در
کتابخانه
بازدید : 482981تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
نبرد حقّ و باطل، فطرت، توحید
Expand <span class="HFormat">حقّ و باطل</span>حقّ و باطل
Collapse فطرت فطرت
Expand معنای فطرت معنای فطرت
Collapse فطریّات انسان فطریّات انسان
Expand گرایشهای مقدّس گرایشهای مقدّس
Expand عشق و پرستش *توجیه گرایشهای انسانی عشق و پرستش *توجیه گرایشهای انسانی
Expand عشق روحانی ماركسیسم و ثبات ارزشهای انسانی عشق روحانی ماركسیسم و ثبات ارزشهای انسانی
Expand تكامل اصالتهای انسانی تكامل اصالتهای انسانی
Expand مبنا و منشأ مذهب مبنا و منشأ مذهب
Expand عشق و عبادت عشق و عبادت
Expand فطری بودن دین فطری بودن دین
Expand بررسی و نقد نظریّه ی دوركهیم بررسی و نقد نظریّه ی دوركهیم
نظر قرآن درباره ی منشأ دین
Expand توحیدتوحید
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
قسمت دوم، فطریّات در ناحیه ی خواستهاست. آیا انسان در ناحیه ی خواستهای خودش یك سلسله فطریّات دارد یا ندارد؟ قسمت اوّل، شناختها بود؛ این می شود خواستها. این قسمت را ابتدا من تقسیم می كنم به دو قسم. (به لفظش هم كار ندارم كه اینجا «غریزه» باید گفت یا «فطرت» و یا چیز دیگر) . خواستهای فطری یا غریزی انسان دو نوع است: جسمی و روحی. مقصود از خواست جسمی، تقاضایی است كه صد در صد وابسته به جسم باشد، مثل غریزه ی گرسنگی یا خوردن، غذا خواستن، میل به غذا به دنبال گرسنگی. این یك امر بسیار مادّی و جسمانی است ولی غریزی است یعنی مربوط به ساختمان بدنی انسان و هر حیوانی است. انسان بعد از اینكه به اصطلاح قدما نیاز به «بدل ما یتحلّل» پیدا كرد- غذا هضم شد و احتیاج به غذای جدید پیدا شد- یك سلسله ترشّحات در معده ی او پیدا می شود، بعد اینها به صورت یك احساسی در شعور انسان منعكس می شود و لو انسانی كه اصلاً نداند معده دارد، مثل بچّه. بعد او برای اینكه این احساس خودش را خاموش كند شروع می كند به غذا خوردن، و وقتی غذا خورد دیگر احساس هم از بین می رود، بلكه یك حالت نفرتی هم پیدا می كند. و همین طور است غریزه ی جنسی. غریزه ی جنسی تا آنجا كه به شهوت
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 484
مربوط است [1] و تا آنجا كه به هورمونهای بدنی و ترشّحات غدّه ها مربوط است، شك ندارد كه یك امر غریزی است- خواه اسمش را «فطری» بگذارید و خواه نگذارید- یعنی امری است كه اكتسابی نیست و به ساختمان انسان مربوط است. همچنین «خواب» - ماهیّت خواب هر چه می خواهد باشد، خستگی سلّولها یا مسموم شدن سلّولها در اثر كار زیاد، و یا مصرف شدن انرژی كه باز بدن باید انرژی بگیرد، هر چه هست، بالاخره- مربوط به ساختمان جسمانی انسان است. اینها را معمولاً می گویند «امور غریزی» .

ما فعلاً به این امور غریزی یا فطری جسمانی كاری نداریم. اینها از بحث ما خارج است. یك سلسله غرایز یا فطریّات است در ناحیه ی خواستها و میلها كه حتّی روانشناسی هم اینها را «امور روحی» می نامد و لذّات ناشی از اینها را نیز «لذّات روحی» می نامد، مثل میل به فرزند داشتن. میل به فرزند داشتن غیر از غریزه ی جنسی است كه مربوط به ارضاء شهوت است. غیر از این، هر كسی مایل است فرزند داشته باشد، و لذّتی كه انسان از داشتن فرزند می برد یك لذّتی است كه شبیه این لذّتها نیست، یعنی لذّت جسمانی نیست و به هیچ عضوی وابسته نمی باشد. حال فرقی هم كه خود روانشناسها میان لذّات روحی و لذّات جسمی گذاشته اند به جای خود؛ از بحث ما خارج می شود.

برتری طلبی، تفوّق خواهی و قدرت طلبی نیز در انسان یك عطش روحی است.

