اما در آزمایشهایی كه در مورد انسانها صورت می گیرد سه خصوصیت هست. یك
خصوصیت این است كه گاهی آزمایش كننده می خواهد از این آزمایش چیزی را
استفاده كند، كه به آنها كار نداریم. مثل یك نفر معلم كه می خواهد وضع شاگردها را به
دست بیاورد، خودش هم نمی داند وضع درسی آنها چگونه است. اول سال، وسط
سال و آخر سال می خواهد بفهمد كه این شاگردان درسشان را خوانده اند یا
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 329
نخوانده اند، می خواهد یك پرده ی جهالتی را از جلوی خودش رفع كند، اینها را امتحان
می كند و آن وقت می فهمد هر كس در چه حدی است.
یك نتیجه ی دیگری كه در آزمایشهای انسانها می گیرند، این است كه برای
آزمایش كننده چیزی مجهول نیست ولی برای خود آزمایش شده ها مجهول است. باز
مثل همان شاگردها، ای بسا خود معلم الآن می داند شاگرد اول كیست، شاگرد دوم
كیست، شاگرد سوم كیست و كی باید حتما رفوزه شود، ولی اگر همین طور بنشیند و
بگوید این نمره اش بیست است، او پانزده، او ده، او هشت، همه اعتراض دارند غیر از
آن كه نمره ی بیست گرفته، امتحان می كند تا بر خود آنها حقیقت روشن شود.
[آزمایش ] اولی درباره ی خداوند معنی ندارد. خداوند هیچ وقت بندگانش را به
سختیها و شداید و امتحانات گرفتار نمی كند برای اینكه خودش موضوعی را به دست
بیاورد، برای خداوند همه چیز معلوم است. قرآن می گوید:
«وَ ما تَكُونُ فِی شَأْنٍ وَ ما تَتْلُوا
مِنْهُ مِنْ قُرْآنٍ وَ لا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلاّ كُنّا عَلَیْكُمْ شُهُوداً» [1] هیچ جنبشی، هیچ حركتی
نمی كنید مگر اینكه ما شاهد و ناظر هستیم.
«لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ» [2]،
«فَإِنَّهُ یَعْلَمُ اَلسِّرَّ وَ
أَخْفی » [3]. یا در آیات دیگر می فرماید: آنچه كه در خاطر افراد خطور می كند، ما می دانیم.
پس قرآن وقتی كه «آزمایش» برای خدا ذكر می كند، نمی خواهد بگوید خدا آزمایش
می كند برای اینكه خودش عالم بشود. ولی دومی مانعی ندارد كه خداوند آزمایشها را
به وجود بیاورد برای اینكه ماهیت افراد بر خودشان روشن شود.
[2] . بقره/255: [او را چرت و خواب فرا نگیرد] .
[3] . طه/7: [همانا او بر نهان و مخفی ترین امور آگاه است ] .