در
کتابخانه
بازدید : 316640تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand راههای اثبات نبوت (1) راههای اثبات نبوت (1)
Expand راههای اثبات نبوت (2) راههای اثبات نبوت (2)
Expand راههای اثبات نبوت (3) راههای اثبات نبوت (3)
Expand وحی (1) وحی (1)
Expand وحی (2) وحی (2)
Expand معجزه 1معجزه 1
Expand معجزه (2) معجزه (2)
Expand معجزه (3) معجزه (3)
Expand معجزه (4) معجزه (4)
Expand معجزه (5) معجزه (5)
Expand اعجاز قرآن (1) اعجاز قرآن (1)
Expand اعجاز قرآن اعجاز قرآن
Collapse اعجاز قرآن (3) اعجاز قرآن (3)
Expand اعجاز قرآن (4) اعجاز قرآن (4)
Expand اعجاز قرآن 5اعجاز قرآن 5
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
یكی دیگر از چیزهایی كه منشأ خطای ذهن می شود- كه در منطق ماده باید متوجهش شد- خود هوای نفس شخص است كه گفتیم آقای بیكن آن را «بت شخصی» می نامد. آن هم در قرآن هست، زیاد هم هست. از جمله در سوره ی و النّجم می فرماید: إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلاَّ اَلظَّنَّ وَ ما تَهْوَی اَلْأَنْفُسُ [1]دو مطلب را ذكر می كند: یكی اینكه گمان را به جای علم می گیرند، و دیگر اینكه دلشان می خواهد اینجور بگویند كه می گویند. آنچه می گوید زبان عقل و فكر نیست، زبان استدلالش نیست، زبان هوای نفس است. این یك مطلب خیلی اساسی است كه البته قدما هم توجه داشتند، امروز هم خیلی به آن توجه كرده اند، همین بیكن این حرف را می زند، و بهترین مثالش قضیه علاّمه حلی است.

معروف است كه علامه حلّی برای اولین بار در تاریخ فقه شیعه معتقد شد كه این كه می گویند [اگر نجاستی در چاه بیفتد] چاه نجس می شود، اگر مرغی بیفتد چند دلو آب باید كشید، اگر الاغی بیفتد چقدر و اگر انسانی در آن بمیرد چقدر، كشیدن این آبها مستحب است واجب نیست و حال آنكه تا عصر او تمام فقهای شیعه اتفاق داشتند كه اینها واجب است. قضیه این شد كه در خانه خودش این ابتلا پیدا شد. یك نجاستی در چاه افتاده بود و خواست نظر بدهد. آمد از نو مستقل روی این مسأله فكر كند (حالا من كار ندارم منزوحات بئر واجب است یا نه) . كتابها و مدارك را جلوی خودش گذاشت كه درباره ی این مسأله قضاوت كند، فتوای واقعی خودش را به دست بیاورد كه واقعا این كار واجب است یا واجب نیست. مطالعه كرد، یك دفعه دید آن گوشه دلش تمایل به این است كه فتوایش این باشد كه واجب نیست چون الآن
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 580
منفعتش ایجاب می كند كه واجب نباشد. ترسید كه این منفعت طلبی، فكرش را بدزدد و بعد فتوایی بدهد كه این فتوا زبان فقه و فكر و استدلال و زبان یك فكر بی طرف نباشد، زبان یك فكر طرفدار باشد. می گویند دستور داد چاه را پر كردند. خودش را از این منفعت طلبی آزاد كرد، بعد نشست فكر كردن، دید الآن هم عقیده اش همین است، آن وقت فتوا داد.

این خودش مطلبی بسیار اساسی است كه اگر منفعت انسان یك طرف را ایجاب بكند [یعنی ] هوای نفسش به یك طرف باشد فكر انسان را می دزدد. قرآن به این مطلب هم توجه دارد.


[1] . نجم/23.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است