البته این جهت هم هست كه اگر بتوانیم مدعای خود قرآن را ثابت كنیم، آن وقت
مزیت این معجزه بر همه معجزات دیگر روشن است از دو جهت: یكی اینكه از نوع
سخن است یعنی یك چیزی است كه خودش مبیّن یك فكر و یك روح است و یك
سلسله مطالب است، چون به اندازه ای كه سخن، گوینده را نشان می دهد یعنی فاعل
خودش را نشان می دهد هیچ كار دیگری، كننده را نشان نمی دهد. این مقدمه را برایتان
عرض بكنم:
هر كاری، كننده ی خودش را نشان می دهد. مثلاً یك ساختمان مهندس را نشان
می دهد، آینه ای است كه تا حدود زیادی مشخصات روحی آن مهندس را نشان
می دهد. یك قالی هم آن روح بافنده ی خودش را نشان می دهد. اگر عصایی تبدیل به
اژدها می شود باز روح آن كننده را نشان می دهد. ولی همه ی اینها تا حدود زیادی ابهام
دارند یعنی آن طوری كه سخن می تواند گوینده و فاعل خودش را نشان بدهد هیچ كار
دیگری نشان نمی دهد و ما كه همدیگر را می شناسیم وقتی با معاشرین خودمان
می نشینیم گویا تمام روحیه آنها پیش ما مجسم است، تا بگویند آقای مهندس فلان،
آقای دكتر فلان، یك روحیه ی خاصی در نظر ما مجسم می شود كه اگر بخواهیم روحیه ی او
را تشریح كنیم یك كتاب می نویسیم. اگر از ما بپرسند شما از كجا او را می شناسید؟
بیشترین چیزی كه او را به ما می شناساند سخنانی است كه ما از او شنیده و دیده ایم.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 529