در
کتابخانه
بازدید : 316646تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand راههای اثبات نبوت (1) راههای اثبات نبوت (1)
Expand راههای اثبات نبوت (2) راههای اثبات نبوت (2)
Expand راههای اثبات نبوت (3) راههای اثبات نبوت (3)
Expand وحی (1) وحی (1)
Expand وحی (2) وحی (2)
Collapse معجزه 1معجزه 1
Expand معجزه (2) معجزه (2)
Expand معجزه (3) معجزه (3)
Expand معجزه (4) معجزه (4)
Expand معجزه (5) معجزه (5)
Expand اعجاز قرآن (1) اعجاز قرآن (1)
Expand اعجاز قرآن اعجاز قرآن
Expand اعجاز قرآن (3) اعجاز قرآن (3)
Expand اعجاز قرآن (4) اعجاز قرآن (4)
Expand اعجاز قرآن 5اعجاز قرآن 5
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
گفتیم [پیروان ] نظریه ی اول (نظریه ی تأویل) به دو نوع آیات استدلال كرده اند:
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 440
یكی آیات سنن الهی، یكی هم آیاتی كه دارد كه پیغمبران می گویند كه ما بشری هستیم مثل شما. اینها را ما حتماً باید متعرض بشویم. اما آیاتی كه در آن آیات تقریباً اظهار عجز پیغمبران از معجزه ای كه مردم خواسته اند منعكس شده، آنها را ببینیم چیست.

اولاً آیا واقعاً تناقضی است میان این آیات و آن آیات، یا نه، تناقض نیست؟ اگر تناقض نیست چگونه اینها را با یكدیگر جمع كنیم.

یكی از آیات، همین آیه معروف است، اغلب هم همین را می بینید كه به زبان می آورند. [می گویند] معجزه یعنی چه؟ ! قرآن خودش می فرماید: «قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ یُوحی إِلَیَّ» [1] بگو من هم بشری هستم مثل شما، فقط فرقش در وحی است كه اینها به من وحی شده، به شما وحی نشده، و الاّ من بشری هستم صد در صد مثل شما، یعنی در جنبه های مثبت و جنبه های منفی هر دو، هر چه شما دارید من هم دارم، هر چه شما ندارید من هم ندارم. اگر شما غذا می خورید من هم غذا می خورم، راه می روید من هم راه می روم، می خوابید من هم می خوابم، حاجتهای طبیعی دارید من هم همه ی حاجتهای طبیعی را دارم، اگر شما نمی توانید یك كار خارق العاده انجام بدهید من هم نمی توانم، من مثل شما و در حد شما هستم. «مِثْلُكُمْ» یعنی در حد شما هستم از هر جهت.

آیه ی دیگری كه مفصلتر از آن آیه و از مفصلترین آیاتی است كه در قرآن آمده است این آیات است در سوره ی بنی اسرائیل، راجع به پیغمبر اكرم و قریش: «وَ قالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتّی تَفْجُرَ لَنا مِنَ اَلْأَرْضِ یَنْبُوعاً» گفتند ما هرگز به تو ایمان نمی آوریم تا آن وقتی كه از زمین چشمه ای جاری كنی. مكه بود، سرزمین خشك بی آب و علف بی درخت، و تنها آب آن- كه تازه آن هم اخیراً پیدا شده بود- همان زمزم بود. البته از قدیم بوده و بعد جرهمی ها آن را بسته بودند و دو مرتبه عبد المطّلب باز كرد. خیلی احتیاج داشتند به یك چشمه كه در مكه جاری بشود. و مكه آب نداشت و نداشت تا در زمان هارون، زبیده همسر هارون از طائف نهری جاری كرد و چقدر با وسائل آن زمان زحمت كشیدند و پول خرج كردند تا كوهها را شكافتند و از طائف آب را وارد مكه كردند كه الآن هم همان آب زبیده به همان نام «آب زبیده» معروف است. در منی و عرفات هم بعضی جاها كه شما می بینید شیر نصب كرده اند، نوشته اند «نهرُ زبیدة» ولی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 441
تا آن وقت اصلا آب نبوده است.

