یكی دیگر از موضوعاتی كه باز قرآن درباره ی منشأ خطای ذهن ذكر می كند- كه
این را حتی دیگران كمتر ذكر كرده اند و قرآن بیشتر- این چیزی است كه ما اسمش را
«سرعت در قضاوت» می گذاریم. سرعت در قضاوت یك بیماری دیگری است غیر از
بیماری پیروی از گذشتگان و غیر از بیماری پیروی از ظنّ و گمان. می دانید به تناسب
اینكه افراد مختلف هستند همه افراد كم و بیش ممكن است به «سرعت در قضاوت»
گرفتار شوند و آن این است كه بعضی وقتی به یك مسأله فكری می رسند حوصله
توقف كردنشان كم است، دلشان می خواهد زودتر رأیشان را بدهند و رد شوند. این را
می گویند سرعت در قضاوت. اصلا نمی خواهد خیلی تأنّی بكند، مثل قاضی ای كه تا
پرونده ای در مقابلش قرار می گیرد دلش می خواهد زود رأی بدهد قبل از اینكه فكر
كند كه آیا مدرك به قدر كافی وجود دارد یا وجود ندارد، اگر مدرك به قدر كافی وجود
ندارد بگوید مدارك كافی نیست من نمی توانم قضاوت كنم. قرآن به این موضوع توجه
دارد و بشر را متوجه می كند كه در مسائلی كه اظهار نظر می كند مدارك موجود به قدر
كافی نیست. این مسأله ای كه مرتب می گوید:
وَ ما أُوتِیتُمْ مِنَ اَلْعِلْمِ إِلاّ قَلِیلاً [1]به این
مضمون در قرآن هست و این را در جاهایی می گوید كه افرادی قضاوت می كنند،
می گوید قضاوت بكن اما این حساب را هم داشته باش كه مجموع اطلاعاتی كه داری
برای این قضاوت كافی هست یا كافی نیست. آنچه تو باید بدانی و نمی دانی نسبت به
آنچه می دانی خیلی بیشتر است.
آیه ی
یَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ اَلْحَیاةِ اَلدُّنْیا وَ هُمْ عَنِ اَلْآخِرَةِ هُمْ غافِلُونَ [2]نیز تعبیر فوق العاده
عجیبی است. اگر این را قرآن در این قرن گفته بود ما حدس و تخمین می زدیم كه این
بعد از آن است كه منطق جدید پیدا شده و در منطق جدید می گویند انسان فقط
پدیده ها را می تواند بشناسد، علم بشر به محسوسات و پدیده ها تعلق می گیرد، ذوات و
بواطن را نمی تواند بشناسد، قرآن هم از این جاها گرفته می گوید:
یَعْلَمُونَ ظاهِراً
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 579
مِنَ اَلْحَیاةِ اَلدُّنْیا(من، من بیانی است) اینها فقط بر ظواهر و پدیده ها اطلاع دارند كه
آن عبارت است از زندگی دنیا
وَ هُمْ عَنِ اَلْآخِرَةِ- كه نقطه مقابل «ظاهره» قرار می گیرد
-
غافِلُونَ از آخرت غافل و بی خبر هستند، یعنی بشر روی علم ظاهری خود فقط
پدیده شناس است. این هم خودش حد علم بشر را بیان می كند.