در
کتابخانه
بازدید : 483105تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
نبرد حقّ و باطل، فطرت، توحید
Expand <span class="HFormat">حقّ و باطل</span>حقّ و باطل
Expand فطرت فطرت
Collapse توحیدتوحید
Expand مقدمات مقدمات
Collapse راههای اثبات وجود خداراههای اثبات وجود خدا
1راه فطرت
Expand 2راههای علمی و شبه فلسفی 2راههای علمی و شبه فلسفی
Collapse 3راههای عقلانی و فلسفی 3راههای عقلانی و فلسفی
Expand راههای عقلانی و فلسفی (1) راههای عقلانی و فلسفی (1)
Expand راههای عقلانی و فلسفی (2) راههای عقلانی و فلسفی (2)
Collapse پاسخ به شبهات پاسخ به شبهات
Expand 1توحید و تكامل 1توحید و تكامل
Collapse 2توحید و مسأله ی شرور2توحید و مسأله ی شرور
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
آیه ی دیگری در قرآن است كه از آنجا هم به طور اشاره و ضمنی، این مسأله ی خودمان را می توانیم استفاده كنیم و آن آیه ی مربوط به خلقت آدم است كه قرآن كریم آن را این طور طرح كرده است كه خداوند وقتی می خواست آدم را بیافریند، آن را به فرشتگان اعلام كرد: «وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی اَلْأَرْضِ خَلِیفَةً» . فرشتگان می دانستند كه در طبیعت انسان شر و فساد هست [1]، و لهذا با تعجب سؤال كردند:

خدایا تو مخلوقی را می خواهی بیافرینی كه در وجود او شر و فساد است؟ «قالُوا أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها وَ یَسْفِكُ اَلدِّماءَ» كسانی را می آفرینی كه در روی زمین افساد خواهند كرد؟ افساد همین شرهایی است كه ما می گوییم از انسانها بر می خیزد و یكی از فسادها كه از همه بالاتر است و در حد اعلاست، خونریزی است، خون یكدیگر را می ریزند. «وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ» اما ما جز تسبیح و تقدیس تو كاری نداریم، چرا خلقت می كنی؟ «قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ» [2] من چیزی را می دانم كه شما نمی دانید.

«وَ عَلَّمَ آدَمَ اَلْأَسْماءَ كُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَی اَلْمَلائِكَةِ فَقالَ أَنْبِئُونِی بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِینَ.

`قالُوا سُبْحانَكَ لا عِلْمَ لَنا إِلاّ ما عَلَّمْتَنا إِنَّكَ أَنْتَ اَلْعَلِیمُ اَلْحَكِیمُ»
[3].

اینها جزء آیات بسیار پرمعنا و قهرا مرموز قرآن است و قرآن كریم هم در این طور مواقع برای اینكه مردم بیشتر وادار شوند به تعمّق و تدبّر، خصوصیاتش را توضیح نمی دهد و حتی شاید خصوصیاتش توضیح دادنی نیست، رسیدنی است نه پایین آوردنی. بعضی از مطالب مطالبی است كه باید افراد برسند به آنجا و درك كنند، نمی شود مطلب را در سطح پایین آورد كه همه درك كنند. «وَ عَلَّمَ آدَمَ اَلْأَسْماءَ» اسمها را،
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 324
نامها را به آدم آموخت. حالا مقصود از اسمها چیست؟ آیا مقصود اسمهای خدا، یعنی شئون پروردگار است؟ آیا مقصود از اسم حقایق اشیاء است؟ چون هر چیزی را انسان تا یك عنوانی، اسمی، نامی به آن ندهد نمی تواند بشناسد، و بلكه میان اینها شاید از یك نظر تفاوتی هم نباشد، بگوییم اسماء و شئون الهی یا حقایق اشیاء، حالا هر چه هست. همین كه خداوند اسمها را به آدم آموخت، به ملائكه عرضه كرد: «أَنْبِئُونِی بِأَسْماءِ هؤُلاءِ» آن حقایق را نشان داد، گفت: شما اینها را به من معرفی كنید، بگویید نام اینها چیست؟ برای آنها مجهول بود: «قالُوا سُبْحانَكَ لا عِلْمَ لَنا إِلاّ ما عَلَّمْتَنا» پروردگارا، ما جز آن مقداری كه تو به ما آموختی نمی دانیم، ما از اینها سر در نمی آوریم. «قالَ یا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ، فَلَمّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمائِهِمْ» [4] آن وقت به آدم مأموریت داده شد: ای آدم! تو به اینها تعلیم بده. همین موجودی كه درباره اش گفته بودند: «أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها وَ یَسْفِكُ اَلدِّماءَ» آمد به فرشتگان حقایقی را كه برای آنها مجهول بود تعلیم داد. آن وقت خداوند به فرشتگان فرمود: «أَ لَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّی أَعْلَمُ غَیْبَ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ» [5] من به شما نگفتم رازهایی نهانی وجود دارد كه من آن رازهای نهانی را می دانم و شما نمی دانید؟ یعنی شما از آن موجود، فقط این جنبه اش را می دانستید و می شناختید و می گفتید او منشأ شر و فساد می شود اما این جنبه اش كه او می رسد به جایی كه شما باید در مكتب او بیاموزید، این را دیگر شما ندیده بودید.

