در
کتابخانه
بازدید : 483101تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
نبرد حقّ و باطل، فطرت، توحید
Expand <span class="HFormat">حقّ و باطل</span>حقّ و باطل
Expand فطرت فطرت
Collapse توحیدتوحید
Expand مقدمات مقدمات
Collapse راههای اثبات وجود خداراههای اثبات وجود خدا
1راه فطرت
Expand 2راههای علمی و شبه فلسفی 2راههای علمی و شبه فلسفی
Collapse 3راههای عقلانی و فلسفی 3راههای عقلانی و فلسفی
Expand راههای عقلانی و فلسفی (1) راههای عقلانی و فلسفی (1)
Expand راههای عقلانی و فلسفی (2) راههای عقلانی و فلسفی (2)
Collapse پاسخ به شبهات پاسخ به شبهات
Expand 1توحید و تكامل 1توحید و تكامل
Collapse 2توحید و مسأله ی شرور2توحید و مسأله ی شرور
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
موضوع بدیها و بی نظمیها در كار عالم و به تعبیر دیگر موضوع خیر و شر را در سه مرحله باید بحث كنیم كه دو مرحله ی آن گذشت. دو مرحله ای كه گذشت، یكی مرحله ی بررسی ماهیت شرور و بدیها بود كه اساسا منبع شریت چیست و هر چیزی را كه ما به آن می گوییم بد، از چه جهت می گوییم؟ در تحلیل نهایی رسیدیم به این كه بدیها یا خود یك سلسله نیستیها هستند (یعنی صفات عدمی اشیاء) مثل اینكه می گوییم كوری بد است، كری بد است، جهالت بد است، فقر بد است، و یا یك سلسله هستیهایی هستند كه از آن جهت به آنها «بد» گفته می شود كه سبب نیستیها می شوند، سبب می شوند كه اشیائی كه هستند، نیست بشوند یا اشیائی كه می توانند واجد یك سلسله كمالات بشوند، مانع كمالات آنها می شوند. مثلا ما می گوییم و با بد است، و با خودش یك بیماری یا میكروب است، هر چه هست خودش نیستی نیست، اما چرا وبا بد گفته می شود؟ چون رشته ی هستی و حیات را در انسانها یا در حیوانها قطع می كند و می برد.

پس آن هم كه بد است، نه از نظر وجود فی نفسه- به اصطلاح فلاسفه- است، یعنی آن
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 298
میكروب خودش از نظر خودش و برای خودش بد نیست. آن میكروب خودش برای خودش، مثل ما برای خود ما هستیم، همان طوری كه ما هیچ وقت درباره ی خودمان فكر نمی كنیم كه ما خودمان برای خودمان بد باشیم و كمالات و پیشرویهای ما برای خودمان قطع نظر از سایر اشیاء، بد باشد، آنها هم خودشان برای خودشان فی حد نفسه خوبند، ولی از نظر اشیاء دیگر، به نسبت اشیاء دیگر (كه به اصطلاح می گویند وجود بالقیاس، وجود بالاضافه یا وجود نسبی) ، از نظر وجود نسبی خوب نیستند. آن هم چرا از نظر وجود نسبی خوب نیستند؟ چون منجر به یك نیستی در آن اشیاء می گردند.

قسمت دوم بحث ما مسأله ی تفكیك ناپذیری خیر و شر (شر به همین معنا) و به عبارت دیگر تفكیك ناپذیری هستیها و نیستیها در جهان طبیعت از یكدیگر است. این یك توهّم محض است كه ما آن را یك امر ممكن فرض می كنیم، بعد می گوییم چرا [این طور] نیست كه در این دنیا آنچه كه ما آن را خیر می نامیم (كه همان جنبه های هستی اشیاء است) باشد و آن چیزهایی كه ما آنها را شر می نامیم (یعنی همان نیستیها یا هستیهایی كه منجر به نیستیها می شود) نباشد؟ فكر می كنیم این یك امر ممكن است و لهذا از چرایش می گوییم. این طور نیست، این دنیا و طبیعت اگر باشد، با همه ی این لوازم و توابعش باید باشد و اگر نباشد، مگر اصلش نباشد. پس در مجموع باید در نظر گرفت كه آیا در جهان خیر بر شر غلبه دارد، هستی بر نیستی غلبه دارد یا نیستی بر هستی؟ قطعی است كه اگر حساب بشود، جانب خیر بر جانب شر غلبه دارد.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است