در
کتابخانه
بازدید : 316605تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand راههای اثبات نبوت (1) راههای اثبات نبوت (1)
Expand راههای اثبات نبوت (2) راههای اثبات نبوت (2)
Expand راههای اثبات نبوت (3) راههای اثبات نبوت (3)
Expand وحی (1) وحی (1)
Expand وحی (2) وحی (2)
Expand معجزه 1معجزه 1
Expand معجزه (2) معجزه (2)
Expand معجزه (3) معجزه (3)
Expand معجزه (4) معجزه (4)
Collapse معجزه (5) معجزه (5)
Expand اعجاز قرآن (1) اعجاز قرآن (1)
Expand اعجاز قرآن اعجاز قرآن
Expand اعجاز قرآن (3) اعجاز قرآن (3)
Expand اعجاز قرآن (4) اعجاز قرآن (4)
Expand اعجاز قرآن 5اعجاز قرآن 5
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
حالا مطلب دیگری در كار است و آن این است: یك وقت هست كه ما در دنیا فقط همین دنیای ماده را می شناسیم، گیرم برای روح قوای روحی قائل شویم ولی دیگر غیر از این دنیای مادی و روح خودمان به دنیای دیگری معتقد نیستیم. ممكن است تا همین جا بسنده كنیم یعنی قائل شویم به روح و قوای روحی. ولی اگر چنین باشد- كه ما لا اقل هیچ دلیلی بر نفی اش نداریم- كه همان طوری كه در وجود خود ما دو دنیا وجود دارد: دنیای مادی و دنیای روحی، در جهان بزرگ هم لا اقل دو دنیا وجود داشته باشد: دنیای مادی و دنیای غیر مادی، یعنی بر جهان ما هم یك سلسله قوه ها و قدرتها غیر از این قوه ها و قدرتهایی كه از طریق علوم حسی می شناسیم وجود داشته باشد كه آنها به منزله ی قوای روحی عالم هستند، اگر چنین دنیایی وجود داشته باشد (چنین دنیایی را اگر نگوییم می توانیم اثبات كنیم قطعا نمی توانیم نفی كنیم) آنگاه چه مانعی دارد و از كجا كه چنین نباشد كه همین روح انسان كه در ذات خود این مقدار قدرت در او هست كه در بدن خودش این اندازه اثر بگذارد، با ارتباط و اتصال به دنیای روحی بزرگ، قوّتها و قدرتهای فوق العاده ای پیدا كند كه آن قوتها و قدرتهای فوق العاده ی دیگر نه فقط منشأ این است كه روی بدن خودش اثر بگذارد، روی بدن غیر هم اثر می گذارد، روی پیكر عالم هم اثر می گذارد، روی یك دریا اثر می گذارد، روی یك كوه اثر می گذارد، روی هوا اثر می گذارد. اینها را كسی نمی تواند نفی كند كه بگوید چون من خودم نمی توانم پس چنین چیزی نیست.

پس حلقه ی دوم و مرحله ی دوم در مسأله ی اعجاز، وجود جهان دیگری است به نام ملكوت. اصلاً ملكوت كه می گویند یعنی قدرت، آن جهان را جهان قدرت می نامند چون آنچه در این جهان است نسبت به آنچه كه در آن جهان است از نظر قوه و قدرت هیچ است، و ملكوت مبالغه ی در قدرت است.

وقتی كه ما در باب وحی گفتیم كه برای انسان- لا اقل برای بعضی افراد انسان- این مقدار توانایی هست كه با اتصال به آن جهان حقایقی از ناحیه علمی برای او كشف شود و مسائلی را از بالا (بالای معنوی نه بالای مادی) تلقی كند غیر از آنچه كه از پایین تلقی می كند یعنی از این دنیا از طریق حواس و تجربه و تعلم به دست
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 514
می آورد، قطعا چنین است كه اگر وحی باشد معجزه هم هست یعنی آن كسی كه اتصال پیدا می كند با آن جهان و مطلب را از آنجا می گیرد، قدرت و قوه را هم از آنجا می گیرد. تعبیر قرآن این است: «عَلَّمَهُ شَدِیدُ اَلْقُوی » . اصل تعبیر این است: «وَ اَلنَّجْمِ إِذا هَوی ، `ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَوی ، `وَ ما یَنْطِقُ عَنِ اَلْهَوی » آنچه می گوید از میل خود نمی گوید «إِنْ هُوَ إِلاّ وَحْیٌ یُوحی » آنچه می گوید جز وحیی كه از خارج به او ایحاء و القاء می شود نیست «عَلَّمَهُ شَدِیدُ اَلْقُوی » [1]آموزانیده است به او موجودی كه از نظر نیرو خیلی شدید و قوی است. با اینكه به ظاهر انسان می گوید كه مثلاً باید این جور می گفت: «علّمه كثیر العلم» چون بحث در تعلیم است، تعلیم داده است به او یك موجودی كه علم و احاطه ی او خیلی زیاد است. ولی او را با این صفت یاد كرده است: «علّمه شدید القوی» .

البته ندارد كه مقصود از «شدید القوی» خداست یا فرشته، ولی این تعبیر را قرآن درباره ی خدا به كار نمی برد، كأنّه برای خدا كوچك است، و در روایات هم توضیح شده به همان فرشته ای كه وحی به وسیله ی او نازل می شود. یك آیه ی دیگر در سوره ی تكویر هم صراحت دارد به اینكه همان فرشته ی وحی را ذكر می كند: «ذِی قُوَّةٍ عِنْدَ ذِی اَلْعَرْشِ مَكِینٍ، `مُطاعٍ ثَمَّ أَمِینٍ» [2]آن كه امین و وسیله ی وحی است صاحب قدرت است در نزد پروردگار.

بنابراین اگر ما این مطلب را پذیرفتیم كه امور روحی خودشان قوه و قدرت هستند و در افراد عادی لا اقل اثر این قوه ها و قدرتها روی بدن خودشان ظهور می كند و حتی- آنطور كه ما از بعضی كتابها نقل كردیم- همین انسان عادی به حدی می رسد كه از غیر طریق عادی چشمش دور را می بیند و گوشش از دور می شنود، و بعد قبول كردیم كه جهان دیگری هست كه آن جهان جهان قدرت و جهان ملكوت است (لا اقل نمی توانیم نفی كنیم، ما می خواهیم لا اقل نفی استبعاد از معجزات كرده باشیم) ، چه مانعی دارد كه یك روحی قدرت خارق العاده ای را از یك چنین مبادی ای كسب كند و بعد با اراده ی خودش هرگونه كه بخواهد در مواد این عالم تصرف كند. آن وقت همه ی دنیا یا لا اقل قسمتی از دنیا حكم بدن خود او را پیدا می كند. همین طور كه در بدن خودش تصرف می كند در این بدن عالم هم تصرف می كند، حالا یا مستقیما و یا به وسیله ی قوه هایی كه مستقیما در عالم تصرف دارند. ولی به هر حال این قوه ها و قدرتها از نظر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 515
قرآن از نوعی علم- كه ما نمی توانیم بفهمیم چیست- جدا نیست. می بینیم در آن آیه می گوید: «عَلَّمَهُ شَدِیدُ اَلْقُوی » علم و قدرت را با هم توأم می كند، و در بعضی از آیات دیگر هم ما نمونه ای از این مطلب می بینیم.


[1] . نجم/1- 5.
[2] . تكویر/20 و 21.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است