در
کتابخانه
بازدید : 483099تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
نبرد حقّ و باطل، فطرت، توحید
Collapse <span class="HFormat">حقّ و باطل</span>حقّ و باطل
Expand فطرت فطرت
Expand توحیدتوحید
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
«فاحتمل السّیل زبدا رابیا» ، یعنی كف روی آب را می گیرد و می پوشاند بطوری كه اگر آدم جاهلی بیاید نگاه كند و از ماهیّت قضیّه خبر نداشته باشد، كف خروشانی را می بیند كه در حركت است و توجّهی به آب باران كه زیر این كفهاست
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 439
نمی كند، در حالی كه این آب است كه چنین خروشان حركت می كند نه كف، ولی چون كفها روی آب را گرفته اند چشم ظاهر بین كه به اعماق واقعیّات نفوذ نداشته باشد فقط كف را می بیند.

باطل هم چنین است كه بر نیروی حق سوار می شود و روی آن را می پوشاند بطوری كه اگر كسی ظاهر جامعه را ببیند و به اعماق آن نظر نیندازد همان قلّه های شامخ و افراد چشم پركن را می بیند. مثلاً اگر برگردیم به قرن سیزدهم در ایران، اوّل كسی كه چشممان به او می افتد ناصر الدین شاه است و ممكن است فكر كنیم كه همه ی مردم همان طور بوده اند، در صورتی كه اگر همه ی مردم مثل ناصر الدین شاه بودند، اصلاً امروز ایرانی وجود نداشت. اگر همه ی مردم هارون الرشید بودند و ماهیّت هارون الرشیدی داشتند، محال بود جامعه ی اسلامی باقی بماند؛ چون هارون الرشید مظهر ظلم و تجاوز و دروغ و خدعه و شهوترانی و بی عفّتی و ناپاكی بود. آیا اگر همان وقت ما می رفتیم به تمام روستاهای كشور اسلامی، هر چه می دیدیم هارون الرشید بود؟ یعنی همه ی مردم را با روحیّه و صفات هارون الرشید می دیدیم؟ هر كارگر و كشاورز صاحب حرفه و فنّ و هر بازرگان، یك هارون الرشید بود؟ یعنی همه به همدیگر دروغ می گفتند؟ همه به همدیگر خیانت می كردند؟ همه بی عفّتی می كردند و بی تقوا بودند؟ هرگز این طور نبوده است. هارون الرشید از صدقه ی سر آن اشخاص، از صداقت، امانت، درستی و حقیقت آنها زندگی می كرده؛ حالا اگر هزار نفر هم هارون الرشید و اطرافیانش بوده اند، این نباید معیار ما باشد كه شر بر خیر غلبه داشته است.

شما اگر به همین مسیحیّت تحریف شده نگاه كنید و بروید در دهات و شهرها، آیا هر كشیشی را كه می بینید، آدم فاسد و كثیفی است؟ و اللّه میان همینها صدی هفتاد هشتادشان مردمی هستند با یك احساس ایمانی و تقوا و خلوص كه به نام مسیح و مریم چقدر راستی و تقوا و پاكی به مردم داده اند، تقصیری هم ندارند؛ آنها به بهشت می روند، كشیش آنها هم به بهشت می رود. پس حساب روحانیّت حاكم فاسد مسیحی و پاپها را باید از اكثریّت مبلّغین و پیروان مسیح جدا كرد.

آن چیزی كه ما می بینیم همان «زبدا رابیا» و كفهای روی آب است كه به چشم می آید، ولی وقتی انسان وارد متن جامعه می شود و كسانی را كه اساساً به چشم نمی آیند و در واقع جامعه را آنها می چرخانند می بیند، آنها را منطبق بر حق و همراه با راستی و صداقت می یابد. آن راننده ای كه با زحمت دائماً از این شهر به آن شهر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 440
می رود و جان خودش را می گذارد در این راه تا روزی 150 یا 200 تومان بگیرد، یا آن كشاورزی كه دائماً تلاش می كند و زحمت می كشد، آیا در وجود اینها شر بر خیر غلبه دارد؟ هرگز! اغلب اینها بر آن فطرت پاك اسلامی و انسانی خودشان باقی هستند.

اینهمه كارگرانی كه در كارخانه ها كار می كنند وقتی آدم می رود سراغ اینها اصلاً تعجّب می كند كه با آن وضع چطور اینها به جامعه و دین خوشبین هستند و دغدغه ی دین و ایمانشان را دارند.

پس اكثریّت جامعه را انسانهایی تشكیل می دهند كه صلاح آنها بر فسادشان غلبه دارد؛ اگر هم احیاناً فسادی در آنها هست، فساد ناشی از جهل است، از قصور است، نمی داند، تقصیر هم ندارد، نادان است، این را نمی شود آدم مقصّر حساب كرد و جزء مفسدین و خرابكاران و منحرفین دانست. به این ترتیب، حق و نظام حق، اصیل است و مثل آب در زیر جریان دارد و جامعه را به جلو می برد، امّا باطلها بر روی آن قرار می گیرند و نمود پیدا می كنند.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است