در
کتابخانه
بازدید : 316565تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand راههای اثبات نبوت (1) راههای اثبات نبوت (1)
Expand راههای اثبات نبوت (2) راههای اثبات نبوت (2)
Expand راههای اثبات نبوت (3) راههای اثبات نبوت (3)
Expand وحی (1) وحی (1)
Expand وحی (2) وحی (2)
Expand معجزه 1معجزه 1
Expand معجزه (2) معجزه (2)
Expand معجزه (3) معجزه (3)
Expand معجزه (4) معجزه (4)
Expand معجزه (5) معجزه (5)
Expand اعجاز قرآن (1) اعجاز قرآن (1)
Collapse اعجاز قرآن اعجاز قرآن
Expand اعجاز قرآن (3) اعجاز قرآن (3)
Expand اعجاز قرآن (4) اعجاز قرآن (4)
Expand اعجاز قرآن 5اعجاز قرآن 5
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
اولا قرآن یك سبك بیان مخصوصی است. اجمالا می دانیم كه سبكها [متفاوتند] . لا اقل در فارسی می توانیم بشناسیم كه سبك عبارتها با هم خیلی فرق می كند. مثلا سبك نثر سعدی یك سبك مخصوص به خود است. سبك صاحب ناسخ التواریخ سبك دیگری است به طوری كه اگر انسان عبارتی از آن را بخواند می فهمد كه این سبك سبك ناسخ است. من چون ناسخ التواریخ را زیاد خوانده ام اگر كسی عبارتی از آن بخواند فورا می فهمم كه این عبارت مال ناسخ التواریخ است.

تاریخ وصّاف سبك دیگری است، و حتی همین نویسندگان درجه اولی كه ما الآن داریم كه هر كدام یك سبك مخصوص به خود دارند باز هر كدام یك روش مخصوص به خود دارند. در عربی هم كه این مطلب زیاد است. قرآن یك سبك و اسلوب مخصوص به خود است. اگر ما یك آیه قرآن را در میان نهج البلاغه بگذاریم- كه در بلاغت
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 552
نهج البلاغه هیچ كس شك نمی كند- می بینیم آیه قرآن در آن نمایان و مشخص است كه این یك سبك است و آن سبك دیگری، حتی در میان خطبه های حضرت رسول [نیز چنین است ] . حضرت رسول خطبه زیاد دارند، خطبه هایی كه خیلی پرطنطنه و فصیح و بلیغ و در ردیف خطبه های نهج البلاغه است: «ایّها النّاس انّ ربّكم واحد و انّ اباكم واحد، كلّكم لآدم و آدم من تراب، لا فضل لعربیّ علی عجمیّ الاّ بالتّقوی» [1]. كلام پیغمبر است، ولی قرآن سبك و اسلوبش سبك دیگری است. این كلمات به شكل دیگری با یكدیگر پیوسته شده اند غیر از آن شكل. چنین سبكی در زبان عربی سابقه ندارد (غیر عربی كه معنی ندارد بگوییم این سبك باشد) ، نه تنها سابقه ندارد، لاحقه هم ندارد، و این خیلی عجیب است. در خطبه های نهج البلاغه واقعا می شود خطبه ای- و اقلا چند فرازی- از یك بلیغ دیگر بگنجانند كه آدم شك كند كه آیا این از حضرت امیر هست یا نیست، ولی قرآن سبكش لاحقه هم ندارد یعنی هیچ كس نیامده و نتوانسته است یك سطر بیاورد كه همان وضع خاص قرآن و همان اسلوب غیر قابل توصیف قرآن را داشته باشد كه وقتی سر هم كنیم بگوییم این با آیه ی قرآن چه فرق می كند؟ آن نرمش عجیبی [را] كه در این سبك هست [داشته باشد] ، و لهذا هم بی سابقه است و هم غیر قابل تقلید.


[1] . بحار، ج /76ص 350 [با اندكی اختلاف ] .
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است