انسان هر مقدار قدرت داشته باشد باز می خواهد قدرت بیشتری داشته باشد و این امر حتّی لانهایی هم هست. سعدی می گوید:

نیم نانی گر خورد مرد خدای
بذل درویشان كند نیم دگر
هفت اقلیم ار بگیرد پادشاه
همچنان در بند اقلیمی دگر
هر انسانی اگر بیفتد در مسیر قدرت طلبی و برتری طلبی و بسط سلطه ی خود، این امر نهایت ندارد. اگر تمام زمین هم تحت قدرت و تسلّطش در آید باز اگر بشنود كه در یك كره ی دیگر نیز انسانهایی هستند و تمدّنهایی هست و سلطه ای هست، در فكر این
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 485
است كه به آنجا لشكركشی كند و برود آنجا را هم بگیرد. [همین طور است ] حقیقت خواهی، حقیقت جویی، مسأله ی علم، دانایی و كشف حقایق، هنر و زیبایی، خلاّقیّت و فنّانیّت و ابداع و آفرینندگی، و از همه بالاتر آنچه كه ما آن را «عشق و پرستش» می نامیم. اصلاً پرستش، آن پرستشی است كه در زمینه ی عشق پیدا می شود.

پرستشهایی كه از راه طمع یا ترس است می دانیم كه از نظر اسلامی هم ارزش زیادی ندارد، یعنی ارزشش ارزش مقدّماتی است و برای این است كه بعد انسان به مرحله ی بالاتر برسد؛ مثل این است كه انسان، بچّه ی كوچك را با تهدید یا تطمیع به مدرسه می فرستد ولی نه از باب اینكه واقعاً مدرسه رفتن امری است كه قابل خریدوفروش است و باید مزدی به او داد؛ واقعاً این جور نیست، آن، ارزش ذاتی دارد ولی از باب اینكه او بچّه است و هنوز عقل و شعورش نمی رسد باید با نخودچی كشمش یا خریدن سه چرخه او را به مدرسه فرستاد.

اینها یك سلسله خواستهاست كه اینها را باز مورد بحث قرار می دهیم كه آیا این خواستها فطری است یا فطری نیست. با انكار دریافتهای فطری در ناحیه ی علم و ادراك، ما به آن درّه ی هولناك رسیدیم: درّه ی هولناك شكّ مطلق، آن هم شكّی كه ما را به سوفسطایی گری، نفی علم و نفی درك حقیقت به طور كلّی می كشاند. حال بیاییم ببینیم كه در میان خواستها آیا خواستهای فطری داریم یا نداریم؟ آنجا هم همین طور بحث می كنیم. قبل از اینكه اثبات كنیم كه خواستهای فطری داریم یا نداریم، می خواهیم ببینیم اگر چنین خواستهایی داشته باشیم به كجا خواهیم رسید و چه در دست ما خواهد بود، و اگر نداشته باشیم چه برایمان باقی می ماند؟ آیا همین طور كه در ناحیه ی علم و دریافت، عدّه ای اصول اوّلیّه ی تفكّر را انكار كردند و در عین حال بی جهت چسبیده اند به شاخه، در اینجا هم با انكار این فطریّات و این اصالتها باز ما می رسیم به افرادی كه می بینیم بن را قطع كرده و روی شاخه نشسته اند، محكم هم چسبیده اند و نمی دانند كه خودشان ریشه اش را قطع كرده اند، یا نه؟ آنگاه می رویم به مرحله ی بعد، یعنی مقام اثبات.

حال ممكن است كسی بگوید من به فطریّات در باب علم قائل نیستم، من همان سوفسطایی و همان شكّاك مطلق ام، و نیز بگوید من به فطریّات در باب خواستها قائل نیستم، اصلاً به انسانیّت هم هیچ اعتقاد ندارم، و به عبارت دیگر به ما بگوید شما دارید از آنچه كه منطقیّین «جدل» می نامند استفاده می كنید، یعنی همان اموری را كه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 486
خودشان (طرفهای مقابل) قبول دارند علیه آنها به كار می برید. ما اصلاً آنچه را كه آنها قبول دارند قبول نداریم؛ آیا شما مستقلاً می توانید اینها را برای ما اثبات كنید یا نه؟ عرض می كنیم بله می توانیم اثبات كنیم، تا بعد برسیم به مطالب دیگر.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 487

[1] . چون اینكه مسأله ی عشق با مسأله ی شهوت آیا یكی است یا دو تا، حتی در رابطه ی دو انسان با یكدیگر آیا عشق از مقوله ی شهوت است یا نه، در آن بحث است؛ ما فعلاً مخلوط نمی كنیم.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است