در
کتابخانه
بازدید : 483007تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
نبرد حقّ و باطل، فطرت، توحید
Expand <span class="HFormat">حقّ و باطل</span>حقّ و باطل
Collapse فطرت فطرت
Expand معنای فطرت معنای فطرت
Expand فطریّات انسان فطریّات انسان
Expand گرایشهای مقدّس گرایشهای مقدّس
Expand عشق و پرستش *توجیه گرایشهای انسانی عشق و پرستش *توجیه گرایشهای انسانی
Expand عشق روحانی ماركسیسم و ثبات ارزشهای انسانی عشق روحانی ماركسیسم و ثبات ارزشهای انسانی
Expand تكامل اصالتهای انسانی تكامل اصالتهای انسانی
Collapse مبنا و منشأ مذهب مبنا و منشأ مذهب
Expand عشق و عبادت عشق و عبادت
Expand فطری بودن دین فطری بودن دین
Expand بررسی و نقد نظریّه ی دوركهیم بررسی و نقد نظریّه ی دوركهیم
نظر قرآن درباره ی منشأ دین
Expand توحیدتوحید
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
بازمی گردم به آن نكته ای كه در ابتدا گفتم. شاید هم آن را درست توضیح ندادم. یك اصطلاحی دارند علمای «اصول» ما، می گویند فلان دلیل بر فلان دلیل دیگر حكومت دارد یا می گویند بر آن دلیل ورود دارد. مقصودشان این است كه گاهی دو تا دلیل نمی توانند با یكدیگر تعارض پیدا كنند زیرا یك دلیل، مشروط به یك شرطی است كه وقتی آن دلیل دیگر آمد، شرط او را از بین می برد، وقتی شرطش از بین رفت او خود به خود منتفی است، نه اینكه دو تا دلیل با هم می جنگند؛ دیگر جای جنگ برای آنها باقی نمی ماند. حال اگر بخواهم راجع به آن بحث كنم دور می شویم، اشخاصی كه اندكی وارد باشند خودشان می دانند.

اینها همان طور كه گفتم، از اوّل، فرضشان بر این است كه یك منطق نمی توانسته منشأ پیدایش فكر مذهب باشد، حال كه چنین است پس برویم دنبال آن امور غیر منطقی: ترس و جهل و غیره.

به اینها باید گفت گاهی منشأ گرایش بشر به یك فكر، هر چند باطل باشد، بازهم منطق بشر بوده نه چیزی ماورای منطقش. مثلاً چند هزار سال بود كه بشر فكر می كرد كه خورشید به دور زمین می گردد و زمین ثابت است. آیا هیچ گاه ما دنبال این می رویم كه چه علّتی سبب گردید كه بشر معتقد شد كه زمین مركز است و خورشید و ستارگان به دور زمین می گردند، آیا مثلاً ترس از اموات بود، و این جور مسائل؟ نه. می گوییم جریان فكری و منطقی، [بشر را به آنجا رساند] ، هیچ عاملی ماورای فكر و منطق در كار نبوده، گواینكه اشتباه بوده. بشر نگاه می كرد؛ به حسّ ظاهر این جور می آید كه خورشید و ستارگان به دور زمین می چرخند. همین طور كه می دید، حكم می كرد. این دیگر دلیلی غیر از خود دیدن و خود فكر انسان ندارد، دلیلی از خارج ندارد، مثل [اعتقاد به نحوست ] سیزده نیست كه بگوییم در اینجا عامل دیگری [غیر از عقل بشر] دخالت كرده است.

از اینها باید پرسید كه آیا بشر، همان بشر گذشته ی چند هزار سال پیش، كه خوشبختانه آثاری كه اكنون از بشر چند هزار سال پیش- گذشته از مسأله ی پیغمبران- در علم و فنّ و صنعت و حتّی فكر و نظر به دست آمده، بعضی از آنها در سطح بسیار
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 562
بالایی است و بسیاری نیز اثرش اكنون در دست نیست؛ قدیم ترین كتابهایی كه از چین و غیره به دست آمده حاوی فكرهایی فلسفی است كه به قدری دقیق و بلند است كه اسباب حیرت بشر امروزی است؛ شما می بینید اهرام مصر را اشخاص امروز مثل هشترودی نمی توانند باور كنند كه این ساخته ی بشر آن روز است یعنی آن قدر اینها نمایشگر یك فنّ و صنعت پیشرفته است كه می گویند این را انسانهای دیگر از كرات دیگر آمده اند ساخته اند؛ آری، آیا بشر، همان بشر گذشته، این مقدار فكر نداشت كه فكرش او را به مذهب و خدا كشانده باشد؟ همین كه شما می گویید درباره ی حوادث فكر می كرد و می گفت یك علّتی دارد، بسیار خوب، یك قدم آن طرف تر برود كه خود آن علّت چیست؟ این یك قدم ساده ای است كه فكر بشر برسد به آنجا، دیگر همان قدم اوّل نمی ایستد، همین قدر كه اسمش را گذاشت «اله» و «خدا» نمی ایستد؛ می گوید این باران، یك چیزی هست كه آن را می گرداند؛ بعد می رود سراغ آن چیز، آن چیز خودش چگونه است؟ این جزء افكار ابتدایی انسان است، یعنی انسان مدرسه دیده و درس خوانده نمی خواهد، بلكه هر انسانی زود منتقل می شود كه آنچه من می بینم به صورت یك مقهور و مربوب است.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است