در
کتابخانه
بازدید : 483035تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
نبرد حقّ و باطل، فطرت، توحید
Collapse <span class="HFormat">حقّ و باطل</span>حقّ و باطل
Expand فطرت فطرت
Expand توحیدتوحید
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
آیا نظام عالم نظام حقّ است؟ نظام راستین است؟ نظامی است آنچنان كه باید باشد؟ آیا هر چیزی در این نظام كلّی در جای خود قرار دارد؟ یا نه، نظام باطل است؟ در عالم هستی باطل راه دارد؟ چیزهایی هست كه نباید باشد؟ كلّ نظام، پوچ و بی هدف و بی غایت است؟ در برابر این پرسشها و نظایر آن، اندیشمندان و متفكّران چند دسته
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 410
شده اند: عدّه ای نظر اوّل را برگزیده اند و برخی نظر دوّم را، و گروهی دیگر به نظری متفاوت با هر دو دسته ی قبلی معتقد شده اند. بعضی فیلسوفان، و از آن جمله اكثر مادّیّین، نسبت به جهان (و نیز نسبت به انسان) بدبین بوده اند و جهان را در مجموع خود یك امر نبایستنی و نامطلوب و كور و كر و بی هدف می دانسته اند. در مقابل، الهیّون و مكاتب الهی و خصوصاً اسلام به طور قاطع و صریح خلقت عالم را بر حق می دانند و آن را عین خیر و نیكی و حسن می شمارند و بر آنند كه هیچ كاستی و زیادتی در آن راه ندارد و باطل و لغو و بازیچه نیست و هیچ امر نبایستنی در نظام جهان هستی وجود ندارد:

اَلَّذِی أَحْسَنَ كُلَّ شَیْ ءٍ خَلَقَهُ [1]، رَبُّنَا اَلَّذِی أَعْطی كُلَّ شَیْ ءٍ خَلْقَهُ [2].

پروردگار ما خلقت هر چیز را نیكو ساخت، و هر آنچه لازمه ی خلقتش بود به او اعطا كرد.
نظریّه ی سومین گروه این است كه جهان (و انسان) تركیبی است از خیر و شرّ؛ نیمی مطلوب و نیمی نامطلوب است؛ نیمی بایستنی و نیمی نبایستنی است. ما دوگانگی را در جهان می بینیم. در این عالم خیر و شرّ، حقّ و باطل، نقص و كمال، مرض و سلامت، مرگ و حیات، بی نظمی و نظم، ظلم و عدل، فساد و صلاح، خرابی و آبادانی زیاد به چشم می خورد. این دوگانگی نشانه ی این است كه در مبدأ و منشأ هستی دوگانگی وجود دارد، زیرا امكان ندارد كه در آن واحد همه ی عالم از یك مبدأ و یك اصل ریشه گرفته باشد و در عین حال اختلاف و دوگانگی در آن وجود داشته باشد. فكر ثنویّت و دوگانه پرستی كه در ایران باستان رواج داشته، از اینجا ناشی شده است كه برای جهان دو مبدأ قائل شده اند: مبدأ خیر و نور و خوبی، و مبدأ شرّ و ظلمت و بدی؛ و معتقد شدند كه سپاهیان و نیروهای این دو مبدأ، یعنی سپاهیان یزدان و سپاهیان اهریمن، همواره با یكدیگر در نبرد و ستیزند؛ گرچه نوید دادند كه بالأخره در پایان جهان سپاهیان خیر و نور بر سپاهیان شرّ و ظلمت پیروز خواهند شد، سپاه شرّ و ظلمت شكست خواهد خورد و سپاه خیر و نور باقی خواهد ماند.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 411
گرچه بحث خیر و شرّ را در كتاب عدل الهی به تفصیل شرح داده ایم، امّا در اینجا نیز به مناسبت اشاره ای به آن می كنیم.

