارند می بینند و وجود گنجینه های مجهول را به فراست در می یابند و بدون دلیل و تحلیل آنچه را دانستنش اهمّیت دارد می دانند. » [3]
و هم او می گوید:

«دانشمندان را به دو دسته می توان تقسیم كرد: یكی منطقی و دیگری اشراقی. علوم، ترقّی خود را مرهون این دو دسته متفكّر است. در علوم ریاضی نیز كه اساس و پایه ی كاملاً منطقی دارد مع هذا اشراق سهم گرفته است. . . در زندگی عادی نیز مانند قضایای علمی، اشراق یك عامل شناسایی قوی و در عین حال خطرناكی است و تمیز آن از توهّم گاهی دشوار است. . . فقط مردان بزرگ و پاكان ساده دل می توانند با آن به كمال اوج زندگی معنوی برسند. این موهبت حقّا شگفت انگیز است و درك واقعیّت بدون دلیل و تعقّل را غیر قابل تفسیر می نماید. » [4]
الكسیس كارل عدّه ای از دانشمندان ریاضی را نام می برد و مدّعی می شود كه اینها منطقی هستند یعنی معلومات خویش را منحصراً از طریق كسب و استنتاج منطقی به دست آورده اند، و عدّه ای از ریاضی دانان را نام می برد و مدّعی می شود كه اینها اشراقی و الهامی هستند.

دانشمندان دیگر نیز این نظر را تأیید كرده اند. اخیراً یكی از دوستان فاضل مقاله ای تحت عنوان «نقش شعور باطن در تجسّسات علمی» از یكی از دانشمندان
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 354
ریاضی دان فرانسوی به نام «ژاك هاداما» را ترجمه كرده به من ارائه داد؛ در آنجا چنین نوشته بود:

«وقتی ما به شرایط اكتشافات و اختراعات می اندیشیم محال است بتوانیم اثر ادراكات ناگهانی درونی را نادیده بگیریم. هر دانشمند محقّقی كم و بیش این احساس را كرده است كه زندگی و مطالب علمی او از یك رشته فعّالیتهای متناوب كه در عدّه ای از آنها اراده و شعور وی مؤثّر بوده و بقیّه حاصل یك سلسله الهامات درونی می باشد تشكیل شده است. »
الآن یادم نیست كه در چه كتابی خواندم كه اینشتاین دانشمند بزرگ عصر ما نیز چنین عقیده ای درباره ی فرضیّه های بزرگ داشته و مدّعی بوده است كه مبدأ پیدایش فرضیّه های بزرگ، نوعی الهام و اشراق است.


[1] . منظومه، مقدّمه ی منطق.
[2] . نور/35.
[3] . انسان موجود ناشناخته، ص 134.
[4] . همان مأخذ، ص 135.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است