صحبت ما در باره ی اعجاز قرآن از نظر معارف الهی یعنی از نظر مسائل مربوط به
خدا بود. عرض كردیم كه در قرآن مسائل مربوط به خدا و به اصطلاح فلاسفه
ما وراء الطبیعه، به شكلی عالی بیان شده است كه قطعا برای یك بشر عادی مقدور
نبوده است اینچنین مطلب را توصیف و توجیه كند، مخصوصا با توجه به محیط و وضع
شخصی پیغمبر اكرم، و حتی اگر ما این جهت را هم در نظر نگیریم و فرض كنیم كه
پیغمبر در متمدن ترین نقطه های جهان آن روز به دنیا آمده بود و آن مراحل فرهنگ
عصر و زمان خودش را مثل دیگران طی كرده بود بازهم این شكل و این وضعی كه قرآن
درباره ی خدا و ما وراء الطبیعه سخن می گوید غیر عادی است. این مطلب را ما در چند
تیتر به اصطلاح، خواستیم بیان كنیم: یكی اینكه قرآن خداوند را از نظر تسبیح و تنزیه
به پاكترین و بی شائبه ترین وجهی توصیف كرده است یعنی قرآن خدا را از آنچه كه
باید مبرّا دانست به شكل عجیبی مبرّا دانسته است و در این جهت باید قرآن را
مخصوصا با كتابهای مقدس دیگری كه در جهان وجود داشته و دارد مقایسه كرد كه
قرآن چقدر خدا را تنزیه می كند و از یك سلسله نسبتها و توصیفها مبرّا می داند، كه در
همه كتب مقدسی كه در آن زمان وجود داشته و هنوز هم وجود دارد چنین تسبیح و تنزیه
و تقدیسی نیست. در جلسه گذشته راجع به این جهت صحبت كردیم.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 603
قسمت دوم این است كه قرآن خدا را از جنبه ی عظمت و جلال، باز به نحوی
توصیف كرده است كه مافوق ندارد و در این جهت اگر قرآن را با همه مكتبهای مثبت
دنیا درباره ی خدا مقایسه كنیم، قرآن را مافوق همه آنها می بینیم و می دانیم. در این
جهت ما می توانیم قرآن را مقایسه كنیم با مكتبهای فلسفی جهان، آنها كه معتقد به
خدا بوده اند. آنها هرگز خدا را به این عظمت و جلالی كه قرآن شناسانده است
[معرفی نكرده اند] كه البته بعدها علم و فلسفه روی همین خط قرآن سیر كرده است
اما هیچ مكتب فلسفی به اندازه ی قرآن خدا را عظیم توصیف نكرده است. راجع به این
قسمت هم ما در جلسه ی پیش صحبت كردیم.