آن وقت بعد از این جریان است كه: «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اُسْجُدُوا لِآدَمَ. . . » [6] آن وقت به فرشتگان گفتیم كه به این آدم سجده كنید.

از مجموعه ی این مثل، البته انسان می تواند مطالب بسیاری از قسمتهای مختلف استفاده كند و درباره ی آن بحث كند، ولی یكی از جنبه ها این است كه انسان موجودی است كه در طبیعت او شر و فساد هست و در عین حال در طبیعت این موجود این استعداد هست كه برسد به جایی كه ما فوق فرشتگان و ملائكه قرار بگیرد، و این دو هم به یكدیگر آمیخته است، تفكیك ناپذیر است. ملائكه نگفتند خدایا این را كه می آفرینی [منهای شر و فسادش خلق كن ] . اگر برای ملائكه این مسأله مطرح بود-
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 325
آن طوری كه اغلب ما این طور فكر می كنیم و می گوییم خوب، انسان آفریده شود منهای شر و فسادش- [همین طور سخن می گفتند] . نه، می دانستند اگر انسان آفریده شود، آن شر و فساد هم جزء آن هست و قضیه منها ندارد. آنها می دانستند كه انسان توأم با این شر و فساد است، منتها ما بعد شر و فساد یعنی جنبه های خیر كثیر را دیگر نمی دیدند. خداوند آن جنبه های دیگر را به آنها اعلام كرد. وقتی كه فرشتگان آن استعدادهای دیگری كه در همین انسان هست و آن خیرات كثیری كه بر وجود این انسان [مترتب ] است دیدند، اعتراض خودشان را پس گرفتند [و فهمیدند كه چرا باید] چنین موجودی آفریده شود.

آیا این آیه تأیید نمی كند همان نظری را كه عرض كردیم هر شیئی در مقام تقسیم بندی از نظر نافع بودن و مضرّ بودن- و الاّ از لحاظ آن خیر و شری كه گفتیم، هر چیزی بر حسب وجود نفسی خودش خیر است- از جنبه ی ارتباطش با سایر اشیاء، یا خیرش می چربد بر شرش یا شرش می چربد بر خیرش، یا خیر و شر آن مساوی است، یا خیر محض است، یا شر محض؟ اگر موجودی باشد كه خیرش بر شرش بچربد، باید آفریده شود، اگر آفریده نشود، این شر است. آیا همین آیه به نظر شما این راز را بیان نمی كند كه انسان یك موجودی است كه خیر و شر در او آمیخته است، تفكیك ناپذیر است ولی این انسان خیرش بر شرش غالب است، به اعتبار آن خیرش باید آفریده شود؟ این هم یك آیه كه ما آن را مرتبط با این موضوع می دانستیم.


[1] . منشأ [این آگاهی ] چه بوده؟ عجالتا به ما مربوط نیست.
[2] . بقره/30.
[3] . بقره/31 و 32.
[4] . دوباره «هم» كه ضمیر عاقل هست آورده می شود (نام آنها را، آن كسان را) . از اینجا استفاده كرده اند كه آن اسماء الهی یك حقایق واقعی بوده است، تنها لفظ و اسم و نام و نشان و از این حرفها نیست.
[5] . بقره/33.
[6] . بقره/34.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است