در حكمت الهی، اصالت در هستی با حقّ است، با خیر است، با حسن و كمال و زیبایی است؛ باطلها، شرور، نقصها و زشتیها در نهایت امر و در تحلیل نهایی به نیستیها منتهی می شوند نه به هستیها. شرّ از آن جهت كه هست شرّ نیست، بلكه از آن جهت كه منشأ نیستی در شی ء دیگری می شود شرّ است. شرور ضرورتهایی هستند كه لازمه ی هستی خیرها و حقها و به صورت یك سلسله لوازم ذاتی لا ینفك می باشند كه اصالت ندارند و در مقام مقایسه با حقها و خیرها به منزله ی «نمود» هایی در مقابل «بود» ها هستند كه اگر آن «بود» ها بخواهند باشند این «نمود» ها هم قهراً باید باشند.

مسأله ی اصلی مسأله ی پیدایش ماهیّت است كه به تبع وجود پدید می آید. هستی مطلق، خیر محض است كه هیچ شرّ و نقص و زشتی در آن راه ندارد. در این مرتبه از هستی كه مرتبه ی ذات حقّ است، نه ماهیّت در كار است و نه نیستی. امّا مخلوقات الهی كه از او وجود یافته اند ضعف وجودی دارند؛ چرا كه لازمه ی فعل بودن یك فعل، تأخیر از فاعل است و جز خدا كه فاعل علی الاطلاق است، همه ی مخلوقات فعل او محسوب می شوند و لذا ضعف و نقص دارند. لازمه ی فعل بودن، ماهیّت داشتن است و همین طور فعل فعل یك درجه از او نازل تر است. به این ترتیب نیستی در عین اینكه اصالت ندارد در هستی راه پیدا می كند تا می رسیم به عالم طبیعت یا ناسوت كه از نظر حكمای الهی ضعیف ترین و ناقص ترین عوالم وجود است. در اینجا نشانه های ضعف وجود كه به یك اعتبار نشانه های ماهیّت و نیستی است، بیشتر پدیدار می شود. پس شرّ و باطل در عین حال كه اصالت ندارد و از سنخ وجود نیست، از لوازم لا ینفكّ درجات پایین هستی است.

به این ترتیب، نظام هستی را اگر از آن جهت كه هستی است نظر كنیم، باطل و ماهیّت و نیستی در آن راه ندارد. از بالا كه نگاه كنیم نور است، امّا از پایین كه نگاه كنیم سایه می بینیم. سایه ی یك جسم لازمه ی جسم است كه در عین اینكه اصالت ندارد (و هر چه هست نور است) امّا به واسطه ی آن جسم برای ذهن ما نمود پیدا می كند. سایه چیزی نیست جز نبودن نور در یك محدوده و بودن نور در اطراف آن.

حكمت الهی همه چیز را در «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» خلاصه می كند، می گوید «ظهر الوجود بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» یعنی هستی به نام اللّه رحمان و رحیم به ظهور
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 412
می رسد؛ و از یك دید خیلی عالی، عالم جز اللّه و رحمانیّت اللّه و رحیمیّت اللّه چیز دیگری نیست. تصوّر این معنا مشكل است امّا خیلی عالی و لطیف است و اگر انسان این نكته را درك كرد بسیاری از مسائل برای او حل می شود. در این بینش، عالم دو چهره دارد: چهره ی ازاویی و چهره ی به سوی اویی. چهره ی ازاویی رحمانیّت خداست و چهره ی به سوی اویی رحیمیّت خدا. سایر اسماء الهی اسمهای تبعی هستند، درجه ی دوم و سوم اند. خداوند، جبّار و منتقم هم هست، امّا اصالت از رحمانیّت و رحیمیّت خداست. صفات دیگر در واقع از این اسماء ناشی می شوند. حتّی قهر هم از لطف ناشی می شود؛ آن اصالتی كه لطف دارد، قهر ندارد. دید توحیدی نمی تواند غیر از این باشد، دید واقعی فلسفی هم همین است و هستی شناسی واقعی غیر از این نیست.


[1] . سجده/7.
[2] . طه/50.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است