در
کتابخانه
بازدید : 316514تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand راههای اثبات نبوت (1) راههای اثبات نبوت (1)
Expand راههای اثبات نبوت (2) راههای اثبات نبوت (2)
Expand راههای اثبات نبوت (3) راههای اثبات نبوت (3)
Expand وحی (1) وحی (1)
Expand وحی (2) وحی (2)
Expand معجزه 1معجزه 1
Expand معجزه (2) معجزه (2)
Expand معجزه (3) معجزه (3)
Collapse معجزه (4) معجزه (4)
Expand معجزه (5) معجزه (5)
Expand اعجاز قرآن (1) اعجاز قرآن (1)
Expand اعجاز قرآن اعجاز قرآن
Expand اعجاز قرآن (3) اعجاز قرآن (3)
Expand اعجاز قرآن (4) اعجاز قرآن (4)
Expand اعجاز قرآن 5اعجاز قرآن 5
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
قضیه ی خواب مصنوعی، روحی بودن و خارق العاده بودن این قوه را بیش از پیش اثبات كرد. در خواب مصنوعی كه یك شخص با اراده ی خودش و یا با سلسله اعمالی كه انجام می دهد كسی را خواب می كند، این آدم نه تنها روحش، حتی بدنش تابع القاء و اراده ی شخص عامل می شود؛ چطور؟ آنطور كه ما در كتابها خوانده ایم و نوشته اند، گاهی در خواب مصنوعی، [عامل ] به حدی شخص را تحت تأثیر قرار می دهد كه بر خلاف خواب طبیعی كه اگر عواملی روی بدنش وارد شود و زیاد اثر بگذارد بیدارش می كند او یك حالت بی حسی و بی شعوری كامل پیدا می كند كه حتی اگر اعضایش را قطعه قطعه كنند بازهم از خواب بیدار نمی شود. در خواب طبیعی وقتی صدایش كنند بیدار می شود. او را اگر دیگری صدا كند از خواب بیدار نمی شود. در خواب طبیعی اگر ضربه ای یا دردی بر بدنش وارد كنند بیدار می شود؛ او بازهم بیدار نمی شود. وقتی آن القاءكننده به او القا كرد بخواب! او دیگر می خوابد. تا وقتی او امر نكند و دستور ندهد كه بیدار شو، بیدار نمی شود. اینجا روحیون یك نتیجه گیری كه می توانند بكنند این است: شخص تلقین كننده (عامل) اراده ی او را تحت تسخیر خودش قرار داده.

وقتی كه او را خواباند و شعور ظاهرش را از كار انداخت، شعور باطن او را در اختیار می گیرد و شعور باطنش تمام بدن خودش را در اختیار می گیرد به طوری كه وقتی این به او می گوید تو باید احساس درد نكنی شعور باطن اطاعت می كند: بله، باید احساس درد نكنم. شعور باطن وقتی كه تصمیم می گیرد احساس درد نكند احساس درد نمی كند. این خیلی عجیب است. با اینكه نه تنها طبق فرضیه ی مادیّین، حتی در فرضیه ی ثنویّین امثال دكارت- افرادی كه روح را مجزای از بدن و اینها را دو دستگاه علی حده و مستقل از یكدیگر می دانند- نیز اصلا ربطی میان روح و بدن نیست، روح بخواهد یا نخواهد بدن كار كند بدن كار خودش را باید انجام بدهد، ولی معلوم می شود با این وسیله (یعنی این خودش یك دریچه است) می توان كاری كرد كه شعور باطن حتی احساس بدن را هم در اختیار بگیرد؛ اگر بخواهد بدن احساس درد كند می كند و اگر نخواهد نمی كند.

بعضی از خوابهای مصنوعی از یك نظر دیگر مهمتر است و آن این است كه در
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 490
حالی كه شخص را خواب نمی كنند، در اثر تلقین، فقط یك عضو را در اختیار قرار می دهند. ممكن است تنها دستش را بی حس كنند یا به دست فرمان می دهد به این حال بایست دست به یك حال معین می ایستد، در حالی كه شعور ظاهرش هم در كار است. این از این نظر مهمتر است كه در آن نظر اوّل شعور ظاهر در كار نیست؛ چون شعور ظاهر در كار نیست شعور باطن كار خودش را می كند؛ ولی در اینجا معلوم می شود با اینكه شعور ظاهر در كار هست مع ذلك باز شعور باطن فعالیت خودش را دارد؛ یعنی حكایت می كند از نوعی استقلال شعور باطن در مقابل شعور ظاهر.

از این عجیب تر چیزی است كه باز من در این كتابها خوانده ام و خیلی عجیب است، كه تحت تأثیر القاء شخص عامل، یك حساسیت عجیبی حواسّ معمول پیدا می كند به طوری كه صدایی را كه یك آدم عادی نمی شنود او می شنود، چیزی را كه یك شخص عادی در حال عادی نمی بیند او می بیند یعنی از راههای بسیار دور چیزی را می بیند و از فاصله های بسیار دور چیزی را می شنود؛ تا این مقدار حساسیت برای حواس. یك چیزی امروز می گویند به نام «تله پاتی» كه الكسیس كارل هم در كتاب انسان موجود ناشناخته آن را تأیید می كند و می گوید این واقعیتی است كه الآن وجود دارد؛ و داستانهای نظیر این در كتابهای مذهبی خیلی زیاد است مثل اینكه پیغمبر اكرم در وقتی كه نجاشی در حبشه بود جریان فوت او را اطلاع داد و گفت كه الآن نجاشی مرده است و او را كفن كرده اند و من از همین جا بر او نماز می خوانم، به طوری كه همه جنازه نجاشی را دیدند و حضرت در آن حال بر آن نماز خواندند. آقای دكتر معین - كه چند سال است كه در یك حالت بین الموت و الحیات هست- مقداری در هیپنوتیزم كار كرده بود ولی چیزهای عجیب تری از افرادی كه كار كرده بودند نقل می كرد. این داستان را من الآن یادم نیست كه از خودش شنیدم یا یكی از رفقا (دكتر شهیدی) از او نقل كرد. مدعی بود كه در پاریس افراد خیلی فوق العاده ای هستند كه حتی به وسیله ی رادیو قدرت دارند فرمان بدهند كه هر كسی در هر حالی كه هست در همان حال متوقف شود.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است