در
کتابخانه
بازدید : 482976تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
نبرد حقّ و باطل، فطرت، توحید
Expand <span class="HFormat">حقّ و باطل</span>حقّ و باطل
Collapse فطرت فطرت
Expand معنای فطرت معنای فطرت
Expand فطریّات انسان فطریّات انسان
Expand گرایشهای مقدّس گرایشهای مقدّس
Expand عشق و پرستش *توجیه گرایشهای انسانی عشق و پرستش *توجیه گرایشهای انسانی
Expand عشق روحانی ماركسیسم و ثبات ارزشهای انسانی عشق روحانی ماركسیسم و ثبات ارزشهای انسانی
Expand تكامل اصالتهای انسانی تكامل اصالتهای انسانی
Expand مبنا و منشأ مذهب مبنا و منشأ مذهب
Expand عشق و عبادت عشق و عبادت
Collapse فطری بودن دین فطری بودن دین
Expand بررسی و نقد نظریّه ی دوركهیم بررسی و نقد نظریّه ی دوركهیم
نظر قرآن درباره ی منشأ دین
Expand توحیدتوحید
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
ویل دورانت با این كه خودش یك آدم لامذهبی است، در كتاب درسهای تاریخ تعبیری دارد كه معلوم است از روی ناراحتی و خشم است؛ توجیهاتی را كه راجع به پیدایش دین كرده اند نقل می كند و می گوید اینها درست نیست، و در پایان می گوید «دین صد جان دارد، هر چه آن را بكشی دو مرتبه زنده می شود» و این یك حقیقتی است. نمی خواهد بگویی صد جان دارد، همین قدر بگو جان دارد خودت را راحت كن، یعنی فطری است. چرا می گویی صد جان دارد؟ ! فطرت بشر را نمی شود كشت.

می گوید اینهمه در جاهایی با دین و مذهب مبارزه كردند و به حساب خودشان به كلّی آن را ریشه كن كردند [امّا دوباره زنده شد. ] هر عادتی، یك نسل كه با آن مبارزه كردند دیگر در نسل دوم نمی تواند وجود داشته باشد. می گوید هر چه می زنندش دو مرتبه از نو زنده می شود.

- باید به او گفت تا جانت در بیاید.
واقعاً همین طور است، تا جان تو در بیاید. حتّی همین نویسنده ی مقاله هم كه خودش یك آدم ماتریالیستی هست، اینجا خیلی خوب می گوید؛ همین نظریّه ی طبقاتی را كه ذكر می كند، می گوید:

«مطابق این نظریّه، طبقات مولّد و پیشرو مانند طبقه ی كارگر پیوندی با مذهب ندارند (یعنی بالذّات پیوندی ندارند، كاری به آن ندارند) چون طرز تفكّر آنها در نتیجه ی شرایط زیست آنها مترقّی و علمی است! بر عكس طبقات استثمارگر و غیر مولّد كه برای حفظ منافع خود نیاز به مذهب دارند. »
حال این شخص جواب می دهد:

«این نظریّه نیز چندان با واقعیّت وفق نمی دهد [1] و مشاهدات و آمار خلاف آن را
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 584
ثابت می كند. كشاورزان شاید مولّدترین طبقه ی اجتماع باشند و در عین حال مذهبی ترین آن. روشنفكران به عكس، عموماً غیر مولّد ولی كمتر از تمام طبقات با مذهب پیوند دارند. (پس به مسأله ی طبقه ی روشنفكر و غیره مربوط نیست) . بیكاران كمتر از كارگران شاغل، به مذهب علاقه نشان می دهند. در میان كارگران كشورهای صنعتی گرایش به مذهب در قرن حاضر بیش از قرن گذشته و در دهه های اخیر بیش از دهه های پیشین است. از همه مهمتر، در كشور شوروی و دمكراتهای توده ای كه طبق ادّعای خودشان در آنها اختلاف طبقاتی از میان رفته و تمام افراد، مولّد هستند مذهب نه تنها از بین نرفته بلكه نفوذ آن روزافزون است. » [2]
اینها با چه توجیه می شود؟ این جز یك تز شكست خورده چیزی نیست ولی از بس این حرفها را همین جور قالبی تكرار می كنند، عبارتهای خوبی قبلاً ساخته و پرداخته اند و این عبارتها را تكرار می كنند، و به عبارت دیگر از بس این حرفها را با عبارتهای خیلی زیبا تكرار می كنند، كسی روی اینها فكر نمی كند كه آیا این حرفها درست است یا نادرست؟ نظریّه ی خاصّ ماكس مولر كه توحید قبل از شرك وجود داشته، نظریّه ای است كه وجود دارد ولی پیرو زیاد ندارد؛ اغلب نظریّه شان این است كه شرك قبل از توحید وجود داشته. البتّه با منطق دین و اسلام چنین است كه توحید قبل از شرك وجود داشته، یعنی شرك یك توحید منحرف شده است. نظریّه ی اینها این است كه شرك قبل از توحید وجود داشته، ولی هر جا كه تاریخ نشان می دهد كه از بشر نشانه ای هست- كه مسأله ی اشتراك اوّلیّه را از روی نشانه ها به دست آورده اند- و به عبارت دیگر هر جا كه از بشر نشانه ای پیدا شده، از پرستش نشانه ای هست. من این را به عنوان نقل نظریّه ی دیگران نمی گویم- به عنوان نظریّه ی دینی و مذهبی چرا، ولی به عنوان نظریّه ی دیگران نمی گویم- كه [هر جا از بشر نشانه ای پیدا شده ] از «توحید» نشانه ای هست. هر جا كه از زندگی بشر- اعمّ از اشتراكی و غیر اشتراكی و اختصاصی- نشانه ای هست، از پرستش هم نشانه ای هست. هنوز اثری از زندگی بشر به دست نیامده است كه آثار پرستش در آن وجود نداشته باشد.

- برخی گفته اند كه در دوران قبل از آتش اثری از پرستش دیده نشده است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 585
این را من به این خصوصیّات نمی دانم، ولی می دانم كه این حرف بر خلاف نظریّه ی عموم است. تازه این كه شما می گویید، باز به مسأله ی اشتراك اوّلیّه بر نمی خورد.

شما می گویید كه از وقتی آتش [كشف شد پرستش نیز پدید آمد. ] آنچه كه ما به موجب آن، نظریّه ی ماركسیستها را رد كردیم این بود كه طبق این نظریّه، در دوره ی اشتراك اوّلیّه [3] و قبل از دوره ی كشاورزی- كه اینها معتقدند مالكیّت از دوره ی كشاورزی پیدا شد- امكان ندارد كه پرستش وجود داشته باشد، در صورتی كه قبل از آن دوره، قطعاً به اقرار خود آنها پرستش وجود دارد. حال این مسأله ای كه شما می گویید كه در دوران قبل از آتش اثری از پرستش دیده نشده ضرری به جایی نمی زند. به علاوه «دیده نشده» دلیل بر عدم نیست.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 586

[1] . انور خامه ای (نویسنده ی مقاله) از سران كمونیستهای ایران بوده و سالها همین حرف را تبلیغ می كرده است.
[2] . نقل از مقاله ای در موضوع «نظریّات درباره ی منشأ پیدایش دین» نوشته ی انور خامه ای.
[3] . البتّه دوره ی اشتراك اوّلیّه چند دوره بعد است، باید گفت «در دوره ی زندگی دسته جمعی قبیله ای» ، همان دوره ی قبل از دوره ی كشاورزی، كه دوره ی صید و شكار و غیره است.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است