در ناحیه ی دریافتها و شناختها این مسأله هست كه آیا انسان دارای یك سلسله
معلومات فطری- یعنی معلومات غیر اكتسابی- هست یا خیر؟ ما الآن هزارها تصوّر و
تصدیق در ذهن خودمان داریم كه بدون شك اكثریّت قریب به اتّفاق اینها اكتسابی
است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 475
از این آیه ی قرآن كه در سوره ی مباركه ی نحل است:
«وَ اَللّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ
لا تَعْلَمُونَ شَیْئاً وَ جَعَلَ لَكُمُ اَلسَّمْعَ وَ اَلْأَبْصارَ وَ اَلْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ» [1] بعضی خواسته اند
استنباط كنند كه همه ی معلومات انسان اكتسابی است و معلومات فطری در كار نیست.
ظاهر آیه این است كه وقتی خدا شما را از شكم مادرانتان بیرون آورد هیچ چیز
نمی دانستید، یعنی لوح ضمیر شما صاف و پاك بود و هیچ نقشی در آن نبود؛ چشم و
گوش به شما داده شد- كه مسلّماً به عنوان نمونه ای از حواسّ است و منحصر به چشم
و گوش نیست- و دل به شما داده شد كه مقصود مایه ی تفكّر است؛ یعنی در لوح ضمیر
شما چیزی نوشته نشده بود، با قلم حواس و با قلم دل و عقل است كه روی این لوح
صاف چیزهایی نوشته می شود. این یك نظریّه است.