گاهی این مسأله را از آن نظر مطرح كرده اند كه خواسته اند به استدلال «ثنویّه»
جواب بدهند، چون وجود شرور در عالم، منشأ یك فكر نیمه فلسفی و نیمه مذهبی در
ایران قدیم شده است كه گفته اند اساسا اشیاء دو نوع و دو سنخ اند: بعضی از اشیاء
خیرند، خوبند و اینها منتهی می شوند به یك حقیقت كه آن حقیقت فاعل و مبدأ این
خیرات است. و اما شرور و بدیها اصلا به آن كه منشأ این خیرات است مربوط نیست،
آنها یك مبدأ و منشأ دیگری دارند و از او به وجود آمده اند. پس برای عالم دو مبدأ
وجود دارد: مبدأ خیر، مبدأ شر، یزدان، اهرمن
[1]. این مسأله ی خیر و شر منشأ این فكر در
دنیا شده است كه اصلا ما بیاییم اشیاء را به دو دسته تقسیم كنیم: خیرات، شرور، همه ی
خیرها به یك مبدأ اصلی بر می گردد و او مبرّا و منزّه است از شروری كه در عالم واقع
می شود، این شرور اصلا به او انتساب و ارتباط ندارد، او منشأ آنها نیست، و همه ی بدیها
به یك اصل دیگری بر می گردد.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 280
[1] . گواینكه امروز مخصوصا زرتشتی ها می خواهند این مطلب را انكار كنند كه این فكر در قدیم به این شكل وجود
داشته كه یزدان و اهرمن دو حقیقت در مقابل یكدیگر باشند و هر دو هم مبدأ اصلی باشند: یزدان مبدأ خیرات و
اهرمن مبدأ شرور، بلكه می خواهند بگویند كه اهرمن هم مثل شیطان است در نزد مسلمین- كه خود مسأله ی
شیطان هم باید در همین مبحث طرح بشود- كه خودش در عین حال مخلوقی از مخلوقات یزدان است. اما اغلب
آنهایی كه تحقیق كرده اند، می گویند این یك توجیه و تعبیری است در این مطلب و حقیقت مطلب این است كه
خواسته اند برای اشیاء دو مبدأ اساسی و اصلی قائل بشوند. به هر حال حكمای قدیم هم كه این عقیده را به نام
عقیده ی ثنویّه و مجوس نقل كرده اند، به همین صورت نقل كرده اند كه آنها قائل به دو مبدأ اصلی بوده اند.