در
کتابخانه
بازدید : 482987تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
نبرد حقّ و باطل، فطرت، توحید
Expand <span class="HFormat">حقّ و باطل</span>حقّ و باطل
Expand فطرت فطرت
Collapse توحیدتوحید
Expand مقدمات مقدمات
Collapse راههای اثبات وجود خداراههای اثبات وجود خدا
1راه فطرت
Expand 2راههای علمی و شبه فلسفی 2راههای علمی و شبه فلسفی
Collapse 3راههای عقلانی و فلسفی 3راههای عقلانی و فلسفی
Expand راههای عقلانی و فلسفی (1) راههای عقلانی و فلسفی (1)
Expand راههای عقلانی و فلسفی (2) راههای عقلانی و فلسفی (2)
Collapse پاسخ به شبهات پاسخ به شبهات
Expand 1توحید و تكامل 1توحید و تكامل
Collapse 2توحید و مسأله ی شرور2توحید و مسأله ی شرور
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
تا اینجا فقط اشكال ثنویّت رفع می شود كه می گفتند اصلا ما دو سنخ هستی در عالم داریم: یك سنخ آن باید به یك فاعل مستند بشود، سنخ دیگر به فاعل دیگری.

معلوم شد كه نه، اصلا نیستی از آن جهت كه نیستی است، فعل نیست، لا فعل است.

فرضا ما قائل به تباین خیر و شر بشویم و آن اصل را از ثنویّین قبول كنیم كه اینها تباین ذاتی با یكدیگر دارند و چون تباین ذاتی دارند پس آنچه كه منشأ خیرات است نمی تواند منشأ شرور باشد و آنچه كه منشأ شرور است نمی تواند منشأ خیرات باشد، از جای دیگر می گوییم اصلا این شرور و نیستیها در مقابل هستیها حقیقت و واقعیتی ندارند كه ما برای هستیها بخواهیم فاعل جداگانه قائل بشویم و برای نیستیها فاعل جداگانه، همان فاعل هستیها كافی است كه نیستیها هم در دنیا پیدا بشوند (پیدایش اعتباری) ، مثل نور و سایه: نور وجود دارد، سایه هم وجود دارد. منشأ نور یك منبع نور است مثل خورشید یا چراغ، ولی هر جا كه نور هست، سایه هم هست (یك شاخص كه وجود داشته باشد، سایه هم وجود دارد) اما آن سایه جز فقدان نور چیز دیگری نیست، وقتی كه نور آمد و در یك جای بالخصوص تابید و در یك محدوده ی بالخصوص نتابید، آنجا دیگر سایه است، لازم نیست ما در جستجوی یك كانون دیگری غیر از كانون نور باشیم و بگوییم آن كانونی كه سایه ها را در عالم به وجود می آورد چه كانون است؟ خورشید كانونی است كه نورها را به وجود می آورد، آن كانون دیگر چیست؟ نباید یك كانون دیگری در عالم قائل شد. بدانید حساب كار عالم همین حساب نور و ظلمت است، به معنای اینكه ظلمتها همان عدمیات عالم است. پس لزومی ندارد كه ما كانون جداگانه ای برای ظلمتها و شرور و بدیهای عالم قائل باشیم.

ولی تا اینجا فقط اشكال ثنویّه را حل می كند، اما اشكال حكمت بالغه و اشكال عدل و غیره را حل نمی كند. می گوید بسیار خوب، از این جهت ما فارغ شدیم، پس لزومی ندارد كه منشأ عالم حتما دو تا باشد، ولی ما می گوییم اگر منشأ عالم یكی است و آن یكی هم آن طور كه شما می گویید حكیم و عادل است، اصلا چرا عالم را این طور آفریده است كه اینهمه ظلمتها (و لو همین امور عدمی به همین شكل) پیدا بشود؟ آیا نمی توانست عالم را طوری بیافریند كه نور مطلق باشد؟ این ظلمتها و نیستیها در واقع
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 285
جاهای خالی عالم است. چرا این جاهای خالی را پر نكرد؟ اگر [نظام عالم ] به آن صورت بود كه ثنویّین می گفتند، شما با تحلیل كردن حقیقت شرور كه شرور سر انجام منتهی به اعدام می شود، اشكال را جواب داده اید، اما اشكال تنها آن نیست، اشكال- به اصطلاح فلسفه- اشكال به عنایت است، اشكال به عنایت الهی و به حكمت الهی و به عدل الهی است، چرا این جاهای خالی عالم پر نشده است؟ اینجاست كه آن دو مسأله ی دیگر پیدا می شود و باید طرح كرد. یك مسأله، مسأله ی تفكیك ناپذیری نور و ظلمت، و خیر و شر از یكدیگر است، یعنی اصول خیر و شر از یكدیگر تفكیك ناپذیرند، نه اینكه وضع عالم یك وضع ثابتی است كه نمی شود جای این شر جزئی را پر كرد و به جای آن خیر گذاشت، به صورت یك نظام كلی در عالم، از یكدیگر تفكیك ناپذیرند، یعنی اگر در این دنیا حیات هست، موت هم باید در كنارش باشد، اگر غنا هست فقر هم باید در كنارش باشد، اگر قدرت هست ضعف هم باید در كنارش باشد، اگر سلامت هست بیماری هم باید در كنارش باشد، اگر رضا هست نارضایی هم باید در كنارش باشد، اینها از یكدیگر تفكیك پذیر نیست. بعد از این مسأله، مسأله ی فلسفه ها و فواید در كار می آید و یك دفعه اصلا فكر عوض می شود، آنهایی را كه ما تا حالا بد حساب می كردیم و بد مطلق (صد در صد بد) می دانستیم- و لو می گفتیم چاره ای از وجودشان نیست و باید باشند، چون آن خوبیها هستند اینها هم باید باشند- می بینیم كه نه، غیر از اینكه باید باشند به اعتبار اینكه وجودشان یك لازم لا ینفك خوبیها هست، باید باشند برای اینكه منشأ خیرات بشوند و اگر اینها نبودند، اصلا آن خیرات نبود، علت و منشأ خیرات زیادی هم هستند.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است