گفتند ما هرگز ایمان نمی آوریم تا اینكه تو چشمه ای از زمین جاری كنی «أَوْ تَكُونَ لَكَ جَنَّةٌ مِنْ نَخِیلٍ وَ عِنَبٍ» طمع را كمی بالا بردند، گفتند یا اینكه تو خودت یك باغ داشته باشی كه در آن باغ نخلستان و انگورستان وجود داشته باشد، درختهای خرما و تاكهای انگور زیادی باشد (یك آدم سرمایه داری هم اگر پیدا بشود كه یك باغستان خیلی عظیمی داشته باشد خودش كه همه را نمی خورد، می دهد به این مردم) «فَتُفَجِّرَ اَلْأَنْهارَ خِلالَها تَفْجِیراً» آن وقت بشكافی تو نهرها را در وسط آن، شكافتنی، نهرها جاری كنی. اول فقط یك چشمه آب می خواستند كه بعد خودشان بروند زراعت و كشاورزی كنند، باغ را درست كنند، بعد گفتند نه، تو اصلا یك باغ آماده با معجزه ایجاد كن، نهرها هم در خلال آن خودت به جریان بینداز «أَوْ تُسْقِطَ اَلسَّماءَ كَما زَعَمْتَ عَلَیْنا كِسَفاً» یا آسمان را آن طوری كه می پنداری (لا بد یعنی آنچه كه در قدرتت هست) تكه تكه بر ما فرود بیاور «أَوْ تَأْتِیَ بِاللّهِ وَ اَلْمَلائِكَةِ قَبِیلاً» یا خدا و فرشتگان را بیاور اینجا با ما روبرو شوند به ما بگویند كه این را ما فرستاده ایم «أَوْ یَكُونَ لَكَ بَیْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ» . این دوتای آخر یعنی آسمان را فرود آوردن و خدا را حاضر كردن، منفعت مادی نداشت، فقط در لابلا ذكر كردند، مثل اینكه برای خلط مبحث هم بوده، باز دو مرتبه رفتند دنبال چیزی كه فایده مادی برایشان داشته باشد: «أَوْ یَكُونَ لَكَ بَیْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ» و یا اینكه خانه ای از زر داشته باشی، یك خانه مملوّ از زر. باز دوباره: «أَوْ تَرْقی فِی اَلسَّماءِ» یا بالا بروی به آسمان «وَ لَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِیِّكَ حَتّی تُنَزِّلَ عَلَیْنا كِتاباً نَقْرَؤُهُ» اما اگر تنها بخواهی بروی بالا و برگردی، بعد بیایی بگویی من رفتم بالا و آمدم، ما قبول نمی كنیم مگر اینكه نامه ای از بالا خطاب به ما بیاوری، خدا از بالا نامه ای برای ما بفرستد كه أیها الناس، ای قریش، ای- مثلا- جناب ولید بن مغیره، ای جناب ابو سفیان! خدمت شما عرض می شود كه این كسی كه آمده، حامل نامه، پیامبر ماست و از طرف ما فرستاده شده.

اینها بود مجموع خواسته های آنها كه در این آیه ذكر شده. «قُلْ سُبْحانَ رَبِّی هَلْ كُنْتُ إِلاّ بَشَراً رَسُولاً» [2] سبحان اللّه، شما چه فكر كرده اید؟ ! آیا من جز اینكه یك بشر رسول باشم كه خدا او را به میان شما فرستاده، چیز دیگری هستم؟ ! این توقعات چیست كه از من دارید؟ !
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 442
منكرین معجزه می گویند آنها از پیغمبر یك سلسله معجزات (مجموعا شش معجزه) خواستند و پیغمبر می گوید من یك بشر رسول هستم، یعنی بشرِ رسول، یك پیغمبر كه دیگر معجزه ندارد كه شما از او این چیزها را بخواهید!
[1] . كهف/110.
[2] . اسراء/90- 93.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است