در
کتابخانه
بازدید : 316645تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand راههای اثبات نبوت (1) راههای اثبات نبوت (1)
Expand راههای اثبات نبوت (2) راههای اثبات نبوت (2)
Expand راههای اثبات نبوت (3) راههای اثبات نبوت (3)
Expand وحی (1) وحی (1)
Expand وحی (2) وحی (2)
Expand معجزه 1معجزه 1
Expand معجزه (2) معجزه (2)
Expand معجزه (3) معجزه (3)
Collapse معجزه (4) معجزه (4)
Expand معجزه (5) معجزه (5)
Expand اعجاز قرآن (1) اعجاز قرآن (1)
Expand اعجاز قرآن اعجاز قرآن
Expand اعجاز قرآن (3) اعجاز قرآن (3)
Expand اعجاز قرآن (4) اعجاز قرآن (4)
Expand اعجاز قرآن 5اعجاز قرآن 5
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
ولی این قضیه را به طور قطع نقل می كرد، می گفت یك بچه فرانسوی را در
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 491
حضور من خواب كردند، بعد از من پرسیدند كه از او چه جوابی می خواهی؟ من گفتم كه او را بفرستید تهران. بچه جواب داد كه الآن تهران هستم، مثلا میدان توپخانه. گفتیم اینجا را شرح بده. بچه ای كه هرگز به ایران نیامده بود تمام آن را شرح داد، آنجا اینجور است، یك خیابان این طرف است یك خیابان آن طرف، ساختمان اینجور، مجسمه اینجور و خصوصیات دیگر. (گفت تا اینجا برای ما خیلی عجیب نبود یعنی می توانستیم یك توجیهی بكنیم؛ و می گفت بعد وقتی من برای بعضی از ماتریالیستها گفتم همین طور توجیه می كردند، البته توجیه به معنی احتمال نه توجیه علمی، كه شاید آن عامل، فكر تو را می خوانده چون تو كه می دانی تهران چگونه است، او فكر تو را جذب می كرد بعد پس می داد به این بچه، پس این بچه وضع تهران را می توانست بفهمد از طریق تو) . گفت بعد كجا؟ گفتم بفرستیدش میدان ژاله رفت میدان ژاله. گفتیم آنجا را توصیف كن. همین جور توصیف كرد كه واقعا میدان ژاله بود.

گفت دیگر كجا؟ گفتیم بفرست چهارصد دستگاه. رفت چهارصد دستگاه. باز همین جور تشریح كرد كه چهارصد دستگاه بود. تا فرستادیم خانه ی خودمان. خانه را همان طور تشریح كرد كه بود. رفت داخل خانه. گفتیم حالا چی می بینی؟ گفت پله را اینجور رفتیم بالا و این طرف یك اتاق است و آن طرف یك اتاق، و اتاقی را نشان داد كه آنجا یك خانمی است كه الآن خوابیده (ساعت در حدود سه بعد از ظهر بوده) .

نشانیهایی داد كه همان نشانیهای خانم دكتر معین بوده (می گفت باز تا اینجا هم كمی قضایا قابل توجیه بود) . فرستادمش داخل كتابخانه خودم؛ گفتم آن اتاق روبرو كه می گوید، بگویید برود در آن اتاق بگوید آنجا چیست. آنجا كه رفت بر خلاف آنچه من فكر می كردم گفت آنجا اتاقی است خالی، هیچ چیز در آن اتاق نیست، فقط دوتا تابلو دیده می شود كه آنها را هم به پشت گذاشته اند. من تعجب كردم؛ كتابخانه ی من كه اینجور نیست! آمدم منزل بلافاصله آن را برای خانمم نوشتم كه در فلان روز، فلان ساعت وضع خودت را بگو و مخصوصا وضع كتابخانه ی من را تشریح كن. جواب نامه به فاصله ی كمتر از یك هفته آمد، معلوم شد كه در آن روز اینها می خواسته اند اتاقها را پاكیزه یا رنگ كنند و بدون اینكه قبلا از من اجازه گرفته باشند تمام كتابها را از كتابخانه من بیرون برده بودند و آن دو تابلو، دو تابلوی عكس بوده و اتفاقا فقط همان دو تابلو داخل اتاق بوده است. دیگر این جهت را حتی من هم نمی دانستم كه بگویم شخص عامل این را از فكر من گرفته است و دارد به این بچه انتقال می دهد؛ كه وقتی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 492
ما به ماتریالیستها گفتیم كه شما این را چگونه توجیه می كنید گفتند دیگر ما برای این توجیهی نداریم.

به هر حال این مطلب كه در اثر خواب مصنوعی، حواس انسان یك حساسیتی پیدا كند كه از دور ببیند و از دور بشنود، اجمالا نشان می دهد كه در انسان یك نیروهایی وجود دارد غیر از این نیروهایی كه ما با آنها آشنا هستیم. حالا من به ماهیت و حقیقتش فعلا كار ندارم كه بگویم این نیرو مجرد است یا مجرد نیست، با شرایط مادی جور در می آید یا جور در نمی آید. آن باشد تا علی حده درباره ی آن بحث كنیم. ولی آن مقداری كه بشر می تواند به دست بیاورد همین است كه از طریق خواب مصنوعی و تعطیل كردن قوه ی حس و شعور و اراده و كنار زدن اینها می تواند قوه ی دیگری را كه در روح او هست استخدام كند و از این قوه كارهای خارق العاده ببیند. این، راه را باز می كند برای اینكه این قوه ی نهانی عجیب كه در افراد هست و در حال خواب مصنوعی ظهور می كند آیا ممكن نیست بجای اینكه در اختیار یك فرد دیگر قرار بگیرد در اختیار شعور ظاهر خود انسان قرار بگیرد یعنی دیگر احتیاج نباشد ما شعور ظاهر را كنار بزنیم دیگری بیاید این قوه را به كار بیندازد، بلكه افرادی خودشان عامل باشند و خودشان معمول و به عبارت دیگر قوه ی اراده ی خودشان بر این شعور مرموز كه در وجودشان حكمفرماست حكومت كند به طوری كه هر وقت بخواهند و اراده كنند آن قوه را به كار بیندازند؛ بخواهد چیزی را حس نكند حس نكند، بخواهد سدی در مقابل عوامل خارجی ایجاد كند، ایجاد كند. من خیال نمی كنم این مقدارها قابل تردید باشد.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است