در
کتابخانه
بازدید : 482958تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
نبرد حقّ و باطل، فطرت، توحید
Expand <span class="HFormat">حقّ و باطل</span>حقّ و باطل
Collapse فطرت فطرت
Expand معنای فطرت معنای فطرت
Expand فطریّات انسان فطریّات انسان
Expand گرایشهای مقدّس گرایشهای مقدّس
Expand عشق و پرستش *توجیه گرایشهای انسانی عشق و پرستش *توجیه گرایشهای انسانی
Expand عشق روحانی ماركسیسم و ثبات ارزشهای انسانی عشق روحانی ماركسیسم و ثبات ارزشهای انسانی
Collapse تكامل اصالتهای انسانی تكامل اصالتهای انسانی
Expand مبنا و منشأ مذهب مبنا و منشأ مذهب
Expand عشق و عبادت عشق و عبادت
Expand فطری بودن دین فطری بودن دین
Expand بررسی و نقد نظریّه ی دوركهیم بررسی و نقد نظریّه ی دوركهیم
نظر قرآن درباره ی منشأ دین
Expand توحیدتوحید
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
این است كه این راه هم راه حلّی برای این مشكل نیست و باز برمی گردیم به همان نتیجه گیری سابق خودمان كه این اصالتهای انسانی آن وقت معنی و مفهوم و واقعیّت پیدا می كند كه یك سلسله امور فطری برای انسان باشد، مایه هایی در فطرت
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 546
انسان باشد و خود اینها یك سلسله واقعیّتها باشند كه انسان به واقعیّت خودش به سوی آن واقعیّتها حركت می كند؛ همین طور كه در خیر محسوس، انسان با واقعیّت محسوسش به سوی واقعیّتهای محسوسی حركت می كند آنها هم یك واقعیّتهایی باشند كه انسان با واقعیّت معقولش به سوی آن واقعیّتها حركت می كند. تكامل انسان هم فقط با این فرض قابل تصوّر است، و اگر این را از انسان بگیریم تكامل در انسانیّت معنی ندارد هر چند تكامل در ابزار معنی دارد.

پس ارزشها همان خیرهای واقعی اند. این حرف هم حرف بی اساسی است كه ما بیاییم آنچه را كه بشر دنبالش می رود تقسیم كنیم به سودها و ارزشها، و بعد بگوییم ارزشها كه هیچ و پوچ است، منطقی نیست و عقل هیچ گاه حكم نمی كند برو دنبال اینها ولی انسان می رود؛ انسان یك كارهای دیوانگی (غیر عقلی یعنی دیوانگی) و غیر عقلانی هم دارد، حال اگر چه ضدّ عقل نیست كه بگوییم بر ضدّ حكم عقل است ولی بالاخره عقلی هم نیست و مساوی می شود با كار دیوانگی، و به عبارت دیگر یك نوع خل گری هایی است ولی خل گری های خوبی است كه لازم است باشد. تازه این «خوب است و لازم است باشد» اساساً معنی ندارد. بالاخره ناچاریم اینها را یك سلسله خل گری ها برای بشر بدانیم. از این بحث می گذریم.

حال بحث فطری بودن دین مطرح است. اینهایی كه می گویند دین فطری است مقصودشان چیست؟ چه دلیلی بر فطری بودن دین دارند؟ یعنی علائم فطری بودن چیست و آیا آن علائم در دین وجود دارد یا وجود ندارد؟ كه جزء سؤالهایی بود كه قبلاً كرده بودند كه «علائم فطری بودن چیست؟ آیا دین فطری هست یا فطری نیست؟ و چه نظریّاتی در باب منشأ دین گفته شده است؟ » كه یك نظریّه اش همین نظریّه ی فطری بودن است. در مقابل نظریّه ی فطری بودن در باب خصوص دین، چه نظریّاتی است؟ كه آن مقاله ای كه در جلسه ی پیش عرض كردم، در اطراف همین موضوع یعنی «نظریّات درباره ی منشأ پیدایش دین» است. قرار شد كه آقای. . . در اطراف این مقاله كنفرانس بدهند.

در حدود بیست سال پیش در قم نشریّه ای منتشر می شد به نام «نشریّه ی سالانه ی مكتب تشیّع» . شاید هفت هشت شماره به صورت سالانه منتشر شد، سه چهار شماره هم به صورت سه ماهه منتشر شد. در آن نشریّات سالانه- ظنّ بسیار قوی دارم كه در شماره ی اوّل آن- مقاله ای آقای مهندس بیانی ترجمه كرد تحت عنوان «دین یا بعد
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 547
چهارم» ، مقدّمه ای و مؤخّره ای هم آقای مهندس بازرگان بر آن مقاله نوشته بود. آن مقاله هم- اگر پیدا بكنید- برای این بحث (یعنی نظریّات درباره ی این كه منشأ پیدایش دین چیست) خیلی خوب است. نظریّات را در آنجا نقل كرده است. البتّه خود نویسنده ی آن مقاله طرفدار فطری بودن حسّ دینی است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 